اختلالات هیپوتالاموس ـ هیپوفیز ـ آدرنالی (HPA) در پیشرفت و عود اختلالات روانی نقش پیچیدهای دارند. افزایش ترشح کورتیزول به طور مثبت با شدت علائم در افراد مبتلا به روانپریشی مرتبط است. آنتیگلوکوکورتیکوئیدها و داروهای مرتبط که HPA را هدف قرار میدهند، ممکن است در درمان افراد مبتلا به روانپریشی مفید باشند.
.1 بررسی اثر آنتیگلوکوکورتیکوئیدها و داروهای مرتبط برای درمان روانپریشی، زمانی که به تنهایی یا در ترکیب با داروهای آنتیسایکوتیک استفاده میشوند.
.2 تعیین اینکه آیا اثرات این داروها بین کسانی که در فاز قبل از شروع علایم یا مرحله اول روانپریشی قرار دارند و کسانی که بیماری تثبیت شدهای دارند، متفاوت است یا خیر.
ما ثبت کارآزماییهای گروه اسکیزوفرنی در کاکرین (Cochrane Schizophrenia Group's Trials Register) را جستوجو کردیم (آگوست 2009 و آپریل 2014).
مطالعات تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs؛ Randomised Controlled Trials) که آنتیگلوکوکورتیکوئیدها و داروهای مرتبط را با دارونما (به عنوان یک درمان تنها یا به عنوان درمان مکمل آنتیسایکوتیکهای آتیپیک، داروهای آنتیسایکوتیک معمولی، داروهای ضدافسردگی یا درمان ترکیبی دیگر) برای افراد با تشخیص اولیه یک اختلال روانپریشی، یا برای افرادی که در معرض خطر بالای ابتلا به یک اختلال روانپریشی هستند، مقایسه کرده بودند.
نویسندگان مطالعه مروری به طور مستقل مطالعات را انتخاب، کیفیت روششناسی را بررسی و اطلاعات را استخراج کردند. ما از یک متاآنالیز (meta-analysis) اثر ثابت استفاده کردیم. خطر نسبی (RR) را با 95% فاصله اطمینان (CI) برای پیامدهای دوتایی و میانگین تفاوت (MD) و میانگین تفاوت استاندارد (SMD) را با 95% فاصله اطمینان (CI) برای اندازههای پیوسته محاسبه کردیم. ما خطر سوگیری (Bias) را برای مطالعات وارد شده محاسبه و از رویکرد درجهبندی توصیهها، ارزیابی، ارتقا و بررسی (GRADE؛ Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation) برای ایجاد جدول «خلاصه ای از یافتهها» استفاده کردیم.
ما 11 مطالعه را وارد مطالعه مروری کردیم که به صورت تصادفی 509 نفر از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوافکتیو یا افسردگی روانی را تحت بررسی قرار داده بودند. هیچ یک از کارآزماییها بیمارانی را که در مرحله اول بیماری روانی خود بوده و افرادی که در خطر بالای بروز بیماری روانپریشی قرار داشتند، وارد مطالعه نکردند. پیامدهای از پیش اعلام شده مورد توجه ما وضعیت روانی، وضعیت کلی، عملکرد عمومی، عوارض ناخواسته و کیفیت زندگی بودند.
