پیوند کلیه، درمان مطلوب برای بیماری کلیه در مرحله پایانی است. بازیابی، انتقال و پیوند گرافتهای کلیه موجب صدمه ایسکمی پرفیوژن میشود. استاندارد پذیرفتهشده فعلی، ذخیره استاتیک سرما (SCS ؛static cold storage) است که در آن کلیه پس از جدا شدن از فرد دهنده روی یخ نگهداری میشوند و سپس در زمان کاشت از جعبه یخ برداشته میشود. بااینحال، در حال حاضر فنآوریای برای پرفیوز (perfuse) یا «پمپ» کلیه در طول فاز انتقال یا در مرکز گیرنده موجود است. این کار را میتوان در انواع دماهای مختلف و با استفاده از مایعهای مختلف پرفیوژن انجام داد. اثربخشی درمان از نظر بالینی به صورت عملکرد تاخیری گرافت (DGF) در نظر گرفته میشود، که در آن کلیه بلافاصله پس از پیوند، ادرار تولید نمیکند.
مقایسه پرفیوژن هیپوترمی ماشینی (HMP) و پرفیوژن (تحت)نورموترمی ماشینی (NMP) با SCS استاندارد.
ما پایگاه ثبت مطالعات گروه کلیه و پیوند در کاکرین را تا 18 اکتبر 2018 از طریق تماس با متخصص اطلاعات با استفاده از اصطلاحات جستوجوی مرتبط با این مرور جستوجو کردیم. مطالعات در پایگاه ثبت از طریق جستوجوها در CENTRAL؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ خلاصهمقالات کنفرانسها؛ پورتال جستوجوی پایگاه ثبت بینالمللی کارآزماییهای بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی میشوند.
همه کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs ؛randomised controlled trails) و شبه – RCTs که به مقایسه HMP/NMP در مقابل SCS برای پیوند کلیه از اهداکننده فوتشده پرداخته بودند، برای ورود واجد شرایط بودند. همه انواع اهداکننده وارد شدند (اهداکننده پس از گردش خون (DCD) و مرگ ساقه مغزی (DBD)، اهداکننده با معیارهای استاندارد و تمدیدشده / گسترشیافته). هر دو مطالعات جفتشده و جفتنشده برای ورود واجد شرایط بودند.
نتایج جستوجو در منابع علمی، غربال شد و یک فرم استاندارد استخراج اطلاعات برای جمعآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفت. هر دوی این گامها توسط دو نویسنده بهطور مستقل از هم انجام شدند. نتایج پیامدهای دو تایی به صورت خطر نسبی (RR) با 95% فاصله اطمینان (CI) بیان شد. مقیاسهای پیوسته اندازهگیری به صورت تفاوت میانگین (MD) بیان شدند. از مدلهای اثرات تصادفی برای آنالیز دادهها استفاده شدهاست. پیامد اولیه، بروز DGF بود. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از: بقای یک ساله پیوند، بروز عدم عملکرد اولیه (PNF)، مدت DGF، بقای طولانیمدت پیوند، کاربردهای اقتصادی، عملکرد پیوند، بقای بیمار و بروز رد شدید پیوند.
هیچ مطالعهای در مورد NMP گزارشی ندادند، با این حال یک مطالعه در حال انجام شناسایی شد.
16 مطالعه (2266 شرکتکننده) که به مقایسه HMP با SCS پرداخته بودند، وارد شدند؛ 15 مطالعه میتوانستند متاآنالیز (meta‐analysis) شوند. 14 مطالعه در مورد نیاز به دیالیز در هفته اول پس از پیوند گزارش دادند (بروز DGF)؛ شواهدی با قطعیت بالا وجود دارند که HMP در مقایسه با SCS، خطر DGF را کاهش میدهد (RR: 0.77؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.67 تا 0.90؛ P = 0.0006). HMP خطر DGF را در کلیههایی که از اهداکنندگان DCD گرفته شده (7 مطالعه؛ 772 شرکتکننده: RR: 0.75؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.64 تا 0.87؛ P = 0.0002؛ شواهد با قطعیت بالا)، همچنین کلیههای گرفته شده از اهداکنندگان DBD (4 مطالعه؛ 971 شرکتکننده: RR: 0.78؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.65 تا 0.93؛ P = 0.006؛ شواهد با قطعیت بالا)، کاهش میدهند. تعداد پرفیوژنهای مورد نیاز برای پیشگیری از یک اپیزود DGF (تعداد مورد نیاز برای درمان، NNT)، به ترتیب معادل 7.26 و 13.60 در کلیههای DCD و DBD بودند. مطالعات انجام شده در دهه آخر همگی از ماشین LifePort استفاده کرده بودند و تائید کردند که HMP بروز DGF را در عصر مدرن کاهش میدهد (5 مطالعه؛ 1355 شرکتکننده: RR: 0.77؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.66 تا 0.91؛ P = 0.002؛ شواهد با قطعیت بالا). گزارشهای آنالیز اقتصادی پیشنهاد میکند که HMP میتواند منجر به صرفهجویی در هزینهها در آمریکای شمالی و اروپا شوند.
دو مطالعه گزارش دادند که HMP همچنین بقای پیوند را بهبود میبخشد اما ما قادر به متاآنالیز این نتایج نبودیم. کاهش در بروز PNF قابل نشان دادن نبود. تاثیر HMP بر دیگر پیامدهای ما (بروز رد شدید، بقای بیمار، اقامت بیمارستان، عملکرد طولانیمدت پیوند، مدت DGF) نامشخص است.
در پیوند کلیه از اهداکننده فوتشده، HMP نسبت به SCS برتری دارد. این امر برای کلیههای DBD و DCD و در عصر مدرن (مطالعات انجامشده در دهه گذشته) نیز صادق است. همانطور که کلیههای گرفتهشده از اهداکنندگان DCD دارای نرخ کلی DGF بالاتری هستند، پرفیوژنهای کمتری برای پیشگیری از یک اپیزود DGF مورد نیاز است (7.26 در مقابل 13.60 در کلیههای DBD).
مطالعات بیشتر که فقط به تاثیر HMP بر بروز DGF پرداخته باشند، مورد نیاز نیستند. گزارشهای پیگیری درباره بقای طولانیمدت پیوند از شرکتکنندگان مطالعاتی که در این مرور وارد شدهاند، روشی کارآمد برای ایجاد دادههای بیشتر در ارتباط با بقای طولانیمدت پیوند است.
تجزیهوتحلیل اقتصادی براساس نتایج این مرور به استحکام HMP به عنوان روش نگهداری استاندارد در پیوند کلیه از اهداکننده فوتشده کمک خواهد کرد.
به انجام RCTهایی نیاز هست که به بررسی (sub)NMP بپردازند.