هنگامی که شیر مادر به اندازه کافی موجود نباشد، فرمهای جایگزین تغذیه انترال (رودهای) برای نوزادان پرهترم یا کموزن هنگام تولد (LBW) شامل شیر مادر اهداکننده یا فرمولای مصنوعی است. شیر مادر اهداکننده ممکن است برخی از منافع غیرتغذیهای شیر مادر را برای نوزادان پرهترم یا LBW حفظ کند. با این حال، تغذیه با فرمولای مصنوعی میتواند رساندن مواد مغذی بیشتر را با ثبات بالاتری تضمین کند. در مورد توازن خطرات و منافع تغذیه با فرمولا در برابر شیر مادر اهداکننده برای نوزادان پرهترم یا LBW عدم قطعیت وجود دارد.
تعیین اثر تغذیه با فرمولا در مقایسه با شیر مادر اهداکننده بر رشد و تکامل نوزادان پرهترم یا کموزن هنگام تولد (LBW).
ما از استراتژی جستوجوی گروه نوزادان در کاکرین، از جمله جستوجوهای الکترونیکی در پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails؛ شماره 5، 2019)؛ Ovid MEDLINE؛ Embase و (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature (تا 3 می 2019)، و همچنین مجموعه مقالات کنفرانسها، مرورهای پیشین و کارآزماییهای بالینی استفاده کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی یا شبه-تصادفیسازی شده و کنترل شده (RCTs ؛randomised controlled trails) که به مقایسه تغذیه با فرمولا در مقابل شیر مادر اهداکننده در نوزادان پرهترم یا LBW پرداختند.
دو نویسنده مروری بهطور مستقل از هم به ارزیابی مناسب بودن کارآزمایی و خطر سوگیری (bias) پرداخته و دادهها را استخراج کردند. ما اثرات درمان را همانطور که در کارآزماییهای فردی توصیف شدهاند، تجزیهوتحلیل کردیم و به صورت خطر نسبی (RR) و خطر تفاوت (RDs) برای دادههای دو حالتی و تفاوت میانگینها (MDs) برای دادههای پیوسته با 95% فاصلههای اطمینان (CIs) گزارش کردیم. ما از یک مدل اثر ثابت در متاآنالیزها (meta-analyses) استفاده کردیم و علل بالقوه ناهمگونی را در تجزیهوتحلیلهای زیرگروه مورد بررسی قرار دادیم. ما قطعیت شواهد را برای مقایسه اصلی در سطح پیامد با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
دوازده کارآزمایی با مجموع 1879 نوزاد واجد شرایط ورود به مرور بودند. چهار کارآزمایی فرمولای استاندارد ترم را در مقابل شیر مادر اهداکننده و هشت کارآزمایی فرمولای غنیشده را با مواد مغذی برای نوزاد پرهترم در مقابل شیر مادر اهداکننده مقایسه کردند. فقط پنج مورد از کارآزماییهای اخیر از شیر مادر اهداکننده غنیشده با مواد مغذی استفاده کردند. این کارآزماییها دارای ضعفهای مختلفی از لحاظ کیفیت روششناختی، نگرانیهای ویژه در رابطه با پنهانسازی تخصیص در چهار کارآزمایی و عدم کورسازی در اغلب کارآزماییها بودند. بودجه اکثر کارآزماییهای وارد شده به وسیله شرکتهای سازنده فرمولای مورد مطالعه تامین شدند.
نوزادان تغذیهشده با فرمولا از لحاظ افزایش وزن (تفاوت میانگین (MD): 51.2؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 93.1 تا 08.3 گرم/کیلوگرم/روز)، رشد خطی (MD: 1.21؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 77.0 تا 65.1 میلیمتر/هفته) و رشد دور سر (MD: 0.85؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 47.0 تا 23.1 میلیمتر/هفته) نرخهای بالاتر درون بیمارستانی داشتند. این متاآنالیزها ناهمگونی زیادی داشتند. ما شواهدی را مبنی بر تاثیر روی رشد یا تکامل عصبی طولانیمدت نیافتیم. تغذیه با فرمولا، خطر انتروکولیت نکروزان (necrotising enterocolitis) را افزایش داد (خطر نسبی (RR) معمول: 87.1؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 23.1 تا 85.2؛ تفاوت خطر (RD): 03.0؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 01.0 تا 0.05؛ تعداد افراد مورد نیاز برای درمان برای یک پیامد مضر بیشتر (number needed to treat for an additional harmful outcome؛ NNTH): 33؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 20 تا 100؛ 9 مطالعه؛ 1675 نوزاد).
قطعیت شواهد GRADE برای نرخهای افزایش وزن، رشد خطی و رشد سر، متوسط (به علت سطوح بالای ناهمگونی کاهش یافت) و برای ناتوانیهای تکامل عصبی، مورتالیتی به هر علتی و انتروکولیت نکروزان، متوسط بود (به علت عدم دقت کاهش یافت).
شواهدی با قطعیت متوسط نشان میدهند که در نوزادان پرهترم و LBW، تغذیه با فرمولا در مقایسه با شیر مادر اهداکننده، چه به عنوان مکمل اضافهشده به شیر مادر چه به صورت رژیم غذایی تنها، منجر به نرخهای بالاتر افزایش وزن، رشد خطی و رشد سر و خطر بیشتر ابتلا به انتروکولیت نکروزان میشود. دادههای کارآزمایی هیچ تاثیری را بر مورتالیتی به هر علتی، یا بر رشد یا تکامل عصبی طولانیمدت نشان نداد.