سوال مطالعه مروری
مزایا و آسیبهای بالینی ناشی از درمان ضدانعقادی و آنتیفیبرینولیتیک را برای درمان انعقاد داخل عروقی منتشر (disseminated intravascular coagulation; DIC) در بیماران مبتلا به لوکمی (leukemia) حاد یا مزمن مرور کردیم.
پیشینه
DIC یک عارضه ترومبو‐هموراژیک (شامل لختههای خونی یا خونریزی) است که با تهنشین شدن فیبرین (یک پروتئین فیبروز) در جریان خون مشخص میشود، این وضعیت در دورههایی از بیماریهای مختلف مانند لوکمی حاد و مزمن، خصوصا لوکمی پرومیلوسیتیک (promyelocytic) حاد (زیرگروهی از لوکمی میلوئید (myeloid) حاد) دیده میشود. DIC هیچگاه به عنوان وضعیت بالینی تنها در نظر گرفته نمیشود و در واقع نشانهای است از یک فوریت هماتولوژیکی. بنابراین، DIC به درمان و رفع بیماری زمینهای، در کنار رویکردهای دیگر، مانند درمان آنتیبیوتیکی، جایگزینی فرآوردههای خونی و مایعدرمانی نیاز دارد، که این درمانها به عنوان مداخلات مراقبتهای «اولیه» یا «مراقبت متداول» در نظر گرفته میشوند. DIC همراه با هیپرفیبرینولیز (hyperfibrinolysis) (افزایش حل شدن لختههای خونی) و کاهش آنتیکوآگولانتهای طبیعی (پروتئینهای آبشار کوآگولاسیون) است. بنابراین، مداخلات دارویی مانند ترانکسامیک اسید (tranexamic acid) (یک عامل آنتیفیبرینولیتیک) و هپارین (heparin) (یک آنتیکوآگولانت) برای درمان بیماران مبتلا به این اختلال اکتسابی استفاده میشود. با این حال، این عملکرد بالینی به عنوان درمان استاندارد در نظر گرفته نمیشود و چالشهای زیادی درباره مزایای بالینی آن وجود دارند.
ویژگیهای مطالعه
چهار کارآزمایی را وارد این مرور کردیم که تعداد محدودی شرکتکننده داشتند (388) و چهار مداخله مختلف را ارزیابی کردند: پروتئین C فعالشده انسانی، محلول نوترکیب ترومبومودولین انسانی، ترانکسامیک اسید و درماتان سولفات (dermatan sulphate) با هپارین یا دارونما (placebo). دو کارآزمایی، بیماران با یا بدون لوکمی را وارد کردند. دو کارآزمایی دیگر فقط بیماران مبتلا به لوکمی را بررسی کردند. این مطالعات در سالهای میان 1989 و 2007 منتشر شده و در کشورهای ژاپن، ایتالیا و هلند صورت گرفتند. همه کارآزماییها با خطر سوگیری (bias) بالا مواجه بودند.
نتایج کلیدی
در یک کارآزمایی که در آن درماتان سولفات با هپارین مقایسه شد، هیچ گزارشی از مرگومیر بیماران منتشر نشد. دو کارآزمایی کوچک که فقط بیماران مبتلا به لوکمی را وارد کردند (22 شرکتکننده)، دادههای مربوط به خونریزی را ارائه دادند. در این نتایج همگرایی وجود نداشت، و دلیل آن ناهمگونی در اندازهگیریها و گزارشدهی پیامد بود. یک کارآزمایی، شواهدی را با کیفیت بسیار پائین پیدا کرد که ترانکسامیک اسید در مقایسه با دارونما منجر به کاهش خونریزی در بیماران مبتلا به لوکمی میشود. در مقابل، شواهدی وجود ندارد که درماتان سولفات در مقایسه با دارونما میتواند میزان بروز رویدادهای جدید تمایل به خونریزی (hemorrhagic diathesis) را کاهش دهد. پروفایل بیخطری آنها قطعی نیست. هیچ موردی از بروز عوارض ترومبوآمبولی در هر دو کارآزمایی گزارش نشد.
این کارآزماییها گزارشی را از مورتالیتی کلی، برطرف شدن نارسایی تنفسی، نارسایی کلیوی و شوک ارائه نکردند.
بر این اساس، مزایا و آسیبهای پروتئین C فعالشده انسانی، محلول نوترکیب ترومبومودولین انسانی، ترانکسامیک اسید و درماتان سولفات در این بیماران نامشخص هستند.
کیفیت شواهد
قطعیت نتایج این مرور، بسیار پائین است. این مطالعات، در نحوه طراحی و اجرا با محدودیتهایی روبهرو هستند. همچنین، تعداد محدود بیماران شرکتکننده در این مطالعات موجب غیردقیق بودن نتایج شدند. مطالعات بزرگتر، اطلاعات بیشتری را درباره تاثیرات پروتئین C فعالشده انسانی، محلول نوترکیب ترومبومودولین انسانی، ترانکسامیک اسید و درماتان سولفات در درمان DIC در بیماران مبتلا به لوکمی حاد یا مزمن فراهم میآورد.
این خلاصه به زبان ساده تا 7 می 2015 بهروز است.
تاریخ جستوجو: 7 می 2015