یک توافق کلی وجود دارد که تجویز اکسیتوسین از طریق داخل عضلانی یا داخل وریدی، در کاهش خونریزی پس از زایمان موثر است. با این حال، مشخص نیست که آیا تفاوتهای ظریف بین شیوه عمل این مسیرها تاثیری بر پیامدهای مرگومیر مادران و نوزادان دارد. این یک بهروزرسانی مروری است که اولین بار در سال 2012 منتشر شد.
تعیین اثربخشی و ایمنی مقایسهای اکسیتوسین که به صورت داخل عضلانی یا داخل وریدی تجویز میشوند، برای مدیریت پروفیلاکتیک مرحله سوم زایمان بعد از تولد واژینال.
برای این بهروزرسانی، ما پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی گروه بارداری و زایمان کاکرین؛ ClinicalTrials.gov؛ پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت را در 7 سپتامبر 2017 و فهرست منابع مطالعات به دست آمده را جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی شده که به مقایسه تجویز داخل عضلانی و داخل وریدی اکسیتوسین برای مدیریت پروفیلاکتیک مرحله سوم زایمان پس از رایمان واژینال پرداخته باشند. ما مطالعات شبهتصادفیسازی شده را خارج کردیم.
دو نویسنده بهطور مستقل مطالعات را برای ورود و خطر سوگیری (bias) ارزیابی کردند، دادهها را استخراج و دقت آنها را ارزیابی کردند. ما کیفیت شواهد را با رویکرد GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
سه مطالعه با حضور 1306 زن در این مرور وارد شدند و به مقایسه اکسیتوسین داخل عضلانی در مقابل تزریق وریدی، درست بعد از تولد شانه قدامی یا بلافاصله بعد از تولد نوزاد، پرداختند. مطالعات در محیطهای بیمارستانی در ترکیه و تایلند انجام شد و زنان را با تکقلویی و بارداریهای ترم به کار گرفت. به طور کلی، مطالعات وارد شده در معرض خطر متوسط سوگیری بودند: هیچ یک از مطالعات، اطلاعات روشنی را درباره پنهانسازی تخصیص یا کورسازی کارکنان یا زنان ارایه نکرده بودند. برای پیامدهای GRADE، کیفیت شواهد بسیار پایین بود، با تنزل به دلیل محدودیتهای طراحی مطالعه و عدم دقت در برآوردهای تاثیر.
فقط یک مطالعه هموراژی شدید پس از زایمان (از دست دادن خون به میزان 1000 میلیلیتر یا بیشتر) را گزارش کرد و نشان داد که تفاوتی میان دو گروه تزریق عضلانی و وریدی اکسیتوسین دیده نمیشود (خطر نسبی (RR): 0.11؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 2.04؛ 256 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). در هر دو گروه، هیچ زنی نیاز به هیسترکتومی پیدا نکرد (داده قابل تخمینی وجود نداشت، شواهد با کیفیت بسیار پائین)، و در مطالعه دیگر، یک زن در هر گروه به تزریق خون نیاز پیدا کردند (RR: 1.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 تا 15.82؛ 256 زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). دیگر پیامدهای مهم (مرگومیر مادری، هیپوتانسیون، نارضایتی مادر با نوع مداخله و زردی نوزاد) در هیچ یک از مطالعات وارد شده گزارش نشدند. تفاوت روشنی بین گروهها برای دیگر پیامدهای ثانویه از پیش تعیین شده (هموراژی پس از زایمان 500 میلیلیتر یا بیشتر، استفاده از یوتروتونیکهای اضافی، جفت جامانده یا درآوردن جفت با دست) وجود نداشت.
شواهد خیلی کم کیفیت نشان میدهد که تفاوت واضحی بین مزایا و خطرات مقایسهای اکسیتوسین داخل عضلانی و داخل وریدی، زمانی که برای جلوگیری از از دست دادن خون اضافی بعد از تولد واژینال استفاده میشود، وجود ندارد. کارآزماییهای تصادفیسازی شده با طراحی مناسب و حجم نمونه کافی، برای ارزیابی این که آیا مسیر تجویز اکسیتوسین پروفیلاکتیک پس از تولد واژینال پیامدهای مرگومیر مادران و نوزادان را تحتتاثیر قرار میدهد، مورد نیاز است. چنین مطالعاتی میتواند به اندازه کافی بزرگ باشد تا تفاوتهای مهم بالینی را در اثرات جانبی عمدهای که در مطالعات مشاهداتی گزارش شدهاند، شناسایی کند و همچنین باید مقبولیت این مداخله را برای مادران و ارائهکنندگان خدمات به عنوان پیامدهای مهم در نظر بگیرد.