برخی از مطالعات تاثیر به کار بردن آمینوسالیسیلاتها را در درمان بیماری کرون با فعالیت خفیف تا متوسط نشان دادهاند که بر سر آن اختلافنظر وجود دارد. این مطالعه مروری برای ارزیابی دادههای موجود که تاثیر سولفاسالازین (sulfasalazine) و مزالامین (mesalamine) را بر القای خاموشی یا پاسخ بالینی در بیماران مبتلا به کرون سنجیدهاند، طراحی شده است.
ارزیابی تاثیر داروهای آمینوسالیسیلات در مقایسه با پلاسبو، کورتیکواستروئید و دیگر آمینوسالیسیلاتها (به تنهایی یا در ترکیب با کورتیکواستروئیدها) برای درمان کرون با فعالیت خفیف تا متوسط.
ما در PubMed؛ MEDLINE و MBASE و کتابخانه کاکرین (Cochrane Central Library) از آغاز به کار تا جون 2015 برای یافتن مطالعات مرتبط جستوجو کردیم. از نظر زبان محدودیتی قایل نشدیم. ما همچنین در فهرست منابعی که بالقوه با موضوع مرتبط بودند و مقالات مروری و نشستهای سالانه (از1991 تا 2015) در انجمن گوارش آمریکا و کالج آمریکایی گوارش (American Gastroenterological Association and American College of Gastroenterology) جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛Randomised Controlled Trials) که به مقایسه تاثیر استفاده از سولفاسالازین یا مزالامین با پلاسبو کورتیکواستروئید و دیگر آمینوسالیسیلاتها (به تنهایی یا در ترکیب با کورتیکواستروئیدها) در درمان کرون با فعالیت خفیف تا متوسط، پرداخته بودند به این مطالعه مروری وارد شدند.
استخراج دادهها و ارزیابی کیفیت روششناسی آنها توسط محققان به طور جداگانه انجام شد و هرگونه اختلافنظری با مشورت و مباحثه حل شد. ما کیفیت روششناسی مطالعات وارد شده را با ابزار خطر سوگیری (Bias) کاکرین ارزیابی کردیم. در کل کیفیت شواهدی که از پیامدها حمایت میکردند با کمک معیارهای GRADE ارزیابی شدند. پیامد اولیه که ارزیابی شد نقطه پایان علائم از نظر بالینی بود که نشانه القای بهبود و پاسخ به درمان بود. پیامدهای ثانویه شامل میانگین شاخص فعالیت بیماری (CDAI)، عوارض جانبی، عدم ادامه درمان به علت عوارض جانبی و عوارض جانبی جدی بود. برای پیامدهای دوتایی، ما خطر نسبی (RR) و 95% فاصله اطمینان (CI) متناظر را با به کار بردن مدل اثر تصادفی محاسبه کردیم. تجزیه و تحلیل حساسیت بر پایه مدل اثر ثابت و طول مدت درمان به طور متناسب انجام شد.
20 مطالعه با 2367 شرکت کننده به مطالعه مروری وارد شدند. 2 مطالعه به علت کور نبودن دارای خطر بالای سوگیری بودند. 8 مطالعه به علت کامل نبودن دادههای نتایج (نرخ افت بالا) و احتمال گزارش انتخابی دارای خطر بالای سوگیری بودند. 10 مطالعه دیگر خطر پائین سوگیری داشتند. روند غیرقابلتوجهی در حمایت از سولفاسالازین بیش از دارونما برای القاء بهبودی با سود عمدتا محدود به بیماران مبتلا به کولیت کرون مشاهده شد. 45% (63 از 141 نفر) از بیماران در گروه گیرنده سولفاسالازین در 17-18 هفته در مقایسه با 29% (43 از 148 نفر) از گروه گیرنده پلاسبو، وارد فاز خاموشی و بهبود شدند. (RR: 1.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 1.00 تا 1.89؛ 2 مطالعه). تجزیه و تحلیل GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهدی که از این نتایج حمایت کرده بودند بهعلت پراکندگی دادهها متوسط است. هیچ تفاوت معناداری از نظر عوارض جانبی بین دو گروه گیرنده دارو و پلاسبو دیده نشد. سولفاسالازین بهطور معناداری نسبت به کورتیکواستروئیدها کماثرتر و از درمان ترکیبی با کورتیکواستروئیدها هم ضعیفتر بود (RR: 0.64؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.47 تا 0.86؛ 110 شرکت کننده؛ 1 مطالعه). 