ده مطالعه در این مرور وارد شد (394 شرکتکننده). هیچ کدام از این مطالعات داروهای ضد‐ویروسی با اثر مستیقم را بررسی نکردند. هفت مطالعه جزو مطالعات تکمرکزی و سه مطالعه جزو مطالعات چند‐مرکزی بودند. مدت زمان مطالعه از شش تا 36 ماه متغیر بود. خطر سوگیری (bias) عموما نامشخص یا پائین بود. سه نوع مداخله متفاوت مورد بررسی قرار گرفت: استفاده از ریتوکسیماب (rituximab) (3 مطالعه؛ 118 شرکتکننده)؛ اینترفرون (IFN) (IFN در مقایسه با استراتژیهای دیگر (5 مطالعه؛ 223 شرکتکننده))، مصرف IFN به مدت شش ماه در مقایسه با یک سال (1 مطالعه؛ 36 شرکتکننده) و آفرزیس جذب ایمنی (immunoadsorption apheresis) در برابر درمان سرکوب کننده سیستم ایمنی بهتنهایی (1 مطالعه؛ 17 شرکتکننده).
استفاده از ریتوکسیماب ممکن است واسکولیت پوست را اندکی بهبود ببخشد (2 مطالعه؛ 78 شرکتکننده: RR: 0.57؛ 95% CI؛ 0.28 تا 1.16؛ شواهد با قطعیت پائین) و تغییر اندکی در بیماری کلیوی ایجاد کرد یا تغییری ایجاد نکرد (شواهد با قطعیت متوسط). از نظر دادههای آزمایشگاهی، تاثیر دریتوکسیماب برای کرایوکریت (cryocrit) (MD: %‐2.01؛ 95% CI؛ 10.29‐% تا 6.27%؛ شواهد با قطعیت پائین) و عود HCV نامطمئن بود. ریتوکسیماب ممکن است واکنشهای اینفیوژن را در مقایسه با داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی اندکی افزایش دهد (3 مطالعه؛ 118 شرکتکننده: RR: 4.33؛ 95% CI؛ 0.76 تا 24.75؛ شواهد با قطعیت متوسط) اما قطع درمان به دلیل واکنشهای جانبی مشابه بود (3 مطالعه؛ 118 شرکتکننده: RR: 0.97؛ 95% CI؛ 0.22 تا 4.36؛ شواهد با قطعیت متوسط).
تاثیرات lFN بر نشانههای بالینی فقط به صورت نتایج روایتگونه (narrative) بررسی شد. هنگامی که پارامترهای آزمایشگاهی ارزیابی شد، IFN تفاوتی اندک یا عدم تفاوت را در سطوح آلانین ترانسآمیناز (ALT) طی شش ماه (2 مطالعه؛ 39 شرکتکننده: UI/L ‐5.89 :MD؛ 95% CI؛ 55.77‐ تا 43.99)؛ فعالیت فاکتور روماتوئید طی شش ماه (1 مطالعه؛ 13 شرکتکننده؛ UI/mL 97.00 :MD؛ 95% CI؛ 187.37‐ تا 381.37)، یا سطوح C4 طی 18 ماه (2 مطالعه؛ 49 شرکتکننده: MD: ‐0.04 میلیگرم/دسیلیتر؛ 95% CI؛ 2.74‐ تا 2.67) ایجاد کرد. از سوی دیگر، استفاده از IFN به مدت 18 ماه ممکن است ALT؛ (2 مطالعه؛ 39 شرکتکننده: UI/L ‐28.28:MD؛ 95% CI؛ 48.03‐ تا 8.54 ) و Ig M؛ (595.75‐ میلیگرم/دسیلیتر؛ 95% CI؛ 877.2‐ تا 314.3‐) را کاهش دهد، اما قطعیت تمام شواهد پائین بود. یک مطالعه بر اساس شواهدی با قطعیت پائین، نشان داد که ممکن است واکنشهای اینفیوژن در گروه IFN در مقایسه با درمان سرکوب کننده سیستم ایمنی بالاتر باشد (RR: 27.82؛ 95% CI؛ 1.72 تا 449.18) و IFN ممکن است منجر به قطع درمان بیشتر به علت واکنشهای جانبی شود (4 مطالعه؛ 148 شرکتکننده: RR: 2.32؛ 95% CI؛ 0.91 تا 5.90). اینترفروندرمانی ممکن است که واسکولیت پوستی (3 مطالعه؛ 95 شرکتکننده: RR: 0.60؛ 95% CI؛ 0.36 تا 1.00) و پروتئینوری (2 مطالعه؛ 49 شرکتکننده: MD: ‐1.98 گرم/24 ساعت؛ 95% CI؛ 2.89‐ تا 1.07‐)، را بدون تغییر کراتینین سرم در 18 ماه بهبود ببخشد (2 مطالعه؛ 49 شرکتکننده: MD: ‐30.32 میکرومول/لیتر؛ 95% CI؛ 80.59‐ تا 19.95).
شش ماه در برابر یک سال درمان با IFN منجر به تفاوتهایی در شرایط نگهداری پاسخ شد، 89% از بیماران در گروه شش ماه به یک مورد عود اشاره کردند و فقط 11% افراد پاسخ طولانیمدت را در یک سال حفظ کردند، در حالی که بیماران در گروه یک سال، فقط 78% عود داشتند و پاسخ طولانیمدت در 22% موارد مشاهده شد. درمان یک ساله به تعداد بیشتری از عوارض جانبی (به اندازهای شدید که موجب قطع درمان در دو مورد شد) نسبت به برنامه شش ماهه اشاره کرد.
یک مطالعه نشان داد که آفرزیس جذب ایمنی تاثیرات نامطمئنی بر واسکولیت پوستی (RR: 0.44؛ 95% CI؛ 0.05 تا 4.02)، نوروپاتی محیطی (RR: 2.70؛ 95% CI؛ 0.13 تا 58.24 ) و آرترالژی مفصلی محیطی (RR: 2.70؛ 95% CI؛ 0.13 تا 58.24)، کرایوکریت (MD: 0.01%؛ 95% CI؛ 1.86‐ تا 1.88) در شش ماه داشت، و هیچ واکنش اینفیوژن گزارش نشد. با این حال هنگام ارزیابی نمرات بالینی، تغییراتی به نفع آفرزیس جذب ایمنی با بهبودی بیشتر عوارض بالینی شدید (80% در برابر 33%؛ 0.05 = P) در مقایسه با درمان با سرکوب کننده سیستم ایمنی بهتنهایی بود.
از لحاظ مرگومیر، تخمین اثرگذاری مداخله تجمعی امکانپذیر نبود زیرا بسیاری از مطالعات مرگومیر را گزارش نکردند، یا مرگومیر را به عنوان یک پیامد گزارش نکردند.