دلیریوم (delirium) نوعی اختلال روانی شایع و ناراحتکننده است. این بیماری غالبا در اثر ترکیبی از وقایع استرسزا در افراد مستعد، به ویژه در افراد مسنی که با ضعف و دمانس زندگی میکنند، ایجاد میشود. بزرگسالانی که در مراکز مراقبتهای طولانیمدت سازمانی (LTC ؛institutional long‐term care) زندگی میکنند، به ویژه در معرض خطر بالای دلیریوم قرار دارند. یک اپیزود از دلیریوم، خطرات پذیرش در بیمارستان، پیشرفت یا بدترشدن دمانس و مرگ را افزایش میدهد. مداخلات چندجزئی (multicomponent) میتوانند بروز دلیریوم را تا یک سوم در شرایط بیمارستانی کاهش دهند. بااینحال، در حال حاضر مشخص نیست که آیا مداخلات برای پیشگیری از دلیریوم در LTC موثر هستند یا خیر. این یک بهروزرسانی از مرور کاکرین است که برای نخستین بار در سال 2014 منتشر شد.
ارزیابی اثربخشی مداخلات برای پیشگیری از دلیریوم در افراد مسن ساکن در مراکز مراقبتهای طولانیمدت سازمانی.
ما تا 27 فوریه 2019 به جستوجو در ALOIS (www.medicine.ox.ac.uk/alois)، پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای مربوط به دمانس گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (CDCIG ؛Cochrane Dementia and Cognitive Improvement Group)) پرداختیم. این جستوجو برای شناسایی تمام مطالعات مربوط به دلیریوم، به اندازه کافی حساس بود. ما برای اطمینان از جامع بودن جستوجو، جستوجوهای جداگانه اضافی را در پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials)، پایگاههای اطلاعاتی اصلی مراقبتهای سلامت، مراکز ثبت کارآزمایی و منابع علمی منتشرنشده انجام دادیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛randomised controlled trials) و کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده خوشهای (RCTهای خوشهای) را در مورد مداخلات غیردارویی و دارویی واحد و چندجزئی، برای پیشگیری از دلیریوم در افراد مسن (65 سال و بالاتر) ساکن در مراکز دائمی LTC وارد کردیم.
ما از روشهای استاندارد روششناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم. پیامدهای اولیه شامل شیوع، بروز و شدت دلیریوم و مرگومیر بودند. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از زمین خوردن، پذیرش در بیمارستان و سایر عوارض جانبی؛ عملکرد شناختی؛ تشخیصهای جدید دمانس؛ فعالیتهای روزمره زندگی؛ کیفیت زندگی؛ و پیامدهای مرتبط با هزینه. ما از خطرات نسبی (RRs) بهعنوان معیارهای تاثیر درمان برای پیامدهای دوتایی، از نسبت خطر (HR) برای پیامدهای زمان تا - عارضه و از میانگین تفاوت (MD) برای پیامدهای پیوسته استفاده کردیم. برای هر پیامد، ما قطعیت کلی شواهد را با استفاده از روشهای سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
ما سه کارآزمایی را با 3851 شرکتکننده وارد کردیم. هر سه،RCTهای خوشهای بودند. دو مورد از کارآزماییها شامل مداخلات پیچیده، تک جزئی، و غیردارویی بودند و یک کارآزمایی، عبارت بود از کارآزمایی امکانسنجی یک مداخله پیچیده، چندجزئی و غیردارویی. خطر رتبهبندی سوگیری (bias) در میان این سه کارآزمایی مختلط بود. با توجه به ماهیت ناهمگون این مداخلات، ما نتایج را از نظر آماری ترکیب نکردیم، بلکه به صورت خلاصه نقلقول (narrative) بیان کردیم.
تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر هیدراتاسیون (hydration) بر بروز دلیریوم ممکن نبود (RR: 0.85؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.18 تا 4.00؛ 1 مطالعه؛ 98 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین که به دلیل خطر سوگیری و عدم دقت بسیار جدی کاهش یافت) این مطالعه، شیوع دلیریوم، شدت یا مرگومیر را مورد ارزیابی قرار نداد.
