اعمال ممنوعیت یا محدود ساختن سیگار کشیدن میتواند از قرار گرفتن افراد غیرسیگاری در معرض خطرات ناشی از دود سیگار جلوگیری کند و مصرف دخانیات را در میان افراد سیگاری نیز کاهش دهد. در خصوص تأثیر وضع مقررات کنترل دخانیات و اعمال مداخلات در محلهای عمومی کار و در سطح فردی شواهدی وجود دارد. با این حال، این نکته حائز اهمیت است که ما شواهد مربوط به ممنوعیت سیگار کشیدن را در سطح میانی یا سازمانی (meso- or organisational) (یعنی در سطحی از جمعیت که تعداد آنها نه خیلی زیاد است نه خیلی کم و در واقع گروهی از جمعیت هستند که در محلی خاص با یکدیگر کار میکنند، مثلا افراد یک اداره) نیز بررسی کنیم تا از این طریق به تأثیر آن بر کاهش میزان قرار گرفتن در معرض دود سیگار پیببریم. در مطالعه مروری ما به ارزیابی شواهدی در خصوص ممنوعیت و کنترل مصرف دخانیات در سطح میانی یا سطح سازمانی و همچنین سیاستهای موجود در شماری از وضعیتهای خاص، مانند امکانات بهداشت و درمان عمومی، آموزش عالی و امکانات اصلاحی و تأدیبی نیز پرداختهایم.
ارزیابی تأثیر ممنوعیت سیگار کشیدن سازمانی بر میزان کاسته شدن از قرار گرفتن در معرض دود سیگار به شکل منفعلانه و سیگار کشیدن به شکل فعالانه و بر دیگر پیامدهای مرتبط با سلامت.
ما کارآزماییهای کنترلشده موجود در پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبتشده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ MEDLINE؛ EMBASE و فهرست منابع پژوهشهای شناخته شده را جستوجو کردیم. به منظور شناسایی مطالعات تکمیلی یا در حال انجام که برای گنجاندن در این مطالعه مروری واجد شرایط بودند، با نویسندگان آنها تماس گرفتیم. همچنین وبسایتهای ادارات و سازمانهای دولتی مانند مرکز ثبت کارآزماییها را بررسی کردیم. تاریخ آخرین جستوجوها 22 جون 2015 میباشد.
ما مطالعاتی را در نظر گرفته بودیم که در آنها اثرات ممنوعیت مصرف دخانیات یا سیاستهای مربوط به آن، اعم از کامل یا جزئی، بر کاهش میزان قرار گرفتن در معرض دود دست دوم، مصرف دخانیات، شیوع مصرف سیگار و دیگر پیامدهای مرتبط با سلامت، در مراقبتهای سلامت عمومی، امکانات آموزشی عالی و اصلاحی-تأدیبی از سال 2005 به بعد گزارش شده بود.
حداقل معیار برای لحاظ کردن موارد بالا در مطالعه، دارا بودن خط مشی مرتبط با سطح مقررات یا ممنوعیتهای اعمال شده و حداقل شش ماه پیگیری برای سنجش رفتار سیگار کشیدن بود. ما مطالعات شبهتجربی (مثلا مطالعات کنترلشده قبل و بعد از اعمال ممنوعیت مصرف دخانیات)، وقفههای ایجاد شده در روند پیگیری مطابق با تعریف شیوه مؤثر کاکرین و سازمان گروه مراقبت و دادههای قبل و بعد از ممنوعیت مصرف دخانیات را در نظر گرفته بودیم.
دو یا چند نویسنده مطالعه مروری به طور مستقل مطالعات را برای گنجاندن در این مطالعه مروری ارزیابی کردند. با توجه به تغییرات در اندازهگیری پیامدها، شیوه متاآنالیز (meta-analysis) را برای تمام مطالعات مورد نظر در این مطالعه مروری به کار نبردیم، بلکه با ادغام 11 مطالعه بررسی شده، از شیوه متاآنالیز Mantel-Haenszel fixed-effect استفاده کردیم. ما تمام مطالعات را با استفاده از سنتز روایت کیفی ارزیابی کردیم.
