ما 12 مطالعه را با 869 شرکتکننده وارد کردیم. ده مطالعه پیامد اولیه بهبود کلی بالینی را در پیگیری کوتاهمدت (3 ماه یا کمتر) پس از تصادفیسازی گزارش کردند. اغلب مطالعات به دلیل ناهمگونی در متاآنالیز (meta‐analysis) ترکیب نشدند، و تمام مطالعات در معرض خطر کلی نامشخص یا بالای سوگیری (bias) قرار داشتند.
هفت مطالعه اطلاعات مربوط به عوارض جانبی را ارائه دادند. عوارض جانبی غیرجدی عبارت بودند از کبودی پوست با طب سوزنی الکتریکی و درد موضعی پس از فرو بردن سوزن. هیچ موردی از عوارض جانبی جدی گزارش نشد.
یک مطالعه (N = 41) که به مقایسه طب سوزنی با طب سوزنی ساختگی/ دارونما پرداخت، تغییر را در مقیاس شدت علائم (Symptom Severity Scale; SSS) در پرسشنامه تونل کارپال بوستون (Boston Carpal Tunnel Questionnaire; BCTQ) در سه ماه پس از درمان (تفاوت میانگین (MD): 0.23‐؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.79‐ تا 0.33) و مقیاس وضعیت عملکرد (Functional Status Scale; FSS) در BCTQ (MD: ‐0.03؛ 95% CI؛ 0.69‐ تا 0.63)، بدون هیچ تفاوت واضحی بین مداخلات گزارش کرد؛ قطعیت شواهد پایین بود. تنها دلیل خروج از مطالعه دردناک بودن طب سوزنی بود. مطالعه دیگر مربوط به طب سوزنی در برابر دارونما/طب سوزنی ساختگی (111 = N) داده قابل استفادهای را ارائه نکرد.
دو مطالعه به ارزیابی طب سوزنی لیزری در مقابل طب سوزنی لیزری ساختگی پرداختند. یک مطالعه (N = 60)، که در معرض خطر پایین سوگیری قرار داشت، شواهدی را با قطعیت پایین در مورد نمره بهتر در مقیاس علائم کلی (Global Symptom Scale; GSS) با درمان فعال در چهار هفته پس از درمان (MD: 7.46؛ 95% CI؛ 4.71 تا 10.22؛ محدود احتمالی نمرات GSS بین 0 تا 50) و میزان بالاتر پاسخ (خطر نسبی (RR): 1.59؛ 95% CI؛ 1.14 تا 2.22) ارائه کرد. در هر دو گروه هیچ موردی از عوارض جانبی جدی گزارش نشد. مطالعه دیگری (N = 25) بهبود کلی علائم را ارزیابی نکرد.
یک کارآزمایی (N = 77) در مورد طب سوزنی معمولی در مقابل کورتیکواستروئیدهای خوراکی، شواهدی را با قطعیت بسیار پایین در مورد بهبود بیشتر در نمره GSS (مقیاس 0 تا 50) در 13 ماه پس از درمان با طب سوزنی (MD: 8.25؛ 95% CI؛ 4.12 تا 12.38) و نرخ بالاتر پاسخدهی (RR: 1.73؛ 95% CI؛ 1.22 تا 2.45) ارائه کرد. تغییر در GSS در دو یا چهار هفته پس از درمان تفاوت روشنی را بین گروهها نشان نداد. عوارض جانبی 18% در گروه کورتیکواستروئید خوراکی و 5% در گروه طب سوزنی رخ داد (RR: 0.29؛ 95% CI؛ 0.06 تا 1.32). یک مطالعه که به مقایسه طب سوزنی الکتریکی و کورتیکواستروئیدهای خوراکی پرداخت، تفاوت بالینی اندکی را از نظر تغییر در نمره BCTQ در 4 هفته پس از درمان گزارش کرد (MD: ‐0.30؛ 95% CI؛ 0.71‐ تا 0.10؛ 52 = N).
دادههای ترکیبی به دست آمده از دو مطالعه که به مقایسه میزان پاسخ با طب سوزنی در برابر ویتامین B12 پرداخت، منجر به RR برابر با 1.16 (95% CI؛ 0.99 تا 1.36؛ 100 = N؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین) شد. هیچ موردی از عارضه جانبی جدی در هر دو گروه رخ نداد.
یک مطالعه در مورد طب سوزنی معمولی در برابر ایبوپروفن که در آن تمام شرکتکنندگان اسپلینتهای شبانه دریافت کردند، شواهدی را با قطعیت بسیار پایین درباره نمرات پایینتر علائم در SSS از BCTQ با طب سوزنی (MD: ‐5.80؛ 95% CI؛ 7.95‐ تا 3.65‐؛ 50 = N) در یک ماه پس از درمان نشان داد. پنج نفر با ایبوپروفن دچار عوارض جانبی شدند و هیچ فردی با طب سوزنی دچار عارضه جانبی نشد.
یک مطالعه در مورد طب سوزنی الکتریکی در مقابل اسپلینتهای شبانه، تفاوت روشنی را بین گروهها از نظر SSS در BCTQ نیافت (MD: 0.14؛ 95% CI؛ 0.15‐ تا 0.43؛ 60 = N؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین). شش نفر با طب سوزنی الکتریکی دچار عوارض جانبی شدند و هیچ فردی با اسپلینتها دچار عوارض جانبی نشد. یک مطالعه در مورد طب سوزنی الکتریکی به همراه اسپلینتهای شبانه در مقابل اسپلینتهای شبانه به تنهایی هیچ تفاوتی را بین گروهها از لحاظ SSS در BCTQ در 17 هفته نشان نداد (MD: ‐0.16؛ 95% CI؛ 0.36‐ تا 0.04؛ 181 = N؛ شواهد با قطعیت پایین). هیچ موردی از عارضه جانبی جدی در هر دو گروه رخ نداد.
یک مطالعه که به مقایسه طب سوزنی به اضافه NSAIDها و ویتامینها در مقابل NSAIDها و ویتامینها به تنهایی پرداخت، تفاوت روشنی را از نظر SSS در BCTQ در چهار هفته نشان نداد (MD: ‐0.20؛ 95% CI؛ 0.86‐ تا 0.46؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین). گزارشی در مورد عوارض جانبی وجود نداشت.