جاسازی و قرار دادن یک سوزن پونسکیون (puncture) کمری یا کاتتر اپیدورال (epidural catheter) ممکن است با خونریزی قبل و پس از پروسیجر همراه باشد. افرادی که نیاز به این روش دارند، ممکن است اختلالات انعقادی ناشی از بیماری زمینهای، بیماریهای همراه، یا عوارض درمان داشته باشند. کار بالینی در برخی از مؤسسات، باعث کاهش خطر خونریزی در این بیماران با استفاده از انتقال پیشگیرانه پلاسما به منظور مقابله با کمبود فاکتورهای انعقاد قبل از عمل، میشود. بااینحال، ترانسفیوژن پلاسما بدون خطر نیست و هنوز مشخص نیست که آیا این مداخله با کاهش میزان خونریزی یا سایر پیامدهای بالینی معنیدار مرتبط است یا خیر.
تعیین اثر رژیمهای مختلف پیشگیریکننده ترانسفیوژن پلاسما قبل از جاسازی سوزن پونسکیون کمری یا کاتتر اپیدورال در افراد مبتلا به انعقاد غیرطبیعی.
ما برای کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs ؛randomised controlled trails)، کارآزماییهای غیرتصادفیسازی و کنترلشده (non-RCT) و مطالعات کنترلشده قبل و بعد (CBAs) در CENTRAL (کتابخانه کاکرین 2016، شماره11)؛ MEDLINE (از 1946)؛ Embase (از 1974)؛ (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Litreture (از1937)؛ the Transfusion Evidence Library (از 1950) و پنج پایگاه اطلاعاتی الکترونیکی دیگر، همچنین ClinicalTrials.gov و پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHOICTRP)؛ را برای یافتن کارآزماییهای در حال انجام در 9 ژانویه 2017 جستوجو کردیم.
ما برنامهریزی کردیم که RCTها؛ non-RCTها و CBAهایی را انتخاب کنیم که شامل انجام ترانسفیوژنهای پلاسما برای پیشگیری از خونریزی در افراد با هر سنی که مبتلا به یک اختلال انعقاد خون (coagulopathy) بوده و نیازمند جاسازی یک سوزن پونسکیون کمری یا کاتتر اپیدورال هستند، شود. اگر این مطالعات شناسایی میشدند، ما میتوانستیم مطالعات کنترل نشده، مطالعات مقطعی و مطالعات موردی را از مرور حذف کنیم. ما فقط RCTهای خوشهای، کارآزماییهای خوشهای غیرتصادفیسازی و CBAها را با حداقل دو مکان مداخله و دو محل کنترل انتخاب کردیم. در مطالعات با فقط یک مداخله یا یک محل کنترل، مداخله (یا مقایسه) کاملا توسط محل مطالعه مخدوش میشود و تشخیص هر گونه تغییر مشاهدهشده را در مداخله نسبت به سایر متغیرهای سایت، مشکل میسازد.
ما برنامهریزی کردیم که افراد مبتلا به هموفیلی را از مطالعه جدا کنیم، زیرا آنها باید با غلظت فاکتور مناسب درمان شوند. ما همچنین برنامهریزی کردیم تا افراد تحت درمان با وارفارