شکستگی کلاویکل (ترقوه) امری شایع است و مسوول 2.6% تا 4% از همه شکستگیها میشود. هشتاد درصد شکستگیهای کلاویکل در یک سوم میانی کلاویکل رخ میدهند. اگرچه درمان این شکستگیها معمولا غیر قابل جراحی است، به دلیل خطر بالای جوشنخوردگی آنها، ممکن است برای شکستگیهای کلاویکل که همراه با جابهجایی هستند، درمان جراحی در نظر گرفته شود. این یک بهروزرسانی از مطالعه مروری کاکرین است که اولین بار در 2013 منتشر شد.
تعیین اثرات (منافع و معایب) مداخلات جراحی در مقایسه با مداخلات محافظهکارانه برای درمان شکستگیهای یک سوم میانی کلاویکل.
ما پایگاه ثبت تخصصی ترومای استخوان؛ مفصل و عضله در کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ پایگاه ثبت کارآزماییها و فهرست منابع را تا دسامبر 2017 جستوجو کردیم. ما هیچ گونه محدودیتی در انتشار یا در زبان مطالعه اعمال نکردیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده و کارآزماییهای شبهتصادفیسازی را در نظر گرفتیم، که مداخلات جراحی را در مقایسه با مداخلات محافظهکارانه برای درمان شکستگیها در ناحیه یک سوم میانی کلاویکل ارزیابی میکردند. پیامدهای اولیه شامل ناتوانی یا عملکرد شانه، درد و نارسایی درمان بود، که بر اساس تعداد شرکتکنندگانی که یک مداخله غیرروتین جراحی ثانویه (به استثنای درآوردن ابزاری که در استخوان کار گذاشته شده بود)، را به دلیل عوارض جوشنخوردگی علامتدار، بدجوشخوردن (mal:::union:::) یا سایر عوارض دریافت کرده بودند، مشخص شد.
حداقل دو نویسنده مروری که مطالعات واجد شرایط را انتخاب کردند، به طور مستقل خطر سوگیری (bias) و دادههای متقابل را ارزیابی کردند. در صورت لزوم، ما نتایج حاصل از مطالعات قابل مقایسه را گردآوری کردیم.
ما 14 مطالعه را وارد کردیم که شامل 1469 شرکتکننده مبتلا به شکستگیهای حاد یک سوم میانی کلاویکل بود. تمام مطالعات، بزرگسالان را با محدوده سنی بین 17 و 70 سال انتخاب کردند. از بین مطالعاتی که جنسیت را گزارش کردند، تعداد مردان بیشتر بود. ده مطالعه، تثبیت صفحه (plate fixation) را با اسلینگ (sling) (آویز دست) یا بانداژ به شکل عدد 8، یا هر دو، مقایسه کرده و چهار مطالعه، تثبیت اینترامدولاری (intramedullary) را با پوشیدن اسلینگ یا بانداژ به شکل عدد 8 مقایسه کردند. تقریبا تمامی مطالعات دارای ویژگیهای طراحی بودند که موجب خطر سوگیری بالا میشد، بنابراین قدرت یافتههای آنها را محدود میکرد.
شواهد با کیفیت پایین از 10 مطالعه (838 شرکتکننده)، نشان داد که در مقایسه با درمان محافظهکارانه، درمان جراحی شکستگیهای حاد یک سوم میانی کلاویکل ممکن است عملکرد بازو را در پیگیری یک ساله یا بیشتر بهبود نبخشد: میانگین تفاوت استانداردشده (SMD): 0.33؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02- تا 0.67. ما کیفیت شواهد را به دلیل خطر سوگیری و ناهمگونی بالای آماری کاهش دادیم (I2 = 83%). این به معنی یک بهبود متوسط 2.3 امتیازی به نفع جراحی (0.14 نمره بدتر تا 4.69 نمره بهتر)، روی نمره Constant 100 امتیازی است؛ و این یک تفاوت بالینی مهمی را نشان نمیدهد. ممکن است در میزان دردی که با استفاده از یک مقیاس آنالوگ بصری اندازهگیری شده (0 تا 100 mm؛ نمرات بالاتر به معنی درد بدتر است) تفاوتی بین درمانها وجود نداشته باشد (میانگین تفاوت (MD): 0.60- mm؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.51- تا 2.31؛ 277 شرکتکننده؛ 3 مطالعه؛ کیفیت پایین شواهد که نشان دهنده خطر سوگیری و عدم دقت است). جراحی ممکن است خطر شکست درمان را، یعنی، تعداد شرکتکنندگانی که مداخله غیرروتین جراحی ثانویه (به استثنای درآوردن ابزاری که در استخوان کار گذاشته شده بود)، را به دلیل جوشنخوردگی علامتدار، بدجوشخوردگی یا سایر عوارض دریافت کردند، کاهش دهد (خطر نسبی (RR): 0.32؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.20 تا 0.50؛ 1197 شرکتکننده؛ 12 مطالعه؛ کیفیت شواهد پایین، که به دلیل خطر سوگیری و عدم دقت کاهش یافت). منشاء اصلی شکست درمان، شکست مکانیکی (3.4%) در گروه جراحی و جوشنخوردگی علامتدار (11.6%) در گروه درمان محافظهکارانه بود.
