چهلوسه مرور کاکرین وارد شدند. 102 مرور دیگر به بررسی پیامد فلج مغزی از پیش تعیینشده پرداختند، اما هیچکدام از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) وارد شده این پیامد را گزارش نکردند. بر اساس تشخیص AMSTAR و ROBIS مرورهای انتخاب شده عموما دارای کیفیت بالا بوده و در معرض خطر پائین سوگیری (bias) قرار داشتند. این مرورها شامل 454 RCT بودند؛ دادههای مربوط به فلج مغزی از 96 (21%) RCT شامل 15,885 کودک به دست آمده بود. نویسندگان مرور مداخلات مربوط به نوزادان مبتلا به آسفیکسی پریناتال (perinatal asphyxia) یا دارای شواهد انسفالوپاتی (encephalopathy) نوزادی (3)؛ مداخلات مربوط به نوزادان متولد شده در دوران پرهترم و/یا با وزن پائین یا بسیار پائین هنگام تولد (33)؛ و مداخلات مربوط به سایر گروههای خاص نوزادان «در معرض خطر» (7) را مدنظر قرار دادند. کیفیت شواهد (GRADE) از بسیار پائین تا بالا رتبهبندی شد.
مداخلات برای نوزادان مبتلا به آسفیکسی پریناتال یا با شواهد انسفالوپاتی نوزادی
مداخلات موثر: شواهدی با کیفیت بالا در مورد اثربخشی
محققان کاهشی را در فلج مغزی نوزادان تازه متولد شده مبتلا به انسفالوپاتی هیپوکسیک ایسکمیک (hypoxic ischaemic encephalopathy) پس از هیپوترمی درمانی (therapeutic hypothermia) در مقابل مراقبت استاندارد نشان دادند (خطر نسبی (RR): 0.66؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.54 تا 0.82؛ هفت کارآزمایی؛ 881 کودک).
نتیجهگیری ممکن نیست: شواهد با کیفیت بسیار پائین
یک مرور هیچ تفاوت واضحی را در فلج مغزی پس از هیپوترمی درمانی در مقابل مراقبتهای استاندارد به دست نیاورد.
مداخلات برای نوزادان متولد شده به صورت پرهترم و/یا با وزن پائین یا بسیار پائین هنگام تولد
مداخلات احتمالا موثر: شواهد با کیفیت متوسط در مورد اثربخشی
محققان کاهش را در فلج مغزی با استفاده از متیلکسانتین پروفیلاکتیک (prophylactic methylxanthines) (کافئین) در مقابل دارونما (placebo) برای لولهگذاری داخل نای در نوزادان پرهترم نشان دادند (RR: 0.54؛ 95% CI؛ 0.32 تا 0.92؛ یک کارآزمایی؛ 644 کودک).
مداخلات احتمالا بیاثر: شواهد با کیفیت متوسط در مورد عدم اثربخشی
محققان افزایش فلج مغزی (RR: 1.45؛ 95% CI؛ 1.06 تا 1.98؛ 12 کارآزمایی؛ 1452 کودک) و فلج مغزی را در بازماندگانی که ارزیابی شدند (RR: 1.50؛ 95% CI؛ 1.13 تا 2.00؛ 12 کارآزمایی؛ 959 کودک) پس از تجویز زودهنگام کورتیکواستروئیدهای پستناتال (در کمتر از هشت روزهگی) در برابر دارونما یا عدم درمان برای پیشگیری از بیماری مزمن ریوی در نوزادان پرهترم نشان دادند.
