مشخصه اختلال پانیک یا هراس (panic disorder)، حملات مکرر غیرمنتظره شامل موجی از ترس شدید است که در عرض چند دقیقه به نقطه اوج خود میرسد. اختلال پانیک یک اختلال شایع، با شیوع تقریبی 1% تا 5% در طول عمر در جمعیت عمومی و شیوع 7% تا 10% در مراکز مراقبتهای اولیه است. اتیولوژی (آسیبشناسی) آن کاملا درک نشده و احتمالا ناهمگون است.
اختلال پانیک با مداخلات روانشناختی و دارویی، که اغلب بهصورت ترکیبی استفاده میشوند، درمان میشود. اگرچه بنزودیازپینها (benzodiazepines) اغلب در درمان اختلال پانیک مورد استفاده قرار میگیرند، دستورالعملها تجویز داروهای ضدافسردگی، عمدتا مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs ؛selective serotonin reuptake inhibitors)، را مخصوصا به دلیل بروز پایینتر وابستگی و واکنش خروج از مطالعه در مقایسه با بنزودیازپینها، بهعنوان درمان خط اول برای اختلال پانیک توصیه میکنند. با وجود این توصیهها، بنزودیازپینها احتمالا به دلیل شروع سریع عمل آنها، بهطور گستردهای در درمان اختلال پانیک مورد استفاده قرار میگیرند.
بررسی اثربخشی و مقبولیت بنزودیازپینها در مقابل دارونما (placebo) در درمان اختلال پانیک با یا بدون آگورافوبیا (agoraphobia) یا هراس از مکانهای باز در بزرگسالان.
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای کنترلشده گروه اختلالات شایع روانی در کاکرین (مطالعات و منابع CCMDCTR)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials؛)؛ MEDLINE (1950‐)؛ Embase (1974‐) و PsycINFO (1967‐) را تا 29 می 2018 جستوجو کردیم. ما فهرست منابع مقالات مربوطه و مرورهای سیستماتیک قبلی را بهصورت دستی جستوجو کردیم. ما برای دریافت دادههای تکمیلی با کارشناسان این زمینه تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
همه کارآزماییهای دوسوکور (کورسازی بیماران و پرسنل) کنترلشده که بزرگسالان مبتلا به اختلال پانیک را با یا بدون آگورافوبیا برای دریافت بنزودیازپین یا دارونما تصادفیسازی کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم، مناسب بودن مطالعات را کنترل کرده و دادهها را با استفاده از یک فرم استانداردشده استخراج کردند. سپس دادهها با استفاده از روش کنترل دوباره (double-check)؛ در Review Manager 5 وارد شدند. اطلاعات استخراجشده عبارت بودند از ویژگیهای مطالعه، ویژگیهای شرکتکننده، جزئیات مربوط به مداخله، محیطها و مقادیر پیامد از نظر اثربخشی (efficacy)، مقبولیت (acceptability) و تحملپذیری (tolerability).
ما 24 مطالعه را با مجموع 4233 شرکتکننده در این مرور وارد کردیم، که از این تعداد 2124 نفر برای دریافت بنزودیازپینها و 1475 نفر برای دریافت دارونما تصادفیسازی شدند. 634 شرکتکننده باقیمانده در کارآزماییهای سه بازویی برای دریافت درمانهای فعال دیگر تصادفیسازی شدند. ما کیفیت کلی روششناسی مطالعات واردشده را ضعیف ارزیابی کردیم. ما همه مطالعات را در حداقل سه حوزه، در معرض خطر نامشخص سوگیری (bias) ارزیابی کردیم. بهعلاوه، ما 20 مورد از 24 مطالعه واردشده را در حداقل یک حوزه، در معرض خطر بالای سوگیری قضاوت کردیم.
دو پیامد اولیه اثر و مقبولیت درمان، مزیت احتمالی بنزودیازپینها را نسبت به دارونما نشان دادند. خطر نسبی (RR) برآوردشده برای پاسخ به درمان به نفع بنزودیازپینها، 1.65 بود (95% فاصله اطمینان (CI): 1.39 تا 1.96) که با تعداد برآوردشده مورد نیاز به درمان برای یک پیامد مفید اضافی (NNTB ؛number needed to treat for an additional beneficial) به میزان 4 (95% فاصله اطمینان (CI): 3 تا 7) مرتبط بود. میزان خروج در میان شرکتکنندگان درمانشده با بنزودیازپینها کمتر بود (RR: 0.50؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.39 تا 0.64)؛ NNTB برآوردشده 6 بود (95% فاصله اطمینان (CI): 5 تا 9). ما کیفیت شواهد را برای هر دو پیامد اولیه پایین ارزیابی کردیم. مزیت احتمالی بنزودیازپین برای بهبودی (RR: 1.61؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.38 تا 1.88) و دادههای نقطه پایانی برای عملکرد اجتماعی (میانگین تفاوت استانداردشده (SMD): 0.53-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.65- تا 0.42-) نیز مشاهده شد، هر دو دارای شواهد با کیفیت پایین.
ما کیفیت شواهد مربوط به پیامدهای ثانویه دیگر را بسیار پایین ارزیابی کردیم. به استثنای تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به نمره تغییر برای افسردگی (SMD: 0.22-؛
95% فاصله اطمینان (CI): 0.48- تا 0.04) و عملکرد اجتماعی (SMD: 0.32-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.88- تا 0.24)، همه تجزیهوتحلیلهای پیامد ثانویه، تاثیری را به نفع بنزودیازپینها در مقایسه با دارونما نشان دادند. بااینحال، تعداد خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی با بنزودیازپینها نسبت به دارونما بالاتر بود (RR: 1.58؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.16 تا 2.15؛ شواهد با کیفیت پایین). علاوهبراین، تجزیهوتحلیل ما از عوارض جانبی نشان داد که نسبت بالاتری از شرکتکنندگان، دچار حداقل یک عارضه جانبی هنگام درمان با بنزودیازپینها شدند (RR: 1.18؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 1.37؛ شواهد با کیفیت پایین).
شواهدی با کیفیت پایین، برتری احتمالی بنزودیازپین را نسبت به دارونما در درمان کوتاهمدت اختلالات پانیک نشان میدهند. اعتبار مطالعات واردشده به دلیل عدم مخفیسازی احتمالی درمانهای اختصاص داده شده، میزان خروج بالا و سوگیری انتشار احتمالی، سوالبرانگیز است. علاوهبراین، مطالعات واردشده، فقط مطالعات کوتاهمدت بودند و اثر طولانیمدت و همچنین خطرات وابستگی و علائم ترک از مطالعه را بررسی نکردند. با توجه به این محدودیتها، نتایج ما در مورد اثر بنزودیازپینها در مقابل دارونما، فقط راهنمایی محدودی را برای عمل بالینی ارائه میدهد. علاوه بر این، انتخاب پزشک بین بنزودیازپینها و دارونما نیست، بلکه بین بنزودیازپینها و سایر داروها، بهویژه SSRIها، از نظر اثر و عوارض جانبی است. بنابراین انتخاب درمان باید بر اساس ترجیح بیمار هدایت شده و بین منافع و آسیبهای ناشی از درمان در یک منظر بلندمدت تعادل برقرار شود.