زخمهای وریدی (بهعنوان زخمهای واریسی (varicose) یا استاز وریدی نیز شناخته میشوند) نوعی بیماری مزمن، عود کننده و دارای شرایط ناتوانکننده هستند که تا 1% از جمعیت را تحت تاثیر قرار میدهند. بهترین شواهد عملی و نظر کارشناسی نشان میدهد که برداشتن بافت مرده از زخمهای وریدی (دبریدمان (debridement)) با هر کدام از شش روش، به روند التیام کمک میکند. با این حال، تا به امروز هیچ مطالعه مروری ی درباره شواهد کارآزماییهای کنترلشده تصادفیشده (RCT ؛Randomised Controlled Trials) برای حمایت از این موضوع وجود نداشته است.
بررسی اثر روشهای مختلف دبرید یا دبریدمان در مقابل عدم دبریدمان بر میزان دبریدمان و التیام زخم در زخمهای وریدی پا.
در فوریه 2015 ما منابع زیر را جستوجو کردیم: ثبت تخصصی گروه زخمها در کاکرین (Cochrane Wounds Group Specialised Register)؛ پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبت شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ Ovid MEDLINE؛ Ovid MEDLINE؛ (In-Process & Other Non-Indexed Citations)؛ Ovid EMBASE و EBSCO CINAHL. هیچ محدودیتی از نظر زبان، تاریخ انتشار و یا تنظیم مطالعه وجود نداشت. علاوه بر این، ما مقالات کنفرانسها، مجلاتی که در MEDLINE ارجاع نشدند، و فهرست کتب همه انتشارات بازیابی شده را برای شناسایی مطالعات بالقوه جستوجو کردیم. ما با شرکت داروسازی برای تحقیق در مورد هرگونه مطالعات کاملشده تماس گرفتیم.
ما RCTهای منتشرشده و منتشرنشدهای را انتخاب کردیم که دو روش دبریدمان را با هم یا دبریدمان را با عدم استفاده از دبریدمان مقایسه کردند. از آنجایی که امکان متاآنالیز وجود نداشت، ما نتایج مطالعه را به صورت نقلقول ارائه کردیم.
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور جداگانه تمام مطالعات انتخاب شده، استخراج دادهها و ارزیابی کیفیت کارآزمایی را کامل کردند. حل اختلافات توسط نویسنده سوم مطالعه مروری، انجام شد.
ما 10 RCT، شامل 715 شرکتکننده، شناسایی کردیم. هشت RCT، دبریدمان اتولیتیک (autolytic) را شامل عوامل یا پانسمانهای زیر ارزیابی کردند: پانسمان زخم بیوسلولوز (biocellulose) (BWD)، پانسمان غیرچسبنده، ژل عسل، هیدروژل (فرمول ژل)، پانسمان هیدروفیبر (hydrofibre)، پانسمان هیدوکلوئید (hydrocolloid)، دانههای دکسترانومور (dextranomer)، محلول آهک دانشگاه ادینبورو (Edinburgh) (EUSOL) و گاز پارافین. دو RCT آمادهسازی آنزیمی و یک RCT، دبریدمان جراحی زیستی (biosurgical) را ارزیابی کردند. هیچ کدام از RCTها، روشهای جراحی، روشهای تیز یا مکانیکی دبریدمان، یا دبریدمان در مقابل عدم دبریدمان را مورد ارزیابی قرار ندادند. بیشتر کارآزماییها در معرض خطر بالایی از سوگیری (Bias) قرار داشتند.
سه RCT، تعداد زخمهایی را که بهطور کامل دبریدمان شدند، ارزیابی کردند. هر سه کارآزمایی، دو روش مختلف دبریدمان اتولیتیک (234 شرکتکننده) را مقایسه کردند که از بین آنها دو مطالعه نتایج معنیداری را از نظر آماری گزارش کردند: یک مطالعه (100 شرکتکننده) گزارش کرد که 40/50 (80%) زخمها، با استفاده از دانههای دکسترانومر و 7/50 ( 14%) زخمها با انجام دبریدمان کامل EUSOL درمان شدند (خطر نسبی (RR): 5.71؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.84 تا 11.52)؛ در حالی که یک کارآزمایی دیگر (86 شرکتکننده) تعداد زخمهایی را که بهطور کامل با هیدروژل دبریدمان شدند برابر 31/46 (76%) در مقابل 18/40 (45%) گاز پارافین (RR: 0.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.45 تا 0.99) گزارش کردند. یک مطالعه (48 شرکتکننده) گزارش کرد که طی 12 هفته، 15/18 (84%) از زخمهایی که با BWD درمان شدند، در مقابل 15.4 (26%) زخمهایی که با وازلین غیرچسبنده امولسیون آغشته به گاز درمان شده بودند، به 75% تا 100% بستر زخمهای گرانوله پاک دست یافتند.
