فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF ؛vascular endothelial growth factor) در فرایند آنژیوژنز (angiogenesis) دوران جنینی، نقشی کلیدی دارد. اخیرا محققین تلاش کردهاند تا از عوامل ضد این فاکتور (anti-VEGF agents) در درمان رتینوپاتی زودرس (ROP؛ retinopathy of prematurity) که ناشی از اختلالات تکثیر عروقی (vasoproliferative disorders) است، استفاده کنند. هم اکنون پیرامون عوارض و کارآمدی استفاده از این عوامل در نوزادان نارس مبتلا به ROP قطعیت وجود ندارد.
ارزیابی کارآمدی و عوارض استفاده از داروهای ضد VEGF، در درمان ROP تیپ یک در شیرخواران نارس به شیوه تک دارویی -به عنوان مثال بدون همراهی با کرایوتراپی یا درمان با لیزر- یا در همراهی با کرایوتراپی و لیزردرمانی با برنامه مشخص (ROP تیپ 1 به این شکل تعریف میشود: درگیری منطقه یک با هر رده همراه با بیماری مثبت، درگیری منطقه یک با رده سه با یا بدون بیماری مثبت، درگیری منطقه دو با رده دو یا سه، با بیماری مثبت).
ما جستوجوی خود را در این منابع انجام دادیم: پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبتشده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials (شماره 1؛ 2016))، MEDLINE (از 1966 تا 1 ژانویه 2016)، EMBASE (از 1980 تا 1 ژانویه 2016)، CINAHL (از 1980 تا 1 ژانویه 2016)، مجموعه مقالات کنفرانسها و مطالعات مروری قبلی.
آن دسته از کارآزماییهای تصادفیسازی یا نیمهتصادفیسازی شده و کنترلشده انتخاب شدند که به ارزیابی کارآمدی یا عوارض (یا ترکیب هر دو) استفاده از عوامل ضد VEGF در مقایسه با روشهای مرسوم قبلی، در درمان شیرخواران نارس مبتلا به ROP میپرداختند.
ما از روشهای استاندارد کاکرین و گروه مطالعه مروری نوزادان در کاکرین در گردآوری دادهها و تجزیه و تحلیل آنها استفاده کردیم.
سه مطالعه که مجموعا 239 شیرخوار در آنها شرکت کرده بودند، شرایط شرکت در این مطالعه مروری را داشتند. دو کارآزمایی به مقایسه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب (intravitreal Bevacizumab) با درمان مرسوم با لیزر پرداختند، درحالی که در سومین کارآزمایی برای درمان نوزادان مبتلا به ROP تیپ 1، تزریق داخل زجاجیه پگاپتانیب (intravitreal Pegaptanib) با درمان ترکیبی لیزردرمانی / کرایوتراپی مقایسه شد.
در یکی از دو کارآزمایی که در آنها تزریق داخل جاجیه بواسیزوماب بررسی شده بود، خودِ شیرخواران، و در دیگری، چشم آنها به روش تصادفی بین 2 گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. در کارآزمایی اول، تفاوتی در بروز انفکاک کامل یا ناقص شبکیه (Retinal detachment) در دو مطالعه وجود نداشت (خطر نسبی (RR): 1.04؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.21 تا 5.13؛ خطر تفاوت (RD): 0.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 - تا 0.07؛ 143 شیرخوار؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، اما کاهش قابلملاحظهای در بروز خطر عیوب انکساری درمورد نزدیکبینی خیلی زیاد در 30 ماهگی (RR: 0.06؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 0.20؛ RD: 0.40 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.50 - تا 0.30 - ؛ 211 چشم؛ شواهد با کیفیت کم) و همچنین در عود ROP در هفته 54 بعد از آخرین قاعدگی (RR: 0.22؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.08 تا 0.62؛ RD: 0.20-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.31 - تا 0.09 - ؛ 143 شیرخوار؛ شواهد با کیفیت متوسط)، در گروه بواسیزوماب گزارش شد. این مطالعه همچنین در مورد این پیامدها نیز تفاوتی قابلملاحظهای بین گروهها نیافت: خطر مرگ قبل از ترخیص از بیمارستان (RR: 1.50؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.26 تا 8.75؛ RD: 0.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.04 - تا 0.07؛ 150 شیرخوار؛ شواهد باکیفیت پائین)؛ مرگ ومیر در 30 ماهگی (RR: 0.86؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.30 تا 2.45؛ RD: 0.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.10 - تا 0.08؛ 150 شیرخوار؛ شواهد باکیفیت بسیار پائین)؛ کدورت (Opacity) قرنیه که احتیاج به پیوند داشته باشد (RR: 0.34؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 8.26؛ RD: 0.01-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.03 تا 0.02؛ 286 چشم؛ شواهد باکیفیت بسیار پایین)؛ یا کدورت عدسی که احتیاج به جراحی کاتاراکت داشته باشد (RR: 0.15؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 2.79؛ RD: 0.02-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.05- تا 0.01؛ 286 چشم؛ شواهد باکیفیت بسیار پائین).
