بیماریهای تنفسی غیربدخیم مربوط به گردوغبار، مانند آزبستوزیس (asbestosis) و سیلیکوزیس (silicosis)، شبیه سایر بیماریهای مزمن تنفسی هستند و ممکن است با تنگینفس، کاهش ظرفیت ورزش و کاهش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، مشخص شوند. برخی از بیماریهای تنفسی غیربدخیم مربوط به گردوغبار، جزء مسائل جهانی بهداشت هستند که گزینههای درمانی بسیار کمی از جمله درمان دارویی، برای آنها وجود دارد. بنابراین، بررسی نقش برنامه آموزش ورزش برای تعیین اینکه آیا برنامه آموزش ورزش، گزینه درمانی موثری برای بیماریهای تنفسی غیربدخیم مربوط به گردوغبار است، بسیار مهم است.
بررسی اثرات برنامه آموزش ورزش در افراد مبتلا به بیماریهای تنفسی غیربدخیم مربوط به گردوغبار در مقایسه با کنترل، دارونما یا مداخله غیرورزشی دیگر بر ظرفیت ورزش، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و میزان فعالیت جسمانی.
ما پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبتشده کاکرین (Cochrane Central Register of Controlled Trials ؛CENTRAL)، MEDLINE/PubMed؛ EMBASE؛ ؛CINAHL PEDro و AMED (همگی از آغاز تا فوریه 2015)، ثبت کارآزماییهای بالینی ملی و بینالمللی، فهرست منابع مقالات مرتبط را جستوجو کردیم و با کارشناسان در این زمینه برای شناسایی مطالعات مناسب تماس گرفتیم.
ما فقط کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (RCT ؛Randomised Controlled Trials) را انتخاب کردیم که برنامه آموزش ورزش را طی مدت زمان حداقل چهار هفته با عدم برنامه آموزش ورزش، دارونما یا مداخله غیرتمرینی دیگر مقایسه کردند.
ما از روشهای استاندارد روششناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم. دو نویسنده مطالعه مروری بهطور جداگانه، مطالعات را از نظر واجد شرایط بودن و خطر سوگیری (Bias) ارزیابی و دادهها را استخراج کردند. ما از رویکرد درجهبندی GRADE برای ارزیابی کیفیت کلی شواهد برای هر پیامد و تفسیر یافتهها استفاده کردیم. ما نتایج مطالعه را با استفاده از مدل اثرات تصادفی بر اساس ارزیابی ناهمگونی ترکیب کردیم. ما تجزیه و تحلیلهای زیرگروه را برای شرکتکنندگان مبتلا به بیماری بینابینی ریه (ILDs) مربوط به گردوغبار و شرکتکنندگان مبتلا به بیماری پلورال مرتبط با آزبستوز (ARPD) انجام دادیم.
دو RCT که در مجموع شامل 40 شرکتکننده بودند (35 شرکتکننده از یک مطالعه و پنج شرکتکننده از مطالعه دوم) معیارهای ورود را به مطالعه داشتند. 21 شرکتکننده برای گروه آموزش ورزش و نوزده شرکتکننده برای گروه کنترل، تصادفیسازی شدند. مطالعات انتخاب شده، اثرات برنامه آموزش ورزش را در مقایسه با گروه کنترل بدون برنامه آموزش ورزش، در افراد مبتلا به بیماری بینابینی ریه (ILDs) مربوط به گردوغبار و بیماری پلور مرتبط با آزبستوز (ARPD) مورد ارزیابی قرار دادند.
برنامه آموزش ورزش در هر دو مطالعه به صورت سرپایی برای یک دوره هشت هفتهای برنامهریزی شد. خطر سوگیری در هر دو مطالعه پائین بود. عوارض جانبی درباره برنامه آموزش ورزش گزارش نشده بود. پس از برنامه آموزش ورزش، فاصله پیادهروی شش دقیقهای (6MWD) با میانگین تفاوت (MD) 53.81 متر (m) افزایش یافت (95% فاصله اطمینان (CI): 34.36 تا 73.26).
همچنین در حوزههای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، بهبود مشاهده شد: در پرسشنامه بیماری مزمن تنفسی (CRQ) میزان تنگینفس (MD: 2.58؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.72 تا 4.44)؛ میزان خستگی (MD: 1.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11 تا 1.89)؛ میزان عملکرد عاطفی (MD: 2.61؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.74 تا 4.49)؛ و میزان تسلط (MD: 1.51؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.29 تا 2.72).
بهبود در ظرفیت ورزش و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نیز شش ماه پس از دوره مداخله مشهود بود: پیادهروی شش دقیقهای (MD: 52.68 متر؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 27.43 تا 77.93 متر)؛ میزان تنگینفس (MD: 3.03؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.41 تا 4.66)؛ میزان عملکرد عاطفی (MD: 5.57؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.34 تا 8.81)؛ میزان تسلط (MD: 2.66؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.08 تا 4.23).
برنامه آموزش ورزش بر اساس مقیاس تنگینفس اصلاح شورای تحقیقات پزشکی (MMRC)، بلافاصله پس از برنامه آموزش ورزش یا شش ماه پس از برنامه آموزش ورزش، باعث بهبود نشد.
بهبودهای پس از برنامه آموزش ورزش، در یک زیرگروه از شرکتکنندگان مبتلا به ILDs مربوط به گردوغبار در مقایسه با زیرگروهی از شرکتکنندگان مبتلا به ARPD نسبت به گروه کنترل، مشابه بودند و تفاوت آماری معنیدار ناشی از درمان بین زیرگروهها وجود نداشت.
کیفیت شواهد بهدست آمده از بررسی برنامه آموزش ورزش در افراد مبتلا به بیماریهای تنفسی غیربدخیم مربوط به گردوغبار، بسیار پائین است. این مساله به دلیل عدم دقت در نتایج بهدست آمده از تعداد کم کارآزماییها و تعداد کم شرکتکنندگان، غیرمستقیم بودن شواهد به دلیل کمبود اطلاعات درباره شدت بیماری و دادههای به دست آمده از یک مطالعه است که از زیرگروهی از شرکتکنندگان به دست آمد، و تناقض موجود به دلیل ناهمگونی بالا در برخی نتایج است.
بنابراین، اگرچه یافتههای این مطالعه مروری نشان میدهد که برنامه آموزش ورزش در بهبود ظرفیت ورزش و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در کوتاهمدت، طی شش ماه پیگیری موثر است، ما به دلیل کیفیت بسیار پائین شواهد، از اعتبار این یافتهها مطمئن نیستیم. کارآزماییهایی با مقیاس بزرگتر و با کیفیت بالاتر برای تعیین توان این یافتهها مورد نیاز است.