شکستگی پروگزیمال بازو، که اغلب شکستگی شانه نامیده میشود، آسیب شایعی است که در افراد پیر رخ میدهد. مدیریت این شکستگیها بسیار متفاوت است. این مطالعه مروری بهروزرسانی مطالعه مروری است که اولینبار در سال 2001 منتشر و آخرین بهروزرسانی آن در سال 2012 انجام شد.
بررسی اثرات (منفعت و ضررهای) مداخلات درمانی و توانبخشی برای شکستگیهای پروگزیمال بازو در بزرگسالان.
برای این مطالعه مروری، مرکز ثبت تخصصی گروه ترومای عضله، مفصل و استخوان در کاکرین (Cochrane Bone, Joint and Muscle Trauma Group Specialised Register)، پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبت شده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ نیز MEDLINE ،EMBASE و دیگر پایگاههای اطلاعاتی، چکیده مقالات کنفرانسها و فهرست کتابهای گزارشهای کارآزمایی را جستوجو کردیم. جستوجوی کامل در نوامبر 2014 به اتمام رسید.
تمامی کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs؛ Randomised Controlled Trials) و کارآزماییهای نیمهتصادفیسازی و کنترلشدهای را که مربوط به مدیریت شکستگیهای پروگزیمال بازو در بزرگسالان است، گرد آوردیم.
دو نویسنده این مطالعه مروری، به طور مستقل مطالعات را انتخاب، خطر سوگیری (Bias) را بررسی و دادهها را استخراج کردند. صرفا یک متاآنالیز (meta-anlaysis) محدودی انجام شد.
31 RCT ناهمگون را گرد آوردیم (1941 شرکتکننده). اکثر 18 مقایسه درمانی مجزا، با کارآزماییهای کوچک تکمرکزی آزمایش شد. استثنای اصلی این بود که مقایسه درمان جراحی با غیرجراحی در 8 کارآزمایی آزمایش شد. به استثنای یک کارآزمایی بزرگ چندمرکزی، نمیتوان از تورش این کارآزماییها جلوگیری کرد. کیفیت شواهد به جز برای بزرگترین مقایسه برای تمامی مقایسهها یا پائین یا خیلی پائین بود.
9 کارآزمایی، درمان غیرجراحی را در شکستگیهایی ارزیابی کردند که کمی با جابجایی همراه بود. 4 کارآزمایی، تحرک سریع (معمولا یک هفته) را با تحرک بعد از مدت طولانیتر (3 یا 4 هفته) بعد از شکستگی مقایسه کردند، اما در مجموع، گردآوری اطلاعات به خوبی صورت نگرفت و اکثر اطلاعات حاصل یک کارآزمایی بود (86 شرکتکننده). این کارآزمایی شواهدی پیدا کرد، دال بر اینکه تحرک سریعتر باعث تسریع برگشتن به حالت عادی میشود و درد بیمار مبتلا به شکستگیهایی را که کمی با جابجایی همراهاند، کاهش میدهد. شواهد کمی در مورد تفاوت ناچیز بین دو گروه در عوارض شانهای (2/127 تحرک سریع در مقابل 3/312 تحرک بعد از مدت طولانیتر؛ چهار کارآزمایی) و جابه جاییهای استخوان و عدم جوش خوردن آن (2/52 در مقابل 1/54؛ 2 کارآزمایی) وجود داشت.
یک کارآزمایی نیمهتصادفی (28 شرکتکننده) نشان داد که بانداژ نوع Gilchrist به طور کلی از بانداژ نوع Desault راحتتر است. یک کارآزمایی (48 شرکتکننده) که انرژی الکترومغناتیسی را با فرکانس بالا آزمایش میکرد، هیچ شواهدی ارائه نداد. دو کارآزمایی (62 شرکتکننده) شواهدی حاکی از تفاوت در نتایج بین آموزش تمرینات خانگی در مقابل فیزیوتراپی تحت نظارت ارائه کردند. یک کارآزمایی (48 شرکتکننده) (با اطلاعات غیرقابل ارائه) گزارش کرد که تمرین خانگی به تنهایی نتایج زودتر و بهتری در طولانیمدت نسبت به تمرین تحت نظر در یک استخر به علاوه تمرینات خانگی، حاصل میآورد.
8 کارآزمایی، شامل 567 شرکتکننده مسن، مداخلات جراحی را برای شکستگیهای جابهجا شده، ارزیابی کرد. شواهد با کیفیت بالایی در مورد اختلاف ناچیز از لحاظ بالینی در عملکرد شانه و اندام فوقانی در پیگیری 1 ساله و 2 ساله بین درمان جراحی (تثبیت اولیه locking plate یا همیآرتروپلاستی (hemiarthroplasty) و غیرجراحی (عدم تحرک با آویز دست (sling)) برای اکثر شکستگیهای جابهجا شده پروگزیمال بازو وجود داشت. همچنین شواهد با کیفیت متوسطی نشان داد که تفاوت ناچیزی از لحاظ بالینی بین دو گروه در کیفیت زندگی در دو سال (و در پیگیریهای موقتی در 6 و12 ماه) وجود دارد. شواهد با کیفیت متوسطی در مورد اختلاف ناچیز بین گروهها در مرگ و میر در گروه جراحی وجود داشت (17/248 در مقابل 12/248؛ خطر نسبی (RR): 1.40 به نفع درمان غیرجراحی؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.69 تا 2.83؛ 0.35 = P؛ 6 کارآزمایی). تنها یک مورد مرگ با درمان ارتباط داشت. شواهد با کیفیت متوسطی در خطر بالاتر جراحی اضافی در گروه جراحی وجود داشت (34/262 در مقابل 16/261؛ RR: 2.06؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.18 تا 3.60؛ 0.01 = P؛ 7 کارآزمایی).گرچه شواهد با کیفیت متوسطی از خطر بالاتر عوارض جانبی بعد از جراحی وجود داشت، 95% فاصله اطمینان (CI) برای عوارض جانبی نیز شامل پتانسیلی برای خطر بیشتر عوارض جانبی بعد از درمان غیرجراحی میشد.