مداخلات احتمالا بیاثر: شواهد با کیفیت متوسط و فقدان کارایی
نتایج کارآزماییها تفاوتهای واضحی را از نظر فلج مغزی پس از اتامسیلات (ethamsylate) در مقابل دارونما برای پیشگیری از موربیدیتی و مرگومیر در نوزادان پرهترم یا دارای وزن پائین هنگام تولد (RR: 1.13؛ 95% CI؛ 0.64 تا 2.00؛ سه کارآزمایی؛ 532 کودک)؛ گسترش حجم در مقابل عدم درمان (RR: 0.76؛ 95% CI؛ 0.48 تا 1.20؛ یک کارآزمایی؛ 604 کودک)؛ ژلاتین در مقابل پلاسمای تازه منجمد شده (RR: 0.94؛ 95% CI؛ 0.52 تا 1.69؛ یک کارآزمایی؛ 399 کودک) برای پیشگیری از موربیدیتی و مورتالیتی در نوزادان بسیار زودرس؛ ایندومتاسین پروفیلاکتیک در مقابل دارونما برای پیشگیری از مرگومیر و موربیدیتی در نوزادان پرهترم (RR: 1.04؛ 95% CI؛ 0.77 تا 1.40؛ چهار کارآزمایی؛ 1372 کودک)؛ سورفاکتانت صناعی (synthetic surfactant) در مقابل دارونما برای سندرم زجر تنفسی در نوزادان پرهترم (RR: 0.76؛ 95% CI؛ 0.55 تا 1.05؛ پنج کارآزمایی؛ 1557 کودک)؛ یا فوتوتراپی پروفیلاکتیک (prophylactic phototherapy) در برابر مراقبت استاندارد (فوتوتراپی زمانی شروع میشود که بیلیروبین سرم به سطح از پیش تعیین شده برسد) برای پیشگیری از یرقان در نوزادان پرهترم و با وزن پائین هنگام تولد (RR: 0.96؛ 95% CI؛ 0.50 تا 1.85؛ دو کارآزمایی؛ 756 کودک) نشان ندادند.
نتیجهگیری ممکن نیست: شواهد با کیفیت پائین تا بسیار پائین
تفاوت واضحی در فلج مغزی با مداخلات ارزیابی شده در 21 مرور مشاهده نشد.
مداخلات برای سایر گروههای خاص نوزادان «در معرض خطر»
نتیجهگیری ممکن نیست: شواهد با کیفیت پائین تا بسیار پائین
نویسندگان مرور هیچ تفاوت واضحی در فلج مغزی با مداخلات ارزیابی شده در پنج مرور مشاهده نکردند.
بررسی اجمالی شواهد به دست آمده را از مرورهای سیستماتیک کاکرین در مورد اثرات مداخلات نوزادی بر فلج مغزی خلاصه میکند، و میتواند توسط محققان، موسسات مالی، سیاستگذاران، پزشکان، و مصرفکنندگان برای تصمیمگیری و ترجمه شواهد مورد استفاده قرار بگیرد. برای ارزیابی رسمی سایر منافع و/یا آسیبهای مداخلات انتخاب شده، شامل تاثیر بر عوامل خطر برای فلج مغزی، بررسی مرورهای انتخاب شده توصیه میشود.
هیپوترمی درمانی در مقابل مراقبت استاندارد برای نوزادان تازه متولد شده مبتلا به انسفالوپاتی هیپوکسیک ایسکمیک ممکن است از فلج مغزی پیشگیری کند و متیلکسانتین پروفیلاکتیک (کافئین) در مقابل دارونما برای لولهگذاری داخل نای در نوزادان پرهترم ممکن است خطر فلج مغزی را کاهش دهد. کورتیکواستروئیدهای پستناتال زودهنگام (در کمتر از هشت روزهگی) در مقابل دارونما یا عدم درمان برای پیشگیری از بیماری مزمن ریوی در نوزادان پرهترم ممکن است خطر فلج مغزی را افزایش دهد.
فلج مغزی به ندرت در هنگام تولد تشخیص داده میشود، دارای فاکتورهای خطر و اتیولوژیهای مختلف است و تقریبا در یک کودک از 500 کودک تشخیص داده میشود. تا به امروز، فقط بخش کوچکی از مرورهای سیستماتیک کاکرین به ارزیابی مداخلات نوزادی پرداختند که قادر به گزارش این پیامد بودهاند. نیاز فوری به پیگیری طولانیمدت RCTهایی درباره چنین مداخلاتی وجود دارد که به بررسی فاکتورهای خطر برای فلج مغزی (از طریق استراتژیهایی مانند پیوستگی دادهها با مراکز ثبت) و بررسی استفاده از ارزیابیهای موقت نسبتا جدید (از جمله ارزیابی حرکات کلی) بپردازند. چنین RCTهایی باید دارای طراحی دقیق بوده و به دنبال هماهنگی در اندازهگیری پیامد فلج مغزی و تسهیل گزارشدهی در مورد گردآوری دادهها باشند و بنابراین تلاشهای تحقیقاتی متمرکز را بر پیشگیری به حداکثر برسانند.