بهکارگیری شرکتکنندگان در کارآزمایی میتواند بسیار دشوار باشد. شناسایی استراتژیهایی که ورود شرکتکنندگان (recruitment) را در کارآزمایی بهبود ببخشند، هم به نفع انجامدهندگان کارآزمایی خواهد بود و هم به نفع تحقیقات سلامت.
اندازهگیری اثرات استراتژیهایی برای بهبود ورود شرکتکنندگان در کارآزماییهای تصادفیسازی شده. هدف ثانویه، ارزیابی شواهد مربوط به تأثیر شرایط تحقیق (مانند مراقبت اولیه در برابر مراقبت ثانویه) است.
ما پایگاه ثبت تخصصی گروه مرور متدولوژی در کاکرین (CMR) را در کتابخانه کاکرین (جولای 2012، در 11 فوریه 2015 جستوجو شد)؛ MEDLINE و MEDLINE In Process (OVID) (از 1946 تا 10 فوریه 2015)؛ Embase (OVID) (از 1996 تا هفته ششم 2015)؛ Science Citation Index & Social Science Citation Index (ISI) (از 2009 تا 11 فوریه 2015) و ERIC (EBSCO) (از 2009 تا 11 فوریه 2015) جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و شبهتصادفیسازی شده درباره روشهای افزایش بهکارگیری افراد در کارآزماییهای تصادفیسازی شده. این شامل مطالعاتی مربوط به مراقبتهای بهداشتی نیستند و مطالعاتی که کارآزماییهای فرضی را به کار گرفتند، واجد شرایط بودند. ما مطالعاتی را که هدف آنها افزایش نرخ پاسخ به پرسشنامهها یا نگهداری کارآزمایی بود و مطالعاتی را که به ارزیابی انگیزهها و موانع متخصصین در بهکارگیری شرکتکنندگان پرداختند، حذف کردیم.
ما دادههای مربوط به موارد زیر را استخراج کردیم: روش ارزیابی؛ کشوری که مطالعه در آن انجام شد؛ ماهیت جمعیت؛ ماهیت شرایط مطالعه؛ ماهیت مطالعهای که به کار گرفته شد؛ روش تصادفیسازی یا شبهتصادفیسازی و تعداد و نسبت هر گروه مداخله. ما برای برآورد بهبودی مطلق و 95% فاصله اطمینان (CI) برای توصیف این اثر در کارآزماییهای فردی از خطر تفاوت استفاده کردیم. ما ناهمگونی بین نتایج کارآزمایی را ارزیابی کردیم. ما از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) برای قضاوت در مورد قطعیت شواهد به دست آمده از هر مقایسه استفاده کردیم.
ما 68 کارآزمایی مناسب را (24 کارآزمایی جدید برای این بهروزرسانی) با بیش از 74000 شرکتکننده شناسایی کردیم. 63 مطالعه شامل مداخلاتی میشد که هدف آنها مستقیما شرکتکنندگان کارآزمایی بود، در حالی که پنج مطالعه مداخلاتی را ارزیابی کردند که هدف آنها افرادی بود که به عنوان شرکتکننده به کار گرفته شدند. تمام مطالعات مربوط به مراقبتهای بهداشتی بودند.
ما 72 مقایسه را یافتیم، اما فقط سه مقایسه با شواهدی که مطابق با GRADE دارای قطعیت بالایی بودند، حمایت شدند.
1- کارآزماییهای باز به جای کارآزماییهای کورسازی شده، و با کنترل دارونما. بهبود مطلق 10% بود (95% فاصله اطمینان (CI): 7% تا 13%).
2 - یادآورهای تلفنی برای افرادی که به دعوتنامه پستشده پاسخ نمیدهند. بهبود مطلق 6% بود (95% فاصله اطمینان (CI): 3% تا 9%). این نتایج در مورد کارآزماییهایی که بهکارگیری زیربنایی کمتری دارند، اعمال میشود. ما در مورد کارآزماییهایی که بهکارگیری نسبتا خوبی داشتند کمتر مطمئن هستیم (یعنی بیش از 10%).
3 - استفاده از یک رویکرد خاص، قراردادی، آزمون - کاربر برای توسعه جزوههای اطلاعاتی شرکتکننده. این روش مستلزم صرف زمان زیادی برای کار کردن با جمعیت هدف برای بهکارگیری برای تصمیمگیری درباره محتوا، فورمت و ظاهر برگه اطلاعات شرکتکننده بود. این موضوع تفاوت اندکی در بهکارگیری ایجاد کرد یا تفاوتی ایجاد نکرد: بهبود مطلق 1% بود (95% فاصله اطمینان (CI): 1-% تا 3%).
ما شواهدی را با قطعیت متوسطی برای هشت مقایسه دیگر داشتیم؛ اطمینان ما برای بسیاری از این مقایسهها کاهش یافت زیرا این نتایج از یک مطالعه واحد به دست آمدند. سه مورد از این روشها با مدیریت کارآزمایی تغییر یافت، سه مورد با تغییر در نحوه بالقوه کسب اطلاعات تغییر یافت، هدف یک روش، بهکارگیرندگان بود و آخرین مورد مربوط به آزمون انگیزههای مالی میشد. همه این مقایسهها به نفع محققان دیگری است که این ارزیابی را تکرار میکنند. هیچ ارزیابی در مورد کارآزماییهای کودکان وجود نداشت.
ما اطمینان بسیار کمی به 61 مقایسه دیگر داشتیم زیرا مطالعات دارای نقصهای مربوط به طراحی بودند، مطالعات واحد بوده، نتایج بسیار غیرقطعی داشتند یا کارآزماییهای فرضی (تقلیدی) به جای کارآزماییهای واقعی بودند.
متون مربوط به مداخلات برای بهبود بهکارگیری افراد در کارآزماییها بسیار متنوع هستند اما عمق کمی دارند. فقط 3 مورد از 72 مقایسه با شواهدی که بر اساس GRADE دارای قطعیت بالایی هستند پشتیبانی میشوند: داشتن یک کارآزمایی باز و استفاده از یادآورهای تلفنی برای عدم پاسخگویی به مداخلات پستی هر دو منجر به افزایش بهکارگیری میشوند؛ استفاده از یک راهکار تخصصی برای توسعه جزوههای اطلاعاتی شرکتکننده تاثیر کمی داشت یا تاثیری نداشت. جامعه پژوهش روششناسی باید شواهد پایه را با توجه به تکرار ارزیابی استراتژیهای موجود، به جای توسعه و آزمون موارد جدید، بهبود ببخشد.