دو کارآزمایی داروهای آنتیگلوکوکورتیکوئید (mifepristone) را به عنوان تنها درمان در مقابل دارونما مقایسه کردند. در دادههای محدود حاصل از یکی از این کارآزماییها، وقتی که وضعیت روانی بعد از مداخله، با استفاده از مقیاس روانپزشکی Brief؛ (BPRS) ارزیابی شد، تفاوتی را در نسبتی از بیماران که به mifepristone پاسخ دادند نشان نداد (n = 5؛ 1 RCT؛ MD: 5.20-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 17.91- تا 7.51؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین). نشانههای افسردگی (مقیاس رتبهبندی همیلتون برای افسردگی (HAMD)) نیز بین گروهها مشابه بود (5 = n؛ 1 RCT؛ MD: 1.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI):16.4 - تا 19.78؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین). با این حال، تفاوت معنیداری در پایش کوتاهمدت درمان برای وضعیت ذهنی مشاهده شد (30% کاهش در BPRS کلی: n = 221؛ 1 RCT؛ RR: 0.58؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.38 تا 0.89؛ شواهد با کیفیت پایین). این اثر برای علائم روانپریشی مثبت در کوتاهمدت نیز دیده شد (50% کاهش در ریز مقیاس علائم مثبت (BPRS)؛ N = 221؛ 1 RCT؛ RR: 0.60؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.43 تا 0.84؛ شواهد با کیفیت پایین). شرکت کنندگانی که mifepristone دریافت میکردند در مقایسه با دارونما تعداد کلی مشابهی را از عوارض ناخواسته تجربه کردند (n = 226؛ 2 RCT؛ RR: 0.92؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.77 تا 1.09؛ شواهد با کیفیت متوسط). هیچ دادهای درباره عملکرد عمومی یا کیفیت زندگی بیماران در دسترس نبود.
یکی از کارآزماییها یک آنتیگلوکوکورتیکوئید، دهیدرواپیاندروسترون (DHEA)، را به عنوان درمان کمکی به همراه درمان با آنتیسایکوتیکهای آتیپیکال، با دارونما به عنوان درمان کمکی مقایسه کرد. دادهها برای پیامدهای اصلی مورد توجه دارای کیفیت پایین بود، و تجزیه و تحلیل دادههای قابل استفاده، اثرات قابلتوجهی از درمان بر وضعیت ذهنی یا عوارض ناخواسته، نشان نداد. دادههای مربوط به وضعیت کلی، عملکرد عمومی و کیفیت زندگی بیماران در دسترس نبود.
دادههای حاصل از شش کارآزمایی که داروهای آنتیگلوکوکورتیکوئید را به عنوان درمان جانبی به همراه درمان ترکیبی در برابر دارونما به عنوان درمان جانبی، مقایسه کرده بودند، تفاوت معنیداری را بین دو گروه در متوسط نمرات نقطه پایانی برای علائم کلی روانی (n = 171؛ 6 RCT؛ SMD: 0.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.29- تا 0.32) یا علائم روانپریشی مثبت (n = 151؛ 5 RCT؛ SMD: 0.07-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.40- تا 0.25) نشان ندادند. دادههای حاصل از سه مطالعه تفاوتی را بین دو گروه در نمرات نقطه پایانی برای علائم منفی نشان ندادند (94 = n؛ 3 RCT؛ MD2.21 :؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.14- تا 4.55). یک مطالعه بهبود را در وضعیت کلی که بین گروهها مشابه بود، نشان داد (30 = n؛ 1 RCT؛ RR0.58 :؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.32 تا 1.06؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین). در این مقایسه، نتایج مخلوط نشان داد که آنتیگلوکوکورتیکوئیدها به طور کلی باعث بروز عوارض جانبی بیشتری میشوند (n = 199؛ 7 RCT؛ RR2.66 :؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.33 تا 5.32؛ شواهد با کیفیت متوسط)، اما هیچ دادهای درباره کیفیت زندگی بیماران در دسترس نبود.
شواهد با کیفیت خوب برای نتیجهگیری در این مورد که آیا داروهای آنتیگلوکوکورتیکوئید درمان موثری را برای روانپریشی فراهم میکند یا خیر، ناکافی است. برخی از یافتههای مربوط به وضعیت کلی یک اثر مطلوب را برای mifepristone نشان میدهند، و چند تا از یافتههای مربوط به عوارض جانبی به نفع دارونما هستند. کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده بزرگتر و بیشتری برای توجیه یافته مورد نیاز است.