دیسآرتری یک اختلال کلامی اکتسابی است که بهدنبال آسیب نورولوژیکال رخ میدهد. این اختلال فهم گفتار را کاهش میدهد. دلیل آن ضعف، ابهام، کند بودن یا کنترل ناهماهنگ عضلات است. تاثیر دیسآرتری ورای ارتباط و معاشرت است و کارکرد روانشناختی فرد را تحتتاثیر قرار میدهد. این مطالعه، نسخه بهروزشده مطالعه مروری است که قبلا در سال 2005 منتشر شده بود. حیطه این مطالعه مروری وسیع شده تا شامل مداخلات اضافی شود و در نتیجه عنوان بر این اساس اصلاح شد.
ارزیابی اثربخشی مداخلات برای بهبود کلام دیسآرتریک بهدنبال سکته مغزی و دیگر آسیبهای مغزی غیر پیشرونده و ایجادشده در بزرگسالی بهدلیل تروما، عفونت، تومور و جراحی.
ما پایگاههای اطلاعاتی زیر را جستوجو کردیم: مرکز ثبت گروه استروک در کاکرین (Cochrane Stroke Group)؛ (می 2016)، CENTRAL (کتابخانه کاکرینThe Cochrane Library؛ شماره 4؛ 2016) MEDLINE؛ Embase و CINAHL در 6 می 2016، چکیده مقالات رفتار زبانی و زبانشناسی (LLBA ؛Linguistics and Language Behavioral Abstracts) (از 1976 تا نوامبر 2016) و PsycINFO (از 1800 تا سپتامبر 2016). ما برای شناسایی مقالات منتتشرشده، منتشرنشده یا در حال انجام، مراکز ثبت کارآزماییهای اصلی را جستوجو کردیم: WHO ICTRP؛ ISRCTN registry و ClinicalTrials.gov. ما همچنین بهطور دستی فهرست منابع مقالات مربوط را جستوجو کرده و با موسسات دانشگاهی و آکادمیک و محققین دیگر درباره کارآزماییهای منتشرشده، منتشرشده یا درحال انجام، تماس گرفتیم. ما هیچ محدودیت زبانی را قائل نشدیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (RCT ؛Randomised Controlled Trials) را انتخاب کردیم که در آنها مداخلات دیسآرتری با 1) عدم مداخله، 2) مداخلات دیگر برای دیسآرتری (این مداخلات ممکن است در روششناسی، زمان تحویل (timing of delivery)، مدت، frequency، یا نظریه متفاوت باشند) یا 3) کنترل توجه (attention control) مقایسه شده بودند.
سه نویسنده مطالعه مروری، کارآرماییها را از نظر مناسب بودن برای ورود به مطالعه مروری، انتخاب کردند. آنها خطر سوگیری (Bias) را ارزیابی و دادهها را استخراج کردند. ما تلاش کردیم تا آنجایی که لازم بود با نویسندگان مطالعات برای روشنسازی دادهها و وضعیت دادههای گمشده تماس بگیریم. ما میانگین تفاوت استاندارد (SMD) و 95% فاصله اطمینان (CI) را با استفاده از مدل اثرات تصادفی محاسبه کردیم. همچنین برای ارزیابی تاثیر کیفیت روششناختی، تجزیه و تحلیل حساسیت را انجام دادیم. ما برنامهریزی کردیم تا تجزیه و تحلیل زیرگروه را برای بیماریها و وضعیتهای بالینی زمینهای انجام دهیم.
ما 5 مطالعه کوچک تصادفیسازی را با 234 شرکتکننده انتخاب کردیم. دو مطالعه خطر پائین سوگیری داشتند. هیچیک از مطالعات به اندازه کافی قوی و مجهز نبودند. دو مطالعه از کنترل توجه (attention control) استفاده کرده بودند. در سه مطالعه، مقایسه با یک مداخله آلترناتیو صورت گرفته بود. در همه این موارد، یک مداخله در مقابل مداخله مراقبت معمول بود. هیچ کارآزمایی یافت نشد که در آن مداخله با عدم مداخله مقایسه شده باشد. هیچ کارآزمایی یافت نشد که در آن تغییرات در زمان، دوز یا شدت درمان با استفاده از مداخله یکسانی مقایسه شده باشد. چهار مطالعه فقط شامل افرادی بود که سکته مغزی کرده بودند. یک مطالعه عمدتا شامل افرادی بود که سکته مغزی کرده بودند، اما شامل افرادی با آسیب مغزی نیز بود. در سه مطالعه، مداخلات در چند ماه اول بعد از سکته مغزی انجام شده بود، در دو مورد از این سه مطالعه، افراد موجود، دیسآرتری مزمن داشتند. سه مطالعه مداخله رفتاری و یک مطالعه طب سوزنی و در یک مطالعه دیگر TMS؛ (transcranial magnetic stimulation) ارزیابی شده بود. یک مطالعه شامل افرادی با دیسآرتری در یک کارآزمایی وسیعتر با افراد مبتلا به اختلال ارتباطی بود.
