این یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین است که قبلا در شماره 4 سال 2016، بانک اطلاعاتی مرورهای نظاممند کاکرین منتشر شده است.
پیشینه
بیماری صرع یک اختلال نورولوژیکی شایع است که تخلیه الکتریکی غیر‐طبیعی از مغز موجب تشنجهای مکرر میشود. در این مرور دو نوع از تشنجهای صرعی را بررسی کردیم: تشنجهای با شروع جنرالیزه که در آن تخلیههای الکتریکی در یک قسمت از مغز شروع میشود و در سراسر مغز حرکت میکند و تشنجهای با شروع کانونی، که در آن تشنج ایجاد شده بر یک قسمت از مغز (کل نیمکره مغز یا قسمتی از یک لوب مغز) تاثیر میگذارد. تشنجهای کانونی ممکن است جنرالیزه شوند (جنرالیزه ثانویه) و از یک قسمت از مغز به سراسر مغز حرکت کنند. برای حدود 70% از افراد مبتلا به صرع، یک داروی ضد‐صرع واحد میتواند تشنجهای با شروع جنرالیزه یا شروع کانونی را کنترل کند.
اهداف
سدیم والپروات و فنیتوئین درمانهای شایع مورد استفاده برای افراد مبتلا به صرع هستند. هدف از این مرور، مقایسه چگونگی اثربخشی این داروها در کنترل تشنجها، اینکه افراد توقف این درمانها را انتخاب میکنند یا خیر (شکست درمان) و برای انتخاب آگاهانه بین این داروها بود.
روشهای جستوجو
آخرین جستوجو برای کارآزماییهای این مرور در 19 فوریه 2018 انجام شد. شواهد حاصل از 11 کارآزمایی بالینی تصادفیسازی و کنترل شده را ارزیابی کردیم که به مقایسه سدیم والپروات با فنیتوئین پرداخته بودند و ما توانستیم دادهها را برای 699 نفر از پنج مورد از 11 کارآزمایی ترکیب کنیم؛ برای 450 نفر باقیمانده از شش کارآزمایی، دادهها برای استفاده در این مرور در دسترس نبودند.
نتایج کلیدی
این مرور از کارآزماییها هیچ تفاوتی را بین این دو دارو برای انواع تشنجهای مورد بررسی برای پیامدهای مربوط به شکست درمان (ترک درمان) و کنترل تشنجها (تکرار تشنجها یا دستیابی به یک دوره 6 ماهه یا 12 ماهه رهایی از تشنج (بهبودی)) پیدا نکرد. این مرور همچنین شواهدی را برای حمایت یا رد سیاست درمانی استفاده از سدیم والپروات برای تشنجهای تونیک‐کلونیک با شروع جنرالیزه و فنیتوئین برای تشنجهای با شروع کانونی پیدا نکرد.
با این حال، تا 49% از افراد در طبقهبندی کارآزماییها که تشنجهای جنرالیزه دارند ممکن است نوع تشنج آنها به اشتباه تشخیص داده شده باشد و این افراد ممکن است دچار تشنجهای کانونی یا یک نوع نامشخص تشنج شده باشند و این طبقهبندی نادرست ممکن است روی نتایج این مرور تاثیر گذارد. ما قادر به بررسی موضوع ترجیح سدیم والپروات برای سایر انواع تشنجها با شروع جنرالیزه از تونیک‐کلونیک، مانند تشنجهای ابسنس یا میوکلونیک نبودیم.
کیفیت شواهد
ما به این نتیجه رسیدیم که کیفیت شواهد برای شکست درمان از متوسط تا پائین، برای پیامدهای مربوط به بهبودی متوسط و برای پیامدهای مربوط به تشنج پائین است، همینطور این احتمال وجود دارد که طبقهبندی نادرست نوع تشنج بر نتایج این مرور تاثیر گذاشته باشد. در چهار مورد از پنج کارآزمایی ارائه دهنده اطلاعات برای این مرور، طراحی کارآزمایی با این قصد بود که افراد و متخصصان بالینی دارویی را که مصرف میکردند، میشناختند. این طراحی ممکن است روی نتایج تاثیر گذاشته باشد.
نتیجهگیریها
سدیم والپروات و فنیتوئین درمانهای شایع مورد استفاده برای افراد مبتلا به صرع هستند، اما هیچ تفاوتی را بین این درمانها برای پیامدهای این مرور یا بین انواع تشنجها پیدا نکردیم. اطلاعات بیشتری مورد نیاز است و ما توصیه میکنیم که تمام کارآزماییهای آینده این داروها، یا هر داروی ضد‐صرع دیگر را مقایسه کنند، و باید با استفاده از روشهای با کیفیت بالا طراحی شوند. انواع تشنج افراد وارد شده در کارآزماییها باید بسیار با دقت طبقهبندی شوند تا اطمینان حاصل شود که نتایج نیز با کیفیت بالا هستند.