43% (55 از 128 نفر) از بیماران در گروه گیرنده سولفاسالازین در 17-18 هفته در مقایسه با 60% (79 از 132 نفر) از گروه گیرنده کورتیکواستروئید، وارد فاز خاموشی و بهبود شدند (RR: 0.68؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.51 تا 0.91؛ 2 مطالعه؛ 260 بیمار). تجزیه و تحلیل GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهدی که از این نتایج حمایت کرده بودند به علت پراکندگی دادهها متوسط است (134 نمونه). گروه دریافت کننده سولفاسالازین بهطور معناداری کمتر از گروه دریافت کننده کورتیکواستروئید عوارض جانبی را تجربه کردند (RR: 0.43؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.22 تا 0.82؛ 1 مطالعه؛ 159 بیمار). بین دو گروه مصرف کننده سولفاسالازین و مصرف کننده کورتیکواستروئید، تفاوت معناداری از نظر عوارض جانبی جدی و عدم ادامه درمان به علت عوارض جانبی مشاهده نشد. اولسالازین (Olsalazine) در یک مطالعه از پلاسبو کماثرتر بود (RR: 0.36؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.18 تا 0.71؛ 91 بیمار). دوز پائین مزالامین (1 تا 2 g/day) بهتر از پلاسبو در القای بهبودی عمل نکرد 23% (43 از 185نفر) از گروه گیرنده دوز پائین مزالامین در مقابل 15% (18 از 117 نفر) از گروه پلاسبو در مدت 6 هفته وارد فاز بهبود و خاموشی شدند (RR: 1.46؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.89 تا 2.40؛ 302 شرکت کننده). تجزیه و تحلیل GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهدی که از این نتایج حمایت کرده بودند به علت خطر سوگیری (کامل نبودن دادههای پیامد) و پراکندگی دادهها پائین است (61 نمونه). هیچ تفاوت معناداری از نظر عوارض جانبی بین گروه دریافت کننده دوز پائین مزالامین و پلاسبو (RR: 1.33؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.91 تا 1.96؛ 3 مطالعه؛ 342 شرکت کننده) یا عدم ادامه درمان ه عوارض جانبی (RR: 0.93؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.75 تا 1.95؛ 3 مطالعه؛ 342 شرکت کننده) وجود نداشت. دوز بالای مزالامین با رهش کنترل شده (4g/day) بهتر از پلاسبو در القای کاهش بالینی غیرمعنادار در CDAI؛ (MD: - 19.8 نقطه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 46.2 - تا 6.7؛ 3 مطالعه؛ 615 شرکت کننده) عمل نکرد و همچنین از بودزوناید (budesonide) ضعیفتر عمل کرد (RR: 0.56؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.40 تا 0.78؛ 1 مطالعه؛ 182 شرکت کننده؛ GRADE پائین). درحالی که دوز بالای مزالامین آهستهرهش (3 تا 4 و نیم g/day) بهتر از پلاسبو برای القای بهبود و خاموشی عمل نکرد (RR: 2.02؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.75 تا 5.45؛ 1 مطالعه؛ 38 شرکت کننده؛ GRADE بسیار پائین) و در مقایسه با کورتیکواستروئیدهای معمول (RR: 1.04؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.79 تا 1.36؛ 3 مطالعه؛ 178 شرکت کننده؛ GRADE متوسط) یا در مقایسه با بودزوناید (RR: 0.89؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.76 تا 1.05؛ 1 مطالعه؛ 307 شرکت کننده؛ GRADE متوسط) تفاوت معناداری در میزان تاثیر نداشت. با این حال این کارآزماییها با خطر سوگیری (ناکامل بودن دادههای پیامد) و پراکندگی دادهها (کم بودن تعداد نمونهها) محدود شده بودند. فقدان آزمایشهای بالینی با کیفیت خوب مقایسه سولفاسالازین با فرمولاسیونهای دیگر مزالامین مشاهده میشود. عوارض جانبی معمول که در گزارشها آمده بودند شامل سردرد، تهوع، استفراغ، درد شکم و اسهال بودند.
سولفاسالازین فقط به میزان متوسطی با روند رو به سودمندی موثرتر از دارونما است و نسبت به کورتیکواستروئیدها برای درمان بیماری خفیف تا نسبتا فعال کرون ضعیفتر است. اولسالازین و دوز پایین مزالامین (1 تا 2 g/day) بهتر از پلاسبو عمل نکردند. دوز بالای مزالامین (3.2 تا 4 g/day) در القای بهبود نسبت به پلاسبو موثرتر نبود. با اینحال تحقیقات هنگام ارزیابی تاثیر دوز بالای مزالامین (4 تا 4.5 g/day) در مقایسه با بودزوناید به نتایج متناقضی رسیدند که نظر قطعی دادن را مشکل میکند. کارآزماییهای بزرگ تصادفیسازی دیگر در آینده با کیفیت بهتر شواهد ممکن است کمک کننده باشند.