در کارآزمایی دوم که در آن چشمها تصادفیسازی شده بودند، تفاوتی در خطر انفکاک کامل شبکیه، بین گروه تصادفیسازی دریافت کننده بواسیزوماب و گروه تصادفیسازی دریافت کننده لیزردرمانی وجود نداشت (13 چشم؛ RR: 0.33؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 7.50؛ RD: 0.08-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.27- تا 0.11).
ترکیب لیزردرمانی با تزریق داخل زجاجیه پگاپتانیب، در مقایسه با لیزردرمانی / کرایوتراپی تنها، خطر انفکاک کامل شبکیه را کاهش میدهد (RR: 0.26؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12 تا 0.55؛ RD: 0.29-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.42- تا 0.16-؛ 152 چشم؛ شواهد با کیفیت پائین). همچنین خطر عود ROP در سن 55 هفته بعد از آخرین قاعدگی در گروه لیزردرمانی + پگاپتانیب کمتر است (RR: 0.29؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12 تا 0.7؛ RD: 0.35-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.55- تا 0.16-؛ 76 شیرخوار؛ شواهد با کیفیت پائین). تفاوتی در خطر خونریزی شبکیه پیش از جراحی در دو گروه وجود نداشت (RR: 0.62؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.24 تا 1.56؛ RD: 0.05-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.16- تا 0.05؛ 152 چشم؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). خطر عوارض جانبی تاخیری سیستمیک در هیچ یک از داروها مشخص نیست.
کاربردهای عملی
درمان غیرترکیبی تزریق بواسیزوماب داخل زجاجیه خطر عیوب انکساری را در کودکان کاهش میدهد درحالی که تزریق پگاپتانیب داخل زجاجیه در ترکیب با لیزردرمانی خطر انفکاک شبکیه را در شیرخواران مبتلا به ROP تیپ 1 کاهش میدهد. اما به دلیل خطر شناسایی و سایر سوگیریها (Bias)، کیفیت شواهد هر دو پیامد پایین ارزیابی شد. تاثیر روی سایر پیامدها و خصوصا تأثیرات جانبی سیستمیک این داروها در طولانیمدت روشن نیست. این دادههای ناکافی مانع از نتیجهگیری قطعی برای استفاده روتین از تزریق عوامل ضد VEGF به داخل زجاجیه به عنوان درمان رایج ROP تیپ 1 در شیرخواران میشود.
کابردهای تحقیقاتی
برای ارزیابی تاثیر استفاده از عوامل ضد VEGF بر پیامدهای ساختاری و عملکردی در کودکان، و عوارض جانبی سیستمیک تأخیری در کودکان نظیر اختلال در عملکرد میوکارد (myocardial Dysfunction) و پیامدهای ناخواسته عصبی / تکاملی، تحقیقات بیشتری لازم است.