دردهای حاد و دیسترس در نوزادان امری رایج و عادی است. مراحل ابتدایی رشد یک دوره رشد نمایی است. درد تسکین نیافته و دیسترس میتواند پیامدهایی را در تمام طول عمر بر جای بگذارد. این یک نسخه بهروز از مرور منتشر شده قبلی در بانک اطلاعاتی مرورهای سیستماتیک کاکرین است، شماره 10، سال 2011 تحت عنوان «مدیریت غیر‐فارماکولوژیک درد پروسیجرال در نوزادان و کودکان».
ارزیابی اثربخشی مداخلات غیر‐فارماکولوژیک در رابطه با تسکین درد حاد کودکان و نوزادان (تا سه سال)، به استثنای مراقبت کانگورویی از نوزاد و موسیقی. آنالیزها به طور جداگانهای برای سنین نوزادی (نارس، نوزادی، کودکی) و پاسخ به درد (واکنش به درد، تنظیم فوری درد) انجام شدند.
برای این نسخه بهروز، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)؛ (کتابخانه کاکرین (Cochrane library)) (شماره 2 از 12؛ 2015)، پلتفرم MEDLINE‐Ovid (مارچ 2015)، پلتفرم EMBASE‐OVID (اپریل 2011 تا مارچ 2015)،پلتفرم PsycINFO‐OVID (اپریل 2011 تا فوریه 2015)، و پلتفرم CINAHL‐EBSCO (اپریل 2011 تا مارچ 2015) را جستوجو کردیم. همچنین فهرست منابع را جستوجو کردیم و با محققان از طریق فهرست خدمات الکترونیکی ارتباط برقرار کردیم. مطالعات جدید در این مرور گنجانده شدند. راهبردهای جستوجو را با کمک یک کتابدار وابسته به کاکرین تصحیح کردیم. برای این نسخه بهروز، نه مقاله را از مرورهای اصلی سال 2011 مربوط به مراقبت کانگورویی (kangaroo Care) از مطالعه حذف شدند، اما 21 مورد مطالعه بیشتر افزوده شد.
افراد این مرور شامل نوزادان از بدو تولد تا سه سالگی هستند. فقط کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) یا RCTهای متقاطع که یک مقایسه کنترل عدم درمان داشتند، برای ورود به این آنالیزها واجد شرایط بودند. هرچند زمانی که تاثیرات اضافی از یک مداخله فارماکولوژیک ارزیابی شد، این مطالعات نیز وارد شدند. مطالعاتی را بررسی کردیم که همه معیارهای ورود را به جز طرح مطالعه داشتند (برای مثال یک گروه کنترل فعال داشتند) تا از لحاظ کیفی نتایج زمینهای آنها بررسی شوند. 63 مقاله در نسخه بهروز شده فعلی گنجانده شد.
درجهبندی کیفی مطالعه و خطر سوگیری (bias) بر اساس ابزار خطر سوگیری کاکرین و رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) بود. تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) را با استفاده از روش واریانس معکوس ژنریک (generic inverse variance method) آنالیز کردیم.
شصتوسه مطالعه با حضور 4905 شرکتکننده آنالیز شد. اغلب پروسیجرهای حاد مطالعه شده heel‐stick (با 32 مطالعه) و تزریق به وسیله سوزن (با 17 مطالعه) بودند. بیشترین SMD برای بهبود درمان در مقایسه با شرایط کنترل روی واکنش به درد موارد زیر بودند: مداخلات مرتبط با روش مکیدن غیر‐تغذیهای (نوزاد: SMD: ‐1.20؛ 95% CI؛ 2.01‐ تا 0.38‐) و قنداق کردن/پیچاندن نوزاد در ملحفه (نوزاد نارس: SMD: ‐0.89؛ 95% CI؛ 1.37‐ تا 0.40‐). برای تنظیم فوری درد، بالاترین SMD به شرح زیر بود: مداخلات مکیدن غیر‐تغذیهای (نوزاد نارس: SMD: ‐0.43؛ 95% CI؛ 0.63‐ تا 0.23‐؛ نوزاد: SMD: ‐0.90؛ 95% CI؛ 1.54‐ تا 0.25‐؛ شیرخوار بزرگتر: SMD: ‐1.34؛ 95% CI؛ 2.14‐ تا 0.54‐)، قنداق کردن/پیچاندن نوزاد در ملحفه (نوزاد نارس: SMD: ‐0.71؛ 95% CI؛ 1.00‐ تا 0.43‐)، و تکان دادن/نگه داشتن (نوزاد: SMD: ‐0.75؛ 95% CI؛ 1.20‐ تا 0.30‐). از 63 کارآزمایی، پنجاهودو کارآزمایی وقوع عوارض جانبی را گزارش نکردند. وجود ناهمگونی قابل توجه، اطمینان ما را به یافتهها برای آنالیزهای مشخص محدود کرد، همانطور که باعث غلبه شواهد با کیفیت بسیار پائین شد.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مداخلات مختلف غیر‐فارماکولوژیک میتواند برای نوزادان نارس، نوزادان و شیرخواران بزرگتر استفاده شود تا رفتارهای درد همراه با پروسیجرهای دردناک حاد را در آنها کنترل کند. اکثر شواهد در مورد روشهای مکیدن غیر‐تغذیهای، قنداق کردن و تکان دادن/نگهداشتن بود. تمامی آنالیزها نشان داد که پژوهش بیشتری برای افزایش اطمینان به یافتهها مورد نیاز است. شکاف قابل توجهی در منابع علمی موجود در زمینه مدیریت غیر‐فارماکولوژیک درد حاد در دوران نوزادی وجود دارد.