عدم توانایی در درک فضایی یکطرفه (USN) به صورت ناتوانی در گزارش یا پاسخ به افراد یا اشیاء که در سمت مقابل قسمت آسیب دیده مغز به وجود میآید، مشخص میشود و با پیامدهای عملکردی ضعیف و باقی ماندن طولانیمدت در بیمارستانها و مراکز توانبخشی در ارتباط است. مداخلات دارویی (فقط مداخلات پزشکی، استفاده از داروها به منظور بهبود وضعیت بهداشت و درمان)، مانند دوپامین (dopamine) و آگونیستهای نورآدرنرژیک (noradrenergic agonists) یا درمان با پروـکولینرژیک (pro-cholinergic) در افراد مبتلا به USN، پس از سکته مغزی استفاده شده و اثرات این درمانها میتواند بینشهای جدیدی برای متخصصان بهداشت و سیاستگذاران فراهم کند.
ارزیابی اثربخشی و ایمنی مداخلات دارویی برای عدم توانایی در درک فضایی یکطرفه پس از سکته مغزی.
ما ثبت کارآزماییهای گروه استروک در کاکرین (Cochrane Stroke Group Trials Register) (آپریل 2015)، پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبتشده کاکرین (Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ (آپریل 2015)، MEDLINE (از 1946 تا آپریل 2015)، Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature ؛(CINAHL) (از 1982 تا آپریل 2015)، EMBASE (از 1980 تا آپریل 2015)، PsycINFO (از 1806 تا آپریل 2015) و منابع علمی سلامت آمریکای لاتین (Latin American Caribbean Health Sciences Literature؛ LILACS) (از 1982 تا آپریل 2015) را جستوجو کردیم. ما همچنین فهرست تحقیقات و کارآزماییها را جستوجو کردیم، فهرست منابع را غربالگری کردیم و با نویسندگان مطالعه و شرکتهای داروسازی تماس گرفتیم (آپریل 2015).
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛Randomized Controlled Trials) و کارآزماییهای شبهتصادفیسازی و کنترلشده (شبه RCT) مربوط به مداخلات دارویی را برای عدم توانایی در درک فضایی یکطرفه پس از سکته مغزی انتخاب کردیم.
دو نویسنده این مطالعه مروری به طور جداگانه خطر سوگیری (Bias) را در مطالعات انتخاب شده ارزیابی و دادهها را استخراج کردند.
ما در این مطالعه مروری، دو مطالعه را با مجموع 30 شرکتکننده به صورت تصادفی انتخاب کردیم. ما کیفیت شواهد را به دلیل محدودیتهای مطالعه، تعداد کم حوادث، و نمونههای کوچک، با عدم دقت در فاصله اطمینان (CI)، بسیار پائین رتبهبندی کردیم. به دلیل ناهمگونی مربوط به ارزیابی مداخلات مختلف بین مطالعات انتخاب شده، ما قادر به انجام متاآنالیز (meta-analysis) نبودیم. شواهدی با کیفیت بسیار پائین به دست آمده از یک کارآزمایی (20 شرکتکننده) در مقایسه اثرات ریواستیگمین (rivastigmine) همراه با توانبخشی در مقابل توانبخشی بر عدم توانایی در درک فضایی یکطرفه در هنگام ترخیص، یافتههای زیر را نشان داد: برای انسداد رگ (میانگین تفاوت (MD): 0.30؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.18 - تا 0.78)، حذف حروف (MD: 10.60؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.07 - تا 19.13)، خواندن جمله (MD: 0.20؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.69 - تا 1.09)، و آزمون Wundt-Jastrow Area Illusion (MD: 4.40 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 8.28 -تا 0.52 -)، هیچ تفاوت آماری معنیداری برای همان پیامدها در 30 روز پیگیری مشاهده نشد. در کارآزمایی دیگری (10 شرکتکننده)، مطالعه نویسندگان کاهش معنیداری را در از قلم افتادن سه مورد از موارد حذفی، در گروهی که تحت درمان با نیکوتین ترانسدرمال (transdermal) قرار داشتند (تعداد حذفیات: 0.5 ± 2.93) در مقایسه با مقادیر پایه (0.8 ± 4.95) و دارونما (0.9 ± 5.14) نشان داد (اثر اصلی شرایط درمان: 11.06 = (2.23) F؛ مقدار 0.0001 > P value). یک عارضه جانبی مهم در گروه درمان با نیکوتین ترانسدرمال رخ داد، و درمان در شرکتکننده آسیب دیده قطع شد. هیچ یک از کارآزماییهای انتخاب شده، دادههایی از چند پیامد از قبل مشخص شده (سقوط، تعادل، افسردگی یا اضطراب، خستگی پس از سکته مغزی و کیفیت زندگی) را گزارش نکرد.
کیفیت شواهد به دست آمده از RCTها بسیار پائین بود. در نتیجه، اثربخشی و ایمنی مداخلات دارویی برای عدم توانایی در درک فضایی یکطرفه پس از سکته مغزی نامشخص است. RCTهای بیشتر دیگری برای ارزیابی این درمانها مورد نیاز است.