چهار کارآزمایی زمان اصلی برای رسیدن به دبریدمان را مورد بررسی قرار دادند: یک کارآزمایی (86 شرکتکننده) دو روش اتولیتیک دبریدمان را مقایسه کرد، دو کارآزمایی روش اتولیتیک را با دبریدمان آنزیمی (71 شرکتکننده) مقایسه کردند، و آخرین کارآزمایی (12 شرکتکننده)، اتولیتیک را با دبریدمان جراحی زیستی مقایسه کرد. هیچ کدام از کارآزماییها نتایج معنیداری از نظر آماری به دست نیاوردند.
دو کارآزمایی که روش دبریدمان اتولیتیک را ارزیابی کردند، تعداد زخمهای التیام یافته را در 12 هفته گزارش کردند. یک کارآزمایی (108 شرکتکننده) گزارش داد که 24/54 (44%) از زخمهای تحت درمان با عسل در مقابل 18/54 (33%) از زخمهای تحت درمان با هیدروژل التیام یافتند (RR (تعدیلشده برای قطر پایه زخم): 1.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 1.88؛ 0.037= P value). کارآزمایی دوم (48 شرکتکننده) گزارش داد که 7/25 (28%) از زخمهای درمان شده با BWD در مقابل 7/23 (30%) زخمهای درمانشده با پانسمان غیرچسبنده، التیام یافتند.
کاهش اندازه زخم در پنج کارآزمایی ارزیابی شد (444 شرکتکننده) که در آنها دو روش اتولیتیک مقایسه شدند. در یک کارآزمایی سه بازویی (153 شرکتکننده)، در مقایسه ید کادکسومر با گاز پارافین، (میانگین تفاوت (MD): 24.9 سانتیمترمربع؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 7.27 تا 42.53؛ 0.006= P value) و در مقایسه هیدروکلوئید با گاز پارافین، ((MD): 23.8 سانتیمترمربع؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.48 تا 42.12؛ 0.01=P value)، نتایج از نظر آماری معنیدار بود.
کارآزمایی دوم که در آن کاهش اندازه زخم را بر اساس نتایج میانگین تفاوتها در چهار هفته ارزیابی کرد، نتایج آماری معنیداری درباره موفقیتآمیز بودن عسل نسبت به هیدروژل (P <0.001) بهدست آمد. سه کارآزمایی دیگر نتایج آماری قابل توجهی در کاهش اندازه زخم گزارش نکردند، هرچند یک کارآزمایی گزارش داد که کاهش درصد متوسط منطقه زخم در درمان با BWD در مقابل پانسمان غیرچسبنده در 6 و 12 هفته بیشتر بود (44% در مقابل 24%، در 6 هفته ؛ 74% در مقابل 54% در هفته 12).
در شش کارآزمایی (544 شرکتکننده) که در آنها دو روش دبریدمان اتولیتیک مقایسه شدند، درد ارزیابی شد اما نتایج از نظر آماری معنیدار نبود. عوارض جانبی جدی در هیچ کارآزمایی گزارش نشد.
شواهد اندکی وجود دارد که نشان میدهد، دبرید کردن زخم وریدی پا بهطور فعال، تاثیر بالینی قابل توجهی بر التیام دارد. تعداد کلی کم شرکتکنندگان، تعداد کم مطالعات و فقدان متاآنالیز (meta-analysis) در این مطالعه مروری ، مانع از هرگونه نتیجهگیری قاطع درباره مزایای دبریدمان میشود. مقایسههای مواد مختلف اتولیتیک (هیدروژل در مقابل گاز پارافین، دانههای دکسترانومز در مقابل EUSOL و BWD در مقابل پانسمان غیرچسبنده) و لارو (Larvae) در مقابل هیدروژل، همگی نتایج آماری قابلتوجهی را از اعداد درباره زخم دبریدمان نشان دادند. کارآزماییهای بزرگتری برای پیگیری التیام مورد نیاز است.