ما مطمئن نیستیم که آیا جراحی منجر به تعداد افراد کمتری میشود که یک یا چند مشکل زیبایی دارند، مانند دفورمیتیها، که بیشتر پس از درمان محافظهکارانه شایع بودند یا زخم یا برجستگی ابزار کارگذاشته شده در استخوان، که فقط در گروه جراحی اتفاق میافتد (RR: 0.55؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.31 تا 0.98؛ 1130 شرکتکننده؛ 11 مطالعه؛ I2 = 63%؛ کیفیت شواهد بسیار پایین که به دلیل خطر سوگیری، عدم دقت و عدم ثبات کاهش یافت). ما مطمئن نیستیم که آیا تفاوتی بین جراحی و درمان محافظهکارانه در خطر بروز یک پیامد جانبی از قبیل عفونت موضعی، باز شدن زخم، بدجوشخوردگی علامتدار، ناراحتیای که منجر به درآوردن ایمپلنت میشود، مشکلات پوستی و عصبی وجود دارد یا خیر: RR: 1.34؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.68 تا 2.64؛ 1317 شرکتکننده؛ 14 مطالعه؛ I2 = 72%؛ کیفیت شواهد بسیار پایین، که به دلیل خطر سوگیری، عدم دقت و عدم ثبات کاهش یافت). درآوردن ایمپلنت به سبب ناراحتی، در گروه جراحی یک پیامد شایع بود (10.2%)، در حالی که بدجوشخوردگی علامتدار در گروه درمان محافظهکارانه (11.3% در مقایسه با 1.2% در گروه جراحی) بیشتر بود. عفونت فقط در گروه جراحی رخ داد (3.2%). ممکن است اختلاف بین گروهی، در کیفیت زندگی در مدت یک سال وجود نداشته باشد (نمرات مولفه فیزیکی پرسشنامههای SF-12 یا SF-36: مقیاس 0 تا 100، جایی که 100 بهترین نمره است): MD: 0.30؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.95- تا 2.56؛ 321 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ کیفیت شواهد پایین، که به دلیل خطر سوگیری و عدم دقت کاهش یافت).
شواهدی با کیفیت پایین نشان میدهد که درمان جراحی از لحاظ عملکرد، درد و کیفیت زندگی در مقایسه با درمان محافظهکارانه هیچ منافع اضافی ندارد، اما در مجموع میتواند تا حدی منجر به شکستهای درمانی کمتری شود. شواهد با کیفیت بسیار پایین نشان میدهد که ما در مورد یافتهها در ارتباط با نتیجه بهتر زیبایی پس از عمل جراحی بسیار نامطمئن هستیم و هیچ تفاوتی بین درمان جراحی و درمان محافظهکارانه در خطر عوارض جانبی وجود ندارد. برای هر دو پیامدهای ترکیبی، نیاز به در نظر گرفتن توازن خطرات بین پیامدهای مجزا وجود دارد؛ برای مثال، عوارض جانبی ناشی از جراحی، از جمله عفونت زخم یا باز شدن زخم و التهاب ایمپلنت، در مقایسه با خطر ناشی از عوارض جانبی که ممکن است بیشتر به درمان محافظهکارانه مانند بدجوشخوردگی علامتدار و خشکی شانه مرتبط باشد.
گزینههای درمان باید بر اساس هر بیمار به صورت مجزا، پس از توجه دقیق به منافع نسبی و آسیب هر مداخله و اولویتهای بیمار انتخاب شود.