سوال مطالعه مروری
شواهد مربوط به مزایا و آسیبهای احتمالی استفاده از دفیبریلاتورهای کاردیوورتر قابل ایمپلنت (implantable cardioverter defibrillators) در مقایسه با درمان دارویی در پیشگیری از مرگومیر ناگهانی قلبی در افراد مبتلا به اختلالات ارثی ریتم قلب چه هستند؟
پیشینه
مرگومیر ناگهانی (غیرمنتظره) قلبی عامل اصلی مرگومیر در سراسر دنیا به شمار میرود. درصد نامشخصی از این مرگومیرها ناشی از اختلالات ضربان قلب است که درون خانوادهها (بهصورت ارثی) منتقل و باعث مرگومیر ناگهانی قلبی در افراد سالم از جهات دیگر، میشود. چهار بیماری ارثی که سیستم الکتریکی قلب را متاثر میکنند، عبارتند از سندرم QT بلند مادرزادی، سندرم QT کوتاه مادرزادی، سندرم بروگادا (Brugada)، و تاکیکاردی بطنی پلیمورفیک کاتکولآمینرژیک، که اکثر موارد ارثی مرگومیر ناگهانی قلبی را در برمیگیرند. این افراد با اختلالاتی در مسیر متعادل کردن الکترولیتهای قلبشان (مواد طبیعی در خون و مایعات دیگر بدن که باعث شارژ الکتریکی میشود) روبهرو هستند که باعث میشود با احتمال بیشتری میزان بالاتری را از مرگومیر ناگهانی قلبی، نسبت به جمعیت معمولی، داشته باشند. از دو روش برای پیشگیری از مرگومیر ناگهانی قلبی در این افراد استفاده میشود: 1. دفیبریلاتورهای کاردیوورتر قابل ایمپلنت، دستگاههای کوچکی که با ایجاد شوکهای الکتریکی باعث منظمتر شدن ریتم قلب میشوند، و 2. درمان دارویی (درمان با داروهایی که روی ریتم قلب تاثیر میگذارند).
هدف این مرور سیستماتیک، مقایسه مزایا و آسیبهای بالقوه دفیبریلاتورهای کاردیوورتر قابل ایمپلنت با درمان دارویی در پیشگیری از مرگومیر ناگهانی قلبی در افراد مبتلا به اختلالات ارثی ریتم قلبی بود. ما شواهد را تا جولای 2015 برای پاسخ به این سوال، مرور کردیم.
ویژگیهای مطالعه
ما بانکهای اطلاعاتی علمی را جستوجو کرده و دو کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (مطالعات بالینی که در آنها افراد بهصورت تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار میگیرند) را پیدا کردیم، که شامل 86 فرد بزرگسال و مناسب با معیارهای ورود بودند. هر دو کارآزمایی دفیبریلاتورهای کاردیوورتر قابل ایمپلنت را در مقابل درمان دارویی در افراد مبتلا به سندرم بروگادا که از مرگ ناگهانی قلبی جان سالم به در بردند، مقایسه کردند. ما هیچ مطالعهای را در افرادی که دچار چنین حادثه یا اختلالات دیگری شدند، پیدا نکردیم. این دو مطالعه کوچک بودند، توسط محققان یکسانی از تایلند انجام شدند، منبع مالی آنها یک شرکت تولیدکننده دستگاه دفیبریلاتور بود، و نیز محدودیتهای روششناسی بزرگی، شامل توقف زودهنگام مطالعات، داشتند. تقریبا همه شرکتکنندگان (98%) مردانی با سن متوسط 44 سال بودند.
نتایج کلیدی
مورتالیتی به هر علتی (مرگومیر ناشی از هر علتی) در افرادی که دفیبریلاتور کاردیوورتر قابل ایمپلنت دریافت کردند، پائینتر بود. میزان بقا در افراد زنده مانده از ایست قلبی ناگهانی، حمله قلبی، و سکته مغزی، عمدتا به دلیل تفاوتهایی که در میزان بقا از ایست قلبی ناگهانی وجود داشت، بالاتر بود. دفیبریلاتورهای کاردیوورتر قابل ایمپلنت در مقایسه با درمان دارویی، عوارض جانبی بالاتری داشتند، شامل دریافت شوکهای نامناسب از دفیبریلاتورهایشان، که نیازمند برنامهریزی مجدد دستگاه پیدا کردند.
کیفیت شواهد
به دلیل تعداد اندک و حجم نمونه کوچک مطالعات با کیفیت پائین، شواهدی با کیفیت پائین وجود داشت که نشان داد دفیبریلاتورهای کاردیوورتر قابل ایمپلنت، مرگومیر را در افراد مبتلا به اختلالات ارثی ضربان قلب که از یک حادثه ایست قلبی ناگهانی نجات پیدا کردند، کاهش دادند. این دستگاهها نسبت به درمان دارویی خطر بالاتری را از عوارض جانبی متوجه بیمار کردند. انجام پژوهشهای بیشتر، به احتمال زیاد، تاثیر مهمی بر اطمینان ما به این نتایج میگذارد.