تعداد 23 RCT را وارد کردیم. بیشتر آنها طراحی متقاطع (cross‐over) داشتند، و با مشارکت بزرگسالانی انجام شدند که تحت انواع رژیمهای شیمیدرمانی برای انواع سرطان با پتانسیل متوسط تا بالای بروز استفراغ قرار گرفتند. اغلب مطالعات در معرض خطر سوگیری ناشی از فقدان پنهانسازی تخصیص یا ریزش نمونه (attrition) بودند. کارآزماییها بین سالهای 1975 و 1991 انجام شدند. هیچ یک از کارآزماییها شامل مقایسه با داروهای ضد‐استفراغ جدیدتر مانند اندانسترون (ondansetron) نبودند.
مقایسه با دارونما
زمانی که کانابینوئیدها با دارونما مقایسه شدند، افراد شانس بیشتری برای نداشتن کامل استفراغ (3 کارآزمایی؛ 168 شرکتکننده؛ RR: 5.7؛ 95% CI؛ 2.6 تا 12.6؛ شواهد با کیفیت پائین) و نبود کامل تهوع و استفراغ (3 کارآزمایی؛ 288 شرکتکننده؛ RR: 2.9؛ 95% CI؛ 1.8 تا 4.7؛ شواهد با کیفیت متوسط) داشتند. درصد تغییرپذیری در تخمین اثرگذاری که به دلیل ناهمگونی بود تا شانس، اهمیتی نداشت (I2 = 0% در هر دو آنالیز).
زمانی که بیماران کانابینوئیدها را در مقایسه با دارونما دریافت کردند، شانس بیشتری برای خروج از مطالعه به دلیل بروز یک عارضه جانبی (2 کارآزمایی؛ 276 شرکتکننده؛ RR: 6.9؛ 95% CI؛ 1.96 تا 24؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و شانس کمتری برای کنارهگیری به دلیل عدم اثربخشی درمان (1 کارآزمایی؛ 228 شرکتکننده؛ RR: 0.05؛ 95% CI؛ 0.0 تا 0.89؛ شواهد با کیفیت پائین) داشتند. علاوه بر این، افراد هنگام دریافت کانابینوئیدها در مقایسه با دارونما شانس بیشتری برای داشتن «احساس انرژی بیشتر (feeling high)» پیدا کردند (3 کارآزمایی؛ 137 شرکتکننده؛ RR: 31؛ 95% CI؛ 6.4 تا 152؛ I2 = 0%).
بیماران کانابینوئیدها را به دارونما ترجیح دادند (2 کارآزمایی؛ 256 شرکتکننده؛ RR: 4.8؛ 95% CI؛ 1.7 تا 13؛ شواهد با کیفیت پائین).
مقایسه با دیگر داروهای ضد‐استفراغ
هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت بین کانابینوئیدها و پروکلروپرازین (prochlorperazine) در نسبتی از شرکتکنندگان که عدم وجود تهوع (5 کارآزمایی؛ 258 شرکتکننده؛ RR: 1.5؛ 95% CI؛ 0.67 تا 3.2؛ I2 = 63%؛ شواهد با کیفیت پائین)، عدم وجود استفراغ (4 کارآزمایی؛ 209 شرکتکننده؛ RR: 1.11؛ 95% CI؛ 0.86 تا 1.44؛ I2 = 0؛ شواهد با کیفیت متوسط)، یا عدم وجود کامل تهوع و استفراغ (4 کارآزمایی؛ 414 شرکتکننده؛ RR: 2.0؛ 95% CI؛ 0.74 تا 5.4 ؛ I2 = 60%؛ شواهد با کیفیت پائین) را گزارش کردند، وجود نداشت. تجزیهوتحلیل حساسیت که در آن دو کارآزمایی گروه موازی پس از حذف پنج کارآزمایی متقاطع ادغام شدند، هیچ تفاوتی را (RR: 1.1؛ 95% CI؛ 0.70 تا 1.7) بدون ناهمگونی (I2 = 0%) نشان نداد.
زمانی که افراد کانابینوئیدها را در مقایسه با پروکلروپرازین دریافت کردند، بیشتر احتمال داشت که به دلیل عارضه جانبی (5 کارآزمایی؛ 664 شرکتکننده؛ RR: 3.9؛ 95% CI؛ 1.3 تا 12؛ I2 = 17%؛ شواهد با کیفیت پائین)، به دلیل عدم وجود اثربخشی درمان (1 کارآزمایی؛ 42 شرکتکننده؛ RR: 3.5؛ 95% CI؛ 1.4 تا 8.9؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و به هر دلیلی (1 کارآزمایی؛ 42 شرکتکننده؛ RR: 3.5؛ 95% CI؛ 1.4 تا 8.9؛ شواهد با کیفیت پائین) درمان خود را متوقف کنند.
افراد دریافتکننده کانابینوئیدها در مقایسه با پروکلروپرازین، بهطور قابلتوجهی بیشتر دچار سرگیجه (7 کارآزمایی؛ 675 شرکتکننده؛ RR: 2.4؛ 95% CI؛ 1.8 تا 3.1؛ I2 = 12%)، دیسفوری (dysphoria) (3 کارآزمایی؛ 192 شرکتکننده؛ RR: 7.2؛ 95% CI؛ 1.3 تا 39؛ I2 = 0%، سرخوشی (euphoria) (2 کارآزمایی؛ 280 شرکتکننده؛ RR: 18؛ 95% CI؛ 2.4 تا 133؛ I2 = 0%)، داشتن «احساس انرژی بالا» (4 کارآزمایی؛ 389 شرکتکننده؛ RR: 6.2؛ 95% CI؛ 3.5 تا 11؛ I2 = 0%) و آرامبخشی (8 کارآزمایی؛ 947 شرکتکننده؛ RR: 1.4؛ 95% CI؛ 1.2 تا 1.8؛ I2 = 31%)، شدند.
افراد ترجیح دادند به جای پروکلروپرازین، کانابینوئیدها را دریافت کنند (7 کارآزمایی؛ 695 شرکتکننده؛ RR: 3.3؛ 95% CI؛ 2.2 تا 4.8؛ I2 = 51%؛ شواهد با کیفیت پائین).
بر اساس نتایج کارآزماییهایی با شرکتکنندگان کمتر، در مقایسه کانابینوئیدها با متوکلوپرامید، دومپریدون و کلرپرومازین، شواهد ضعیفتری برای بروز بیشتر سرگیجه به دست آمد.
دو کارآزمایی با 141 شرکتکننده، یک داروی ضد‐استفراغ را بهتنهایی با یک کانابینوئید اضافهشده به داروی ضد‐استفراغ مقایسه کردند. هیچ شواهدی دال بر تفاوت بین گروهها وجود نداشت؛ با این حال، اکثر آنالیزها بر اساس یک کارآزمایی کوچک با چند رویداد اندک انجام شدند.
کیفیت شواهد
کارآزماییها عموما در معرض خطر سوگیری پائین تا متوسط از نظر نحوه طراحی بوده و رژیمهای شیمیدرمانی و درمان ضد‐استفراغ فعلی را منعکس نمیکنند. بهعلاوه، کیفیت شواهد برگرفته از متاآنالیزها برای اکثر پیامدهای آنالیز شده در سطح پائین قرار داشت، که نشان میدهد نمیتوان با قاطعیت گفت داروها تا چه اندازه اثربخشی دارند. انجام پژوهشهای بیشتر، احتمالا تاثیرات مهمی بر نتایج خواهند گذاشت.