برخی از مطالعات بر سر تاثیر به کار بردن داروی ضدسل برای درمان بیماری کرون اختلافنظر دارند. این متاآنالیز (meta-analysis) برای ارزیابی استفاده از داروی ضدسل به عنوان درمان نگهدارنده در دوره خاموشی علایم کرون طراحی شده است.
ارزیابی تاثیر داروی ضدسل به عنوان داروی نگهدارنده در فاز خاموشی در بیماری کرون.
ما در MEDLINE و EMBASE و کتابخانه کاکرین (Cochrane LIbrary) و ثبت تخصصی گروه IBD در کاکرین (Cochrane IBD Group Specialized Register) از آغاز به کار تا 22 جون 2015 جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛Randomised Controlled Trials) که به مقایسه تاثیر استفاده از داروی ضدسل با پلاسبو یا درمانهای فعال دیگر در فاز خاموش بیماری کرون، پرداخته بودند به این مطالعه مروری وارد شدند.
نهایتا دو نویسنده بهطور جداگانه دادهها را استخراج و کیفیت مطالعات وارد شده را با ابزار خطر سوگیری (Bias) کاکرین ارزیابی کردند. ما خطر نسبی (RR) و همبستگی را با 95% فاصله اطمینان (CI) برای پیامدهای دوتایی محاسبه کردیم. پیامد اولیه که ارزیابی شد بروز عود بود. پیامدهای ثانویه شامل عوارض جانبی، عدم ادامه درمان به علت عوارض جانبی و عوارض جانبی جدی بود. همه دادهها با سوگیری نیت به درمان (intention-to-treat basis) تجزیه و تحلیل شدند. ما در کل کیفیت شواهدی را که از پیامدهای اولیه و ثانویه حمایت میکردند با کمک معیارهای GRADE ارزیابی کردیم.
4 RCT کنترلشده با پلاسبو، مجموعا 206 شرکت کننده، به مطالعه مروری وارد شدند. 3 مطالعه شامل فاز القای 8 تا 16 هفتهای با کم کردن دوز کورتیکواستروئید (پردنیزولون، پردنیزون یا متیلپردنیزولون) بودند. درمان ضدسل شامل درمان تک دارویی با کلوفازیمین (clofazimine) و درمان ترکیبی با کلوفازیمین، ریفامپین (rifampin)، اتامبوتول (ethambutol) و داپسون (dapsone) یا درمان ترکیبی با کلاریترومایسین (clarithromycin)، ریفابوتین (rifabutin) و کلوفازمین بود. همه مطالعات دارای خطر سوگیری پنهانکاری نامشخص بودند و 3 مطالعه دارای خطر سوگیری تصادفی نسلی و 2 مورد داری خطر سوگیری دوسوکور نبودن برای بیماران و پرسنل. تفاوت معناداری از نظر آماری در میزان عود با طرفداری از درمان ضدسل در برابر پلاسبو وجود داشت: 39% (44 از 112 نفر) از بیماران در گروه گیرنده ضدسل عود را در فاصله 9 ماه تا 2 سال در مقایسه با 67% (63 از 94 نفر) از گروه گیرنده پلاسبو، نشان دادند (RR: 0.58؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.45 تا 0.75؛ I2 = 47%). تجزیه و تحلیل GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهدی که از این نتایج حمایت کرده بودند، بهعلت نامشخص بودن خطر سوگیری و پراکندگی دادهها بسیار پائین است. عوارض جانبی در گروه گیرنده ضدسل با فرکانس بیشتری دیده شد (37 از 159 نفر) در مقابل در گروه پلاسبو (14 از 163) نفر دچار عارضه شدند (RR: 2.57؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.45 تا 4.55؛ 322 شرکت کننده؛ 4 مطالعه؛ I2 = 64%). تجزیه و تحلیل GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهدی که از این شواهد حمایت میکردند به علت ندانستن خطر سوگیری و ناهمگونی و پراکندگی دادهها بسیار پائین است. هیچ تفاوت معناداری در عدم ادامه درمان به علت عارضه جانبی دیده نشد. 9% (14 از 159نفر) از گروه گیرنده ضدسل در مقابل 7% (11 از 163 نفر) از گروه پلاسبو (RR: 1.29؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.60 تا 2.77؛ I2 = 0%) بهعلت عوارض جانبی درمان را ادامه ندادند. عوارض جانبی معمول شامل افزایش پیگمانتاسیون پوستی و راش پوستی بودند. هیچ عارضه جانبی جدیای در مطالعات وارد شده به مطالعه مروری مشاهده نشد.
درمان با ضدسلها ممکن است در پیشگیری از عود در شرکتکنندگان مبتلا به کرون در فاز خاموشی، مفیدتر از پلاسبو باشد. اما این نتیجه به علت کیفیت مبهم مطالعات و تعداد کم شرکت کنندگان مورد ارزیابی قرار گرفته، بسیار مبهم است. کارآزماییهای تصادفیسازی دیگر در آینده با کیفیت بهتر شواهد ممکن است کمک کننده باشند.