سندرم خستگی مزمن (CFS؛ Chronic fatigue syndrome) یک بیماری است که با علائم خستگی مداوم و غیر قابل توضیح از نظر پزشکی و همچنین علائمی مانند درد عضلانی، اختلال خواب، سردرد و اختلال در تمرکز و حافظه کوتاهمدت، مشخص میشود. سندرم خستگی مزمن یک بیماری شایع، ناتوانکننده و جدی است. درمان آن ممکن است شامل مداخلات فیزیکی مانند ورزشدرمانی باشد که آخرین بار در سال 2004 بررسی شد.
هدف این مطالعه مروری تعیین اثرات ورزشدرمانی (ET) برای بیماران مبتلا به CFS در مقایسه با هرگونه مداخله دیگر یا کنترل بود.
• ورزشدرمانی در مقابل کنترل منفعل (passive control) (به عنوان مثال، درمان معمول، کنترل لیست انتظار، آرامسازی، انعطافپذیری).
• ورزشدرمانی در مقابل دیگر درمانهای فعال (به عنوان مثال، درمان شناختی-رفتاری (CBT)، درمان شناختی، درمان حمایتی، قدم زدن، درمان دارویی مانند داروهای ضد افسردگی).
• ورزشدرمانی در ترکیب با دیگر استراتژیهای درمانی مشخص در مقابل دیگر استراتژیهای درمانی مشخص به تنهایی (به عنوان مثال، ورزش همراه با درمان دارویی در مقابل درمان دارویی به تنهایی).
ما جستوجوی خود را در ثبت تخصصی کارآزماییهای کنترلشده گروه افسردگی، اضطراب و روانرنجوری در کاکرین (CCDANCTR؛ Cochrane Collaboration Depression Anxiety and Neurosis Controlled Trials Register)، پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبتشده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials) و SPORTDiscus را تا می 2014 و با استفاده از یک فهرست جامع از عبارات برای CFS و ورزش، انجام دادیم. ما کارآزماییهای منتشرنشده یا در حال انجام را از طریق پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO) (World Health Organization (WHO) International Clinical Trials Registry Platform) (تا می 2014) یافتیم. علاوه بر این فهرست منابع مقالات بازیابیشده را غربالگری کردیم و با کارشناسان برای یافتن مطالعات بیشتر در این زمینه، تماس گرفتیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده شامل بزرگسالان با تشخیص اولیه CFS که قادر به شرکت در ورزشدرمانی بودند. شرط ورود به مطالعه این بود که مطالعات به مقایسه ورزشدرمانی با کنترل منفعل، روشهای رواندرمانی، درمان قدم زدن انطباقی (adaptive pacing therapy) یا درمان دارویی پرداخته باشند.
دو نویسنده این مطالعه مروری بهطور مستقل، مطالعات را انتخاب، خطر سوگیری (Bias) را ارزیابی و دادهها را استخراج کردند. اندازههای پیامدهای پیوسته را با استفاده از میانگین تفاوت (MD) و میانگین تفاوت استاندارد (SMD) ترکیب کردیم. واکنشهای نامطلوب جدی و انصراف افراد از مطالعه با استفاده از خطر نسبی (RR) ترکیب شد. برای هر یک از پیامدها، اندازه اثر کلی را به همراه یک فاصله اطمینان کلی محاسبه کردیم.
ما 8 مطالعه تصادفیسازی کنترلشده را انتخاب و دادههای مربوط به 1518 شرکتکننده را در این مطالعه مروری گزارش کردیم. در 3 مطالعه، افراد مبتلا به CFS با استفاده از معیارهای 1994 مراکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) و در 5 مطالعه با استفاده از معیار آکسفورد تشخیص داده شدند. ورزشدرمانی به مدت 12 الی 26 هفته به طول انجامید. هفت مطالعه از انواع مختلف ورزشهای هوازی مانند پیادهروی، شنا، دوچرخهسواری و رقص که در سطوح ترکیبی از نظر شدت ورزشهای هوازی از خیلی ساده تا خیلی سخت فراهم شده بود، استفاده کردند. در حالی که در یک مطالعه، ورزش بیهوازی استفاده شد. گروههای شاهد شامل کنترل منفعل (8 مطالعه؛ به عنوان مثال: درمان معمول؛ آرامسازی؛ انعطافپذیری) یا CBT تعداد ( 2 مطالعه)، درمان شناختی (1 مطالعه)، شنیداری حمایتی (1 مطالعه)، قدم زدن (1 مطالعه)، درمان دارویی (1 مطالعه) و درمان ترکیبی (یک مطالعه) بودند. خطر سوگیری در مطالعات انتخابشده، متفاوت بود، اما در هر مطالعه، تغییرات کمی در خطر سوگیری مربوط به اندازههای پیامدهای اصلی و ثانویه مورد نظر ما وجود داشت.