روشهای مختلف مدیریت جراحی در 12 کارآزمایی بررسی شد. یک کارآزمایی (با 57 شرکتکننده) که دو نوع صفحه قفل شونده (locking plate) و میخ قفل شونده (locking nail) را برای درمان شکستگیهای دو بخشی گردن جراحی مقایسه کرد، شواهدی دال بر عملکرد بهتر بعد از تثبیت با صحفه یافت اما همین نتایج نشان داد که با عوارض جانبی مربوط به جراحی بیشتری همراه است. یک کارآزمایی (با 61 شرکتکننده) که صحفه قفل شونده را با تثبیت حداقل مهاجم با K-wireهایی که داخل مغز استخوان در دیستال نصب میشوند، مقایسه کرد، نشان داد تفاوت ناچیزی بین دو ایمپلنت در دو سال وجود دارد. در مقایسه با همیآرتروپلاستی، یک کارآزمایی (با 32 شرکتکننده) نشان داد که نتایج مشابهای با تثبیت صفحه قفل شونده در نرخ عملکرد و نیاز به عمل دوباره وجود دارد، درحالی که کارآزمایی دیگری (با 30 شرکتکننده) گزارش داد تمامی 5 عملی که دوباره انجام شده بود، در گروه تثبیت tention-band رخ داده است. یک کارآزمایی (با 62 شرکتکننده) نشان داد که امتیازهای عملکرد شانه مرکب (composite) در حداقل دو سال پیگیری بهتر است و رخداد عمل دوباره و عوارض بعد از آرتروپلاستی معکوس شانه (RSA) در مقایسه با همیآرتروپلاستی کمتر است.
هیچ تفاوت بین گروهی در یک کارآزمایی (با 120 شرکتکننده) که رویکرد آتل دلتوئید را با رویکرد دلتوپکتورال (deltopectoral) برای تثبیت غیرتماسی صحفه پل زننده (non-contact bridging plate fixation) مقایسه میکرد و در دو کارآزمایی (با 180 شرکتکننده) که پیچهای polyaxial (چندمحوری) و monaxial (تکمحوری) را در تثبیت صحفه قفل شونده مقایسه میکرد، دیده نشد. یک کارآزمایی (با 68 شرکتکننده) شواهد اولیهای ارائه داد که از استفاده از پیچهای قفل کننده کمکی در تثبیت صحفه قفل شونده طرفداری میکرد. یک کارآزمایی (54 شرکتکننده)، عوارض جانبی کمتری، شامل نیاز به عمل دوباره، برای دو نوع جدیدتر میخهای داخل مدولاری نشان داد. یک کارآزمایی (با 35 شرکتکننده)، نتایج عملکردی بهتری برای یکی از دو نوع همیآرتروپلاستی پیدا کرد. یک کارآزمایی (با 45 شرکتکننده) هیچ اثر حائز اهمیتی در تنودزیس (tenodesis) سر بلند عضله دوسربازو برای افرادی که تحت عمل همیآرتروپلاستی قرار گرفته بودند، پیدا نکرد.
شواهد بسیار کمی، نتایج مشابهای را در تحرک سریع و تاخیری بعد از تثبیت جراحی (یک کارآزمایی؛ 64 شرکتکننده) یا همیآرتروپلاستی (یک کارآزمایی؛ 49 شرکتکننده) نشان داد.
شواهد با کیفیت بالا و متوسطی دال بر این وجود دارد که در مقایسه با درمان غیرجراحی، جراحی در یک یا دو سال بعد از آسیب برای افراد مبتلا به شکستگی با جابهجایی پروگزیمال بازو که شامل گردن بازو نیز میشود، نتایج بهتری را ایجاد نمیکند و احتمالا باعث میشود به جراحیهای بعدی نیز نیاز پیدا شود. شایان ذکر است که این شواهد در مورد درمان شکستگیهای دو قسمتی توبروزیتی، شکستگی در افراد جوان، تروماهای با انرژی بالا یا شکستگیهای ناشایع مثل دررفتگیهای شکستگی و شکستگیهای شدید ارجحیت نداشت. شواهد کمی از RCTها برای به دست آوردن اطلاعاتی در مورد انتخاب بین مداخلات مختلف غیرجراحی، جراحی و توانبخشی برای این شکستگیها وجود دارد.