هنردرمانی توسط انجمن هنر درمانگران بریتانیا (British Association of Art Therapists ) اینگونه تعریف شده است: «شکلی از رواندرمانی است که از رسانههای هنری به عنوان شیوه اولیه ارتباطات استفاده میکند». مراجعینی که به یک هنر درمانگر مراجعه میکنند نیازی به داشتن تجربه یا مهارت در هنر ندارند. هنر درمانگر در درجه اول به ایجاد یک ارزیابی زیباییشناختی یا تشخیصی از تصویر مشتری نمیپردازد. هدف کلی درمانگران این است که مراجعهکننده بتواند با استفاده از ابزار هنری در یک محیط امن و تسهیل کننده در سطح شخصی تغییر و رشد کند». از لحاظ تاریخی، طرحها و نقاشیها به عنوان بخش مفیدی از فرایندهای درمانی در تخصصهای روانپزشکی و روانشناسی شناخته شدهاند و این موضوع در رشتههای مبتنی بر علوم پزشکی و نورولوژی تایید شده است.
درمانهای مبتنی بر هنرها معمولا به عنوان مداخلات مدیریتکننده علائم ظاهری دمانس در نظر گرفته میشوند، زیرا ممکن است به آهسته کردن زوال شناختی کمک کنند، علائم مرتبط با رفتارهای چالشبرانگیز را از نظر روانشناسی مورد توجه قرار دهند و کیفیت زندگی را بهبود بخشند.
بررسی اثرات هنر درمانی به عنوان درمان کمکی برای مبتلایان به دمانس برای مقایسه مراقبت استاندارد و سایر مداخلات غیرفارماکولوژیک.
ما کارآزماییهایی را از ALOIS - پایگاه ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین - در تاریخ 12 می 2014، 20 مارچ 2015، 15 ژانویه 2016، 4 نوامبر 2016 و 4 اکتبر 2017 شناسایی کردیم. ما همچنین منابع خاکستری را به صورت دستی جستوجو کردیم و با متخصصین در این زمینه و نویسندگان مرورها یا مطالعات مربوطه در مورد سایر منابع اطلاعات مربوطه تماس گرفتیم.
تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای که به بررسی هنر درمانی به عنوان مداخلهای برای دمانس پرداختند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم دادهها را استخراج کردند. ما مقیاسهای اندازهگیریکننده شناخت، احساس و سلامت عاطفی، عملکرد اجتماعی، رفتار و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار دادیم.
ما دو مطالعه را یافتیم که معیارهای ورود را داشتند، و دادههای مربوط به مجموع 60 شرکتکننده (از 88 شرکتکننده تصادفیسازی شده)، در گروههای آزمایشی (29 = n) و گروههای کنترل فعال (31 = n) را ترکیب کردند. یک مطالعه، هنر درمانی گروهی را با فعالیتهای محاسباتی ساده در بیش از 12 هفته مقایسه کرد. مطالعه بعدی هنر درمانی گروهی را با فعالیتهای تفریحی در بیش از 40 هفته مقایسه کرد. به دلیل ناهمگونی از لحاظ تفاوت در مداخلات، درمانهای کنترل کننده و انتخاب معیارهای پیامد، ترکیب دادهها برای تجزیهوتحلیل مطالعات انتخاب شده امکانپذیر نبود.
در هر دو مطالعه، تغییرات واضحی در معیارهای پیامد مهم بین گروه مداخله و گروه کنترل گزارش نشد. با توجه به رتبهبندی سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها)، ما کیفیت شواهد مربوط به این معیارهای پیامد را «بسیار پایین» قضاوت کردیم.
شواهد کافی در مورد اثربخشی هنر درمانی در افراد مبتلا به دمانس وجود ندارد. مطالعات بیشتر با توان آزمون کافی و با کیفیت بالا که از معیارهای پیامد مرتبط استفاده کنند مورد نیاز هستند.