معرفی یک سیستم کامپیوتریشده برای شناسایی داروهایی که ممکن است در خطر ابتلا به دلیریوم نقش داشته باشند و منجر به مرور دارو شوند، احتمالا با کاهش در بروز دلیریوم همراه بود (HR مربوط به 12 ماه: 0.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.34 تا 0.51؛ 1 مطالعه؛ 7311 شرکتکننده-ماه؛ شواهد با قطعیت متوسط که به دلیل خطر سوگیری کاهش یافت) اما احتمالا تاثیر اندک یا عدم تاثیر بر مرگومیر (HR: 0.88؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.66 تا 1.17؛ 1 مطالعه؛ 9412 شرکتکننده-ماه؛ شواهد با قطعیت متوسط که به دلیل عدم دقت کاهش یافت)، بستری در بیمارستان (HR: 0.89؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.72 تا 1.10؛ 1 مطالعه؛ 7599 شرکتکننده-ماه؛ شواهد با قطعیت متوسط که به دلیل عدم دقت کاهش یافت)، یا زمین خوردن (HR: 1.03؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.92 تا 1.15؛ 1 مطالعه؛ 2275 شرکتکننده-ماه؛ شواهد با قطعیت پایین که به دلیل عدم دقت و خطر سوگیری کاهش یافت) داشت. شیوع و شدت دلیریوم ارزیابی نشد.
در یک مطالعه با مداخله آموزشی پیشرفته، با هدف تغییر عملکرد، جهت بررسی عوامل خطر کلیدی دلیریوم، تعیین تاثیر مداخله بر بروز دلیریوم (RR: 0.62؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.16 تا 2.39؛ 1 مطالعه؛ 137 ماه اقامت؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین که به دلیل خطر سوگیری و عدم دقت جدی کاهش یافت) یا شیوع دلیریوم (RR: 0.57؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.15 تا 2.19؛ 1 مطالعه؛ 160 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین که به دلیل خطر سوگیری و عدم دقت جدی کاهش یافت) امکانپذیر نبود. احتمالا تاثیر اندک یا عدم تاثیر بر مرگومیر داشت (RR: 0.82؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.50 تا 1.34؛ 1 مطالعه؛ 215 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط که به دلیل عدم دقت کاهش یافت). این مداخله احتمالا با کاهش پذیرش در بیمارستان همراه بود (RR: 0.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.57 تا 0.79؛ 1 مطالعه؛ 494 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط که به دلیل غیرمستقیم بودن کاهش یافت).
مرور ما، شواهد محدودی را در مورد مداخلات مربوط به پیشگیری از دلیریوم در افراد مسن ساکن در LTC نشان داد. یک مداخله مبتنی بر نرمافزار برای شناسایی داروهایی که میتوانند در خطر ابتلا به دلیریوم سهیم باشند و باعث مرور داروی تحت نظارت توسط داروساز شوند، احتمالا بروز دلیریوم را در افراد مسن ساکن در LTC سازمانی کاهش میدهد. این یافته مبتنی بر یک RCT بزرگ در ایالات متحده است و ممکن است در سایر کشورها یا مراکزی که از خدمات قابل مقایسه تکنولوژی اطلاعات در خانههای مراقبت برخوردار نیستند، عملی نباشد. در مداخله آموزشی با هدف شناسایی عوامل خطر ابتلا به دلیریوم و ارتقای راهحلهای ارائهشده درون خانههای مراقبت، تعیین تاثیر مداخله بر بروز دلیریوم، شیوع یا مرگومیر امکانپذیر نبود. این شواهد مبتنی بر یک کارآزمایی امکانسنجی کوچک است. مرور ما، سه کارآزمایی در حال انجام را در رابطه با مداخلات چندجزئی پیشگیری از دلیریوم شناسایی کرد. ما هیچ کارآزمایی را در مورد عوامل دارویی شناسایی نکردیم. کارآزماییهای آینده در مورد مداخلات چندجزئی غیردارویی پیشگیری از دلیریوم برای افراد مسن ساکن درLTC برای کمک به اطلاعرسانی در مورد ارائه مراقبتهای مبتنی بر شواهد برای این گروه آسیبپذیر مورد نیاز هستند.