تجزیه و تحلیل اولیه ما از اثر دائم (سه تا نه ماه بعد از مداخله) در سطح سنجش فعالیت، شواهدی را به نفع مداخله دیسآرتری در مقایسه با هر نوع گروه کنترل نشان نمیدهد (SMD: 0.18؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.18- تا 0.55؛ 3 کارآزمایی؛ 116 شرکتکننده؛ GRADE: کیفیت پائین؛ I² = 0%). یافتههای بهدستآمده از تجزیه و تحلیل حساسیت در مطالعههای با خطر پائین سوگیری مشابه بودند. البته یک فاصله اطمینان تاحدی وسیعتر و ناهمگونی پائین وجود داشت (SMD: 0.21؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.30 - تا 0.73؛ I² = 32%؛ 2 کارآزمایی؛ 92 شرکتکننده؛ GRADE: کیفیت پائین). نتایج ناشی از تجزیه و تحلیل زیرگروه برای سکته مغزی با تجزیه و تحلیل اولیه مشابه و دلیل آن وجود اندک شرکتکنندگان بدون سکته مغزی در کارآزمایی بود (SMD: 0.16؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.23 - تا 0.54؛ I² = 0%؛ 3 کارآزمایی؛ 106 شرکتکننده؛ GRADE؛ کیفیت پائین).
نتایج مشابهی از بیشتر تجزیه و تحلیلهای ثانویه بهدست آمده است. شواهدی به نفع اثردائم در سطح اختلال (SMD: 0.07؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.91 - تا 1.06؛ I² = 70%؛ 2 کارآزمایی؛ 56 شرکتکننده؛ GRADE: کیفیت شواهد پائین) یا سطح مشارکت (SMD: 0.11 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.56 - تا 0.33؛ I² = 0%؛ 2 کارآزمایی؛ 79 شرکتکننده؛ GRADE؛ کیفیت شواهد پائین) وجود ندارد، اما ناهمگونی اساسی در اولی (سطح اختلال) وجود دارد. تجزیه و تحلیلهای پیامدهای فوری بعد از مداخله، هیچ شواهدی از سودمندی کوتاهمدت بر سطوح سنجش فعالیت (SMD: 0.29؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.07 - تا 0.66؛ I² = 0%؛ 3 کارآزمایی؛ 117 شرکتکننده؛ GRADE: کیفیت شواهد پائین) یا سطح سنجش مشارکت (SMD: 0.24 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.94 - تا 0.45؛ 1 مطالعه؛ 32 شرکتکننده) نشان نمیدهد.
اثری معنادار به لحاظ آماری به نفع مداخله در سطح سنجش اختلال و فوری وجود دارد (SMD: 0.47؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 0.04؛ I² = 0%؛ 4 کارآزمایی؛ 99 شرکتکننده؛ GRADE: کیفیت شواهد پائین)، اما فقط یکی از این چهار کارآزمایی خطر پائین سوگیری دارد.
ما RCTهای بهاندازه کافی قوی و مجهز و قاطع در زمینه مداخلاتی برای افراد مبتلا به دیسآرتری پیدا نکردیم. ما شواهد محدودی مبنی بر اثر سودمند فوری و زودرس بر اقدامات سطح اختلال پیدا کردیم. با این حال تحقیقات با کیفیت بالاتری برای تایید یافتهها مورد نیاز است.
اگرچه 5 مطالعه را ارزیابی کردیم، مزایا و خطرات مداخلات، ناشناخته باقی ماند و شواهد بهدستآمده، انجام کارآزماییهای بالینی بهاندازه کافی قوی و مجهز درباره این بیماری را موجه میسازد. افراد مبتلا به دیسآرتری بعد از سکته مغزی یا آسیب مغزی، میتوانند بازتوانی را بر طبق گایدلاینهای بالینی دریافت کنند.