آسیبهای عصب راجعه لارنژیال تحتانی (RILN) یکی از مهمترین عوارض پس از عمل، پس از جراحی تیروئید و پاراتیروئید است. آسیب به این عصب میتواند منجر به فلج موقت یا دائمی شود، که با پارزی یا فلج کامل تارهای صوتی همراه است. شناسایی بصری RILN، یک روش معمول برای پیشگیری از آسیب عصب حین عمل جراحی تیروئید و پاراتیروئید است. اخیرا بهمنظور تسهیل لوکالیزاسیون اعصاب و پیشگیری از آسیب آنها حین عمل جراحی، نورومانیتورینگ (neuromonitoring) حین عمل جراحی (IONM) معرفی شده است. IONM با استفاده از یک الکترود، که، بهمنظور اندازهگیری پاسخ عصب، میدان الکتریکی را به سیگنال صوتی تبدیل میکند، امکان شناسایی عصب را فراهم میکند.
ارزیابی اثرات IONM در مقابل شناسایی بصری عصب برای پیشگیری از آسیب RILN در بزرگسالان تحت عمل جراحی تیروئید.
ما CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ پورتال جستوجوی ICTRP و ClinicalTrials.gov را جستوجو کردیم. تاریخ آخرین جستوجوی تمام پایگاههای اطلاعاتی 21 آگوست 2018 بود. ما محدودیتهای زبانی را اعمال نکردیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs ؛randomised controlled trails) را وارد کردیم که به مقایسه تشخیص عصب از طریق IONM بههمراه شناسایی بصری عصب در مقابل شناسایی بصری عصب بهتنهایی برای پیشگیری از آسیب RILN در بزرگسالان تحت عمل جراحی تیروئید پرداختند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم عناوین و خلاصه مقالات را از نظر مرتبط بودن با مطالعه مروری غربالگری کردند. یک نویسنده مرور به انجام غربالگری برای ورود، استخراج داده و ارزیابی «خطر سوگیری (Risk of bias)» پرداخت و نویسنده دوم مرور، آنها را کنترل کرد. برای پیامدهای دوتایی، ما خطرات نسبی (RRs) را با 95% فاصله اطمینان (CI) محاسبهکردیم. برای پیامدهای پیوسته، ما میانگین تفاوتها (MDs) را با 95% فاصله اطمینان (CI) محاسبهکردیم. ما قطعیت شواهد حاصل از کارآزماییها را با استفاده از ابزار GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها)، ارزیابی کردیم.
پنج RCT با 1558 شرکتکننده (781 شرکتکننده بهطور تصادفی به IONM و 777 شرکتکننده به شناسایی بصری عصب بهتنهایی اختصاص داده شدند) معیار ورود را داشتند؛ دو کارآزمایی در لهستان و یک کارآزمایی در چین، کره و ترکیه انجام شد. معیارهای ورود و خروج بین کارآزماییها متفاوت بود: معیار خروج در سه کارآزمایی، جراحی قبلی تیروئید یا پاراتیروئید،بود. در مقابل، جراحی قبلی، معیار ویژه ورود در کارآزمایی دیگر بود. معیار خروج در سه کارآزمایی، دایسکشن کمپارتمنت مرکزی گردن یا دایسکشن لترال گردن و بیماری گریوز (Graves’ disease) بود. میانگین مدت زمان پیگیری بین 6 تا 12 ماه بود. میانگین سنی شرکتکنندگان بین 41.7 و 51.9 سال بود.
شواهد پایداری در مورد مزیت یا ضعف مربوط به مقایسه IONM با شناسایی بصری عصب بهتنهایی برای فلج دائمی RILN (RR: 0.77؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.33 تا 1.77؛ 0.54 = P؛ 4 کارآزمایی؛ 2895 عصب در معرض خطر؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین) یا فلج گذرای RILN (RR: 0.62؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.35 تا 1.08؛ 0.09 = P؛ 4 کارآزمایی؛ 2895 عصب در معرض خطر؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین) وجود نداشت. هیچیک از کارآزماییها، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را گزارش نکرد. هیپوپاراتیروئیدی گذرا بهعنوان یک عارضه جانبی، تفاوت قابلتوجهی بین گروههای مداخله و مقایسهکننده نداشت (RR: 1.25؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.45 تا 3.47؛ 0.66 = P؛ 2 کارآزمایی؛ 286 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین). مدت زمان عمل جراحی بین IONM و مانیتورینگ عصب بینایی بهتنهایی قابل مقایسه بود (MD: 5.5 دقیقه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.7- تا 11.8؛ 0.08 = P؛ 3 کارآزمایی؛ 1251 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین).
سه مورد از پنج کارآزمایی واردشده، دادههای مربوط به مرگومیر به هر علتی را ارائه کردند: هیچ موردی از مرگومیر گزارش نشد. هیچکدام از این کارآزماییها، اثرات اجتماعیاقتصادی را گزارش نکردند. شواهد گزارششده در این مرور، بهویژه بهعلت خطر سوگیری، درجه بالای عدم دقت به علت فواصل اطمینان گسترده و ناهمگونی قابلتوجه بین مطالعه، عمدتا دارای قطعیت بسیار پایینی بودند.
نتایج حاصل از این مرور سیستماتیک و متاآنالیز (meta‐analysis) نشان میدهند که در حال حاضر هیچ شواهد قطعی برای برتری یا عدم برتری IONM بر شناسایی بصری عصب بهتنهایی در مورد هر یک از پیامدهای اندازهگیری شده وجود ندارد. RCTهای خوب طراحیشده، اجرا شده، تجزیهوتحلیلشده و گزارش شده با تعداد زیادی شرکتکننده و پیگیری طولانیتر، که آخرین تکنولوژی IONM را به کار گرفته و از تکنیکهای جدید جراحی استفاده کنند، مورد نیاز هستند.