تعریف سپسیس (sepsis) با گذشت زمان، همراه با دانش بالینی و علمی پشت آن تکامل یافته است. سالها سپسیس بهعنوان یک سندرم پاسخ التهابی سیستمیک (SIRS ؛systemic inflammatory response syndrome) در حضور یک عفونت مستند یا مشکوک تعریف میشد. در حال حاضر، سپسیس بهعنوان یک اختلال عملکرد ارگان تهدیدکننده حیات ناشی از پاسخ تنظیم نشده میزبان به عفونت تعریف میشود. اگرچه سپسیس یکی از دلایل اصلی مرگومیر در بیماران شدیدا بدحال است و سازمان جهانی بهداشت (WHO) آن را بهعنوان یک اولویت مراقبتهای سلامت تشخیص میدهد، اما هنوز فاقد تست تشخیصی دقیق است. تعیین دقت غلظتهای اینترلوکین-6 (IL‐6) در پلاسما، که بهعنوان یک بیومارکر (نشانگر) جدید برای تشخیص سپسیس پیشنهاد میشود، ممکن است برای ارائه مدیریت کافی و بهموقع به بیماران شدیدا بدحال مفید باشد و در نتیجه موربیدیتی و مرگومیر مرتبط را با این بیماری کاهش دهد.
تعیین دقت تشخیصی غلظت اینترلوکین-6 (IL‐6) پلاسما برای تشخیص سپسیس باکتریایی در بزرگسالان شدیدا بدحال.
ما در 25 ژانویه 2019، به جستوجو در CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS و Web of Science پرداختیم. ما منابع مطالعات واردشده را برای شناسایی مطالعات اضافی غربالگری کردیم. ما هیچ محدودیت زبانی را در جستوجوهای الکترونیکی اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
ما مطالعات دقت تشخیصی را وارد کردیم که بزرگسالان شدیدا بدحال 18 ساله و بالاتر مشکوک به سپسیس را در طول بستری بیمارستان وارد گرفتند، که در آنها غلظت IL-6 با اندازهگیری سرولوژیکی آن مورد ارزیابی قرار گرفت.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم منابع را برای شناسایی مطالعات مرتبط غربالگری کرده و دادهها را استخراج کردند. ما کیفیت روششناسی مطالعات را با استفاده از ابزار ارزیابی کیفیت مطالعات دقت تشخیصی (QUADAS‐2 ؛Quality Assessment of Diagnostic Accuracy Studies) ارزیابی کردیم. ما خلاصهای را از منحنی مشخصه عملکرد گیرنده (SROC ؛summary receiver operating characteristic) با استفاده از یک مدل ماهیت گرداننده مجموع دریافتکننده سلسله مراتبی ROC/مدل غیرخطی مختلط سلسله مراتبی خلاصه ROC (HSROC ؛hierarchical summary ROC) برآورد کردیم. ما منابع ناهمگونی را با استفاده از پارامترهای مدل HSROC بررسی کردیم. ما همه تجزیهوتحلیلها را در بسته نرمافزاری آماری SAS و نرمافزار R انجام دادیم.
ما 23 مطالعه (n = 4192) را وارد کردیم که به ارزیابی دقت IL-6 در تشخیص سپسیس در بزرگسالان شدیدا بدحال پرداختند. بیست مطالعه که فقط بهصورت خلاصه مقالات کنفرانس در دسترس بودند، در انتظار طبقهبندی هستند. شرکتکنندگان واردشده از لحاظ توزیع سنی، جنسیت، تشخیص اصلی، محیط، کشور، آستانه مثبت، معیار سپسیس، سال انتشار و منشاء عفونت، در میان عوامل دیگر ناهمگون بودند. شیوع سپسیس در سراسر مطالعات متغیر بود، از 12% تا 78%. ما به دلیل موضوعات مربوط به دامنه تست شاخص در QUADAS‐2، همه مطالعات را در معرض خطر سوگیری (bias) ارزیابی کردیم.
منحنی SROC، پراکندگی بزرگی را در برآوردهای دقت مطالعات مجزا نشان داد (21 مطالعه؛ 3650 بیمار بزرگسال)، بنابراین ناهمگونی قابلتوجه دادههای گردآوری شده مانع از محاسبه رسمی برآوردهای دقت شد. با استفاده از شیوع ثابت سپسیس 50% و ویژگی ثابت 74%، ما حساسیت را 66% یافتیم (95% فاصله اطمینان: 60 تا 72). اگر ما یک گروه کوهورت را با 1000 بیمار بزرگسال مشکوک به سپسیس با IL‐6 آزمایش کنیم، خواهیم دید که 330 بیمار، درمان آنتیبیوتیک مناسب و بهموقعی را دریافت میکنند، در حالی که 130 بیمار به اشتباه مبتلا به سپسیس در نظر گرفته خواهند شد. علاوهبراین، از درمان غیرضروری 370 مورد از هر 1000 بیمار با آنتیبیوتیک خودداری میشود و سپسیس در 170 بیمار تشخیص داده نخواهد شد. این رویکرد عددی به دلیل محدودیتهایی که در بالا گفته شد، باید با احتیاط تفسیر شوند.
ارزیابی شواهد ما درباره غلظتهای اینترلوکین-6 پلاسما برای تشخیص سپسیس در بزرگسالان شدیدا بدحال، محدودیتهای بسیاری را نشان میدهد. ناهمگونی بالای شواهد گردآوری شده در رابطه با تشخیص اصلی، محیط، کشور، آستانه مثبت، معیارهای سپسیس، سال انتشار و منشا عفونت، در میان عوامل دیگر، به همراه تعداد بالقوه طبقهبندی نادرست، همچنان محدودیتهای قابلتوجهی برای اجرای آن باقی ماندهاند. 20 چکیدهمقاله کنفرانس، مطالعات در انتظار طبقهبندی را که ممکن است نتیجهگیریهای این مرور را بعد از انتشار و ارزیابی کامل تغییر دهند، ارزیابی کردند. مطالعات بیشتر در مورد دقت اینترلوکین-6 برای تشخیص سپسیس در بزرگسالانی که از روششناسی دقیقی برای انجام مطالعات دقت تست تشخیصی استفاده میکنند، مورد نیاز هستند. نتیجهگیریهای این مرور به احتمال زیاد پس از اینکه 20 مطالعه در انتظار انتشار بهطور کامل منتشر و وارد مرور شدند، تغییر خواهد کرد.