در این مطالعه مروری، تعداد 17 مطالعه مبتنی بر مشاهده را در نظر گرفتیم. هیچ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشدهای را نیافتیم. دوازده مطالعه در بیمارستانها، سه مطالعه در زندانها و دو مطالعه نیز در دانشگاهها صورت گرفت. در سه مطالعه از طراحی کنترلشده مبتنی بر قبل و بعد از ممنوعیت مصرف دخانیات همراه با مکان دیگر برای مقایسه استفاده شده بود. در 14 مطالعه باقیمانده، طراحی کنترلشده مبتنی بر قبل و بعد از ممنوعیت مصرف دخانیات بهکار نرفته بود. در 5 مطالعه، شواهد مربوط به دو گروه از شرکتکنندگان، شامل کارکنان و بیماران یا زندانیان (بسته به موقعیت خاص) گزارش شده بود؛ همراه با 12 مطالعه باقیمانده که فقط به بررسی یک گروه از شرکتکنندگان پرداخته بودند.
در چهار مطالعه (دو مورد در زندان و دو مورد در بیمارستان) که در آنها دادههایی در خصوص پیامدهای مربوط به سلامت ارائه شده بود، تأثیر کاهش قرار گرفتن در معرض دود سیگار و کاهش مرگومیر ناشی از بیماریهای مرتبط با سیگار کشیدن گزارش شده بود. در هیچ مطالعهای میزان کوتینین اندازهگیری شده بررسی نشده بود تا به وسیله آن بتوان قرار گرفتن در معرض دود سیگار را تأیید کرد. در 11 مطالعه با توجه به شواهد قابلتوجه در خصوص ناهمگونی آماری (72% = I2)، میزان مصرف سیگار فعالانه با حضور 12485 شرکتکننده که مهیای ادغام بودند، گزارش شد. میزان ناهمگونی در زیرگروههای تعریف شده بهوسیله موقعیت مورد نظر، پائینتر بود و بر شواهدی در خصوص تأثیر ممنوعیت مصرف دخانیات در کاهش میزان مصرف فعالانه سیگار دلالت میکرد. با تجزیه و تحلیل ناهمگونی موجود در موقعیت بیمارستانی، شواهدی از تأثیر بر کاهش میزان مصرف سیگار فعالانه در هر دو گروه کارکنان (خطر نسبی (RR): 0.71؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.64 تا 0.78) و بیماران (RR: 0.86؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.76 تا 0.98) آشکار شد، اما ناهمگونی در زیرگروه کارکنان باقی بود (76% = I2). در زندان، با وجود شواهدی دال بر کاهش مرگومیر ناشی از بیماریهای مرتبط با سیگار کشیدن در دو مطالعه، هیچ شواهدی در خصوص تأثیرگذاری بر میزان سیگار کشیدن فعالانه به چشم نخورد (یک مطالعه؛ RR: 0.99؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.84 تا 1.16).
ما با استفاده از روش GRADE، سطح کیفیت شواهد را پائین ارزیابی کردیم، چراکه همه مطالعات مورد نظر از نوع مشاهدهای هستند.
در بیمارستانها و دانشگاهها شواهدی در خصوص تأثیر خط مشیهای سیگار کشیدن مبتنی بر موقعیت (setting-base) بر کاهش میزان مصرف سیگار یافتیم. در زندانها، کاهش میزان مرگومیر و کاهش قرار گرفتن در معرض دود دست دوم گزارش شد. با این حال، ما به کیفیت شواهد پایه، نمره پائین دادیم. بنابراین، به مطالعات محکمتری نیاز داریم که بر مبنای آنها بتوانیم شواهد مربوط به ممنوعیت سیگار کشیدن و سیاستهای موجود را در این موقعیتهای خاص ارزیابی کنیم.