افراد مبتلا به سندرم داون در مقابل پیشرفت سیر دمانس یا زوال عقلی (dementia) نسبت به عموم مردم، در سنین پایینتر آسیبپذیر هستند. بیماری آلزایمر و زوال شناختی (cognitive decline) در افراد مبتلا به سندرم داون میتواند بار قابلتوجهی را بر فرد مبتلا به سندرم داون و خانواده ایشان و مراقبتکنندگان تحمیل کند. به نظر میرسد مداخلات دارویی متنوعی شامل دونپزیل (donepezil)، گالانتامین (galantamine)، ممانتین (memantine) و ریواستیگمین (rivastigmine) بر درمان زوال شناختی در افراد بدون سندرم داون اثراتی داشته باشد. اما اثربخشی این داروها برای افراد مبتلا به سندرم داون شفاف نیست.
ارزیابی اثربخشی مداخلات دارویی ضد دمانس و مکملهای غذایی برای درمان زوالِ شناختی در افراد مبتلا به سندرم داون.
ما در ژانویه 2015، CENTRAL؛ ALOIS (ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین؛ (Specialised Register of the Cochrane Dementia and Cognitive Improvement Group)؛ Ovid MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO و هفت پایگاه اطلاعاتی دیگر و دو پایگاه کارآزماییهای ثبتشده را جستوجو کردیم. به علاوه ما فهرست منابع مطالعات مروری مرتبط و مطالعات را بررسی کردیم و برای شناسایی مطالعات اضافی با نویسندگان مطالعات، سایر پژوهشگران و تولیدکنندگان داروهای مربوطه تماس برقرار کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs؛ Randomised Controlled Trials) مربوط به مداخلات دارویی ضد دمانس یا مکملهای غذایی برای بزرگسالان (18 ساله و بزرگتر) مبتلا به سندرم داون، که در آنها درمان به اجرا درآمده و با پلاسبو یا عدم مداخله مقایسه شده بودند.
2 نویسنده مطالعه مروری به صورت مستقل به ارزیابی خطر سوگیری (Bias) کارآزماییهای منتخب و استخراج دادههای مرتبط اقدام کردند. نویسندگان مطالعه مروری برای دستیابی به اطلاعات گمشده در موارد مورد نیاز با نویسندگان مطالعات تماس گرفتند.
تنها 9 مطالعه (427 شرکتکننده) با معیارهای ورود به مرور مطابقت داشتند. 4 مطالعه از مطالعات منتخب (192 شرکتکننده) اثربخشی دونپزیل، 2 مطالعه (139 شرکتکننده) ممانتین، 1 مطالعه (21 شرکتکننده) سیمواستاتین (simvastatin)، 1 مطالعه (35 شرکتکننده) آنتیاکسیدانها و 1 مطالعه (40 شرکتکننده) استیل الـکارنیتین (acetyl-L-carnitine) را ارزیابی کردند.
5 مطالعه روی بزرگسالان 55-45 ساله تمرکز کرده بودند، در حالی که 4 مطالعه باقیمانده روی بزرگسالان 29-20 ساله متمرکز شده بودند. 7 مطالعه در کشور آمریکا یا انگلستان، 1 مطالعه بین نروژ و انگلستان و 1 مطالعه در ژاپن انجام شده بود. طول دوره پیگیری در مطالعات از 4 هفته تا 2 سال متغیر بود. نویسندگان مطالعه مروری اینگونه قضاوت کردند که تمامی مطالعات منتخب دارای خطر سوگیری پایین بوده یا دارای ابهام هستند.
تجزیه و تحلیلها نشان دادند که امتیازهای مربوط به سنجش کارکرد شناختی (میانگین تفاوت استاندارد (SMD): 0.52؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.27 - تا 1.13) و سنجشهای رفتاری (SMD: 0.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 - تا 0.89) در افرادی که دونپزیل دریافت کرده بودند، مشابه افرادی بود که پلاسبو دریافت کرده بودند. با وجود این، شرکتکنندگانی که دونپزیل دریافت کرده بودند، به طور قابلتوجهی بیشتر در معرض ابتلا به عوارض جانبی قرار داشتند (نسبت شانس (OR): 0.3؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.62 تا 0.16). کیفیت این دسته از شواهد پایین بود. هیچ یک از مطالعات منتخبی که شرکتکنندگان آنها دونپزیل دریافت کرده بودند، دادههای مربوط به استرس مراقبتکنندگان، خدمات خانگی/ سازمانی یا مرگ را گزارش نکرده بودند.
در مورد شرکتکنندگانی که ممانتین دریافت کرده بودند، امتیازهای مربوط به سنجشهای کارکرد شناختی (SMD: 0.05؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.43 - تا 0.52)، سنجش رفتاری (SMD: 0.17 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.46 - تا 0.11)، و بروز عوارض جانبی (OR: 0.45؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.18 تا 1.17) مشابه با افرادی بود که پلاسبو دریافت کرده بودند. کیفیت این دسته از شواهد پایین بود. هیچ یک از مطالعات منتخبی که شرکتکنندگان آنها ممانتین دریافت کرده بودند، دادههای مربوط به استرس مراقبتکنندگان، خدمات خانگی/ سازمانی یا مرگ را گزارش نکرده بودند.
به دلیل ناکافی بودن دادهها، تنها امکان ارائه یک گزارش روایی درباره پیامدهای استفاده از سیمواستاتین، آنتیاکسیدانها و استیل ال-کارنیتین وجود داشت. نتایج به دست آمده از یک مطالعه پایلوت نشان میدهد شرکتکنندگانی که سیمواستاتین دریافت کرده بودند، ممکن بوده در سنجشهای شناختی به عمل آمده بهبود جزئی نشان داده باشند.
به دلیل پائین بودن کیفیت شواهد در این مطالعه مروری، نتیجهگیری درباره اثربخشی هرگونه مداخله دارویی بر زوال شناختی در افراد مبتلا به سندرم داون دشوار است.