محققان در 8 کارآزمایی شامل مجموع شامل 971 شرکتکننده، ورزشدرمانی را با کنترل منفعل، مقایسه کردند. علیرغم اینکه در مقیاسهای خستگی، از سیستمهای نمرهدهی متفاوتی استفاده شده بود، نتایج 7 مطالعه، کاهش مداوم خستگی را پس از ورزشدرمانی در پایان درمان نشان داد: یک مقیاس با 11 آیتم با یک سیستم نمرهدهی از 0 تا 11 امتیازی (MD: 6.06؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 6.95- تا 5.17-؛ 1 مطالعه؛ 148 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). مقیاس 11 آیتمی مشابه با یک سیستم نمرهدهی 0 تا 33 امتیازی (MD: 2.82-؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 4.07- تا 1.57-؛ 3 مطالعه؛ 540 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) و یک مقیاس 14 آیتمی با یک سیستم نمرهدهی 0 تا 42 امتیازی (MD: 6.80-؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 10.31- تا 3.28-؛ 3 مطالعه؛ 152 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط). وجود عوارض جانبی جدی در هر دو گروه نادر بود (RR: 0.99؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.14 تا 6.97؛ 1 مطالعه؛ 319 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط)، اما وجود دادههای پراکنده، امکان نتیجهگیری را برای نویسندگان بررسی غیرممکن ساخت. نویسندگان این مطالعه مروری، اثر مثبت ورزشدرمانی را در پایان درمان بر خواب بیماران (MD: 1.49 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 2.95 - تا 0.02 -؛ 2 مطالعه؛ 323 شرکتکننده)، عملکرد جسمی (MD: 13.10؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 1.98 تا 24.22؛ 5مطالعه؛ 725 شرکتکننده) و تغییرات خودادراکی را در سلامت کلی (RR: 1.83؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 1.39 تا 2.40؛ 4 مطالعه؛ 489 شرکتکننده) گزارش دادند. برای نویسندگان مطالعه مروری، به دست آوردن نتیجهگیری در مورد سایر پیامدها امکانپذیر نبود.
محققان، ورزشدرمانی را با درمان شناختی-رفتاری در دو کارآزمایی (351 شرکتکننده) مقایسه کردند. یک کارآزمایی (298 شرکتکننده) وجود تفاوت اندک یا عدم تفاوت را در میزان خستگی در پایان درمان، بین دو گروه با استفاده از یک مقیاس 11 آیتمی با سیستم نمرهدهی 0 تا 33 امتیازی گزارش داد (MD: 0.20؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 1.49 - تا 1.89). هر دو مطالعه، تفاوت در میزان خستگی را در زمان پیگیری اندازهگیری کردند، اما هیچ یک از آنها وجود تفاوت معنیداری بین دو گروه بر اساس یک مقیاس خستگی 11 آیتمی با سیستم نمرهدهی 0 تا 33 امتیازی (MD: 0.30؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 1.45 تا 2.05) و مقیاس 9 آیتمی شدت خستگی با سیستم نمرهدهی 1 تا 7 امتیازی (MD: 0.40؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.34 - تا 1.14) را گزارش ندادند. عوارض جانبی جدی در هر دو گروه نادر بود (RR: 0.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.11 تا 3.96)
ما تفاوت اندک یا عدم وجود تفاوت را در عملکرد جسمی، افسردگی، اضطراب و خواب مشاهده کردیم و قادر به نتیجهگیری درباره درد، تغییرات خودادراکی در سلامت کلی، نحوه استفاده از منابع خدمات سلامت و میزان انصراف نبودیم.
از نظر سایر مقایسهها، یک مطالعه (320 شرکتکننده) مزیت کلی ورزش را به قدم زدن انطباقی پیشنهاد میکند و یکی دیگر از مطالعات (183 شرکتکننده) نیز مزیت ورزش کردن را نسبت به روش شنیداری حمایتی پیشنهاد میدهد. شواهد موجود برای نتیجهگیری در مورد اثر مداخلات دارویی، بیش از حد پراکنده بود.
بیماران مبتلا به CFS به طور کلی ممکن است پس از ورزشدرمانی، از مزایای آن بهرهمند شوند و احساس خستگی کمتری داشته باشند. هیچ شواهدی هم وجود ندارد که نشان دهد ورزشدرمانی ممکن است پیامدها را وخیمتر کند. اثرات مثبت از نظر خواب، عملکرد فیزیکی و سلامت عمومی خودادراکی مشاهده شده، اما به دست آوردن هیچگونه نتیجهگیری برای پیامد درد، کیفیت زندگی، اضطراب، افسردگی، میزان حذف و خدمات بهداشتی منابع امکانپذیر نبود. به نظر میرسد اثربخشی ورزشدرمانی بیشتر از قدم زدن است، اما با درمان شناختی-رفتاری یکسان است. انجام کارآزماییهای تصادفیسازی با خطر پائین سوگیری برای بررسی نوع، مدت زمان و شدت مفیدترین مداخله ورزشی، مورد نیاز است.