تغذیه نامناسب اغلب در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک رخ میدهد و با سایر پیامدهای جانبی همراه است. مکملهای خوراکی کالری برای افزایش کل کالری مصرفی روزانه و افزایش وزن مفید هستند. با این حال، آنها گران هستند و نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه این مکملها ممکن است مقدار غذای مصرفی را کاهش داده و دریافت کلی انرژی را بهبود ندهند. این یک بهروزرسانی از یک مطالعه مروری است که قبلا منتشر شده است.
تعیین این که آیا در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک، مکملهای خوراکی کالری: موجب افزایش دریافت کالری روزانه؛ و بهبود کلی دریافت مواد مغذی، شاخصهای تغذیهای، عملکرد ریه، بقا و کیفیت زندگی میشوند یا خیر. ارزیابی عوارض جانبی مرتبط با استفاده از این مکملها از دیگر اهداف بود.
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای فبیروز کیستیک در کاکرین را که شامل منابعی از جستوجوهای جامع بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی، جستوجوهای دستی در ژورنالهای مرتبط و کتابهای خلاصهمقالات از مجموعه مقالات کنفرانسها بود، جستوجو کردیم. ما با شرکتهایی که مکملهای خوراکی کالری را در بازار عرضه میکنند، تماس گرفتیم.
آخرین جستوجو: 18 اکتبر 2016.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده یا شبهتصادفیسازی شده در مقایسه با استفاده از مکملهای خوراکی کالری به مدت حداقل یک ماه برای افزایش دریافت کالری بدون مداخله خاص یا مشاوره اضافی تغذیهای در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک.
ما بهطور مستقل کارآزماییهای انتخابشده را برگزیدیم، خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و دادهها را استخراج کردیم. ما با نویسندگان کارآزماییهای انتخابشده تماس گرفتیم و اطلاعات بیشتری را برای دو کارآزمایی به دست آوردیم.
ما 21 کارآزمایی را شناسایی کرده و سه مورد از آنها را وارد کردیم، نتایج از 131 شرکتکننده بین سه ماه تا یک سال گزارش شده بودند. دو کارآزمایی، مکملها را با توصیههای اضافی تغذیهای و یک کارآزمایی مکملها را با عدم مداخله مقایسه کرد. دو مورد از کارآزماییهای انتخاب شده فقط کودکان را به کار گرفت. در یک کارآزمایی خطر سوگیری در تمام حوزهها پایین بود، در دومین کارآزمایی، خطر سوگیری به طور زیادی نامشخص بود و در سومین کارآزمایی خطر سوگیری عمدتا پایین بود. در دو مورد از کارآزماییها کورسازی شرکتکنندگان نامشخص بود. همچنین در یک کارآزمایی، وضعیت بالینی گروهها در نقطه آغاز (baseline) به طور غیریکنواخت بود و در کارآزمایی دیگری نگرانیهایی در مورد پنهانسازی تخصیص وجود داشت. تفاوتهای معنیداری بین افرادی که مکملها یا توصیههای تغذیهای را بهتنهایی دریافت کردند برای تغییر در وزن، قد، شاخص توده بدنی، نمره z یا سایر شاخصهای تغذیه یا رشد وجود نداشت. تغییرات در وزن (kg) در سه، شش و 12 ماه، به ترتیب، از این قرار بودند: میانگین تفاوت (MD): 0.32 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.09 - تا 0.72)؛ MD: 0.47 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.07- تا 1.02)؛ و MD: 0.16 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.68- تا 1.00). دریافت کالری کل در افرادی که در مدت 12 ماه مکمل مصرف میکردند، بیشتر بود، MD: 265.70 (95% فاصله اطمینان (CI): 42.94 تا 488.46). تفاوتهای معنیداری بین گروهها برای اندازهگیریهای آنتروپومتریک (anthropometric) ترکیب بدن (body composition)، عملکرد ریه، عوارض جانبی مربوط به دستگاه گوارش (gastro-intestinal) یا سطح فعالیت، وجود نداشت. شواهد با کیفیت متوسط برای پیامدهای ناشی از تغییرات در وزن و قد وجود دارد و برای پیامدهای تغییر در کل کالریها، کل چربی و کل پروتئین مصرفی، از آنجایی که نتایج فقط برای کودکان بین 2 تا 15 سال قابل اجراست، شواهد با کیفیت پایین وجود دارد و بسیاری از یادداشتهای روزانه رژیم غذایی پس از درمان بازگشت داده نشدند. شواهد برای میزان عوارض جانبی در گروههای درمان بسیار محدود بود و با کیفیت بسیار پایین قضاوت شد.
مکملهای خوراکی کالری هیچ منفعت اضافی در مدیریت تغذیه کودکان مبتلا به فیبروز کیستیک که سوءتغذیه متوسط دارند، گذشته از استفاده از مشاوره تغذیهای و نظارت بهتنهایی ندارند. در حالی که ممکن است از مکملهای غذایی استفاده شود، اما آنها نباید به عنوان یک امر ضروری در نظر گرفته شوند. کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده دیگری برای تعیین نقش کوتاهمدت مکملهای انرژی پروتئین خوراکی در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک و کاهش وزن حاد و همچنین برای مدیریت بلندمدت تغذیه بزرگسالان مبتلا به فیبروز کیستیک یا بیماری پیشرفته ریه یا هر دوی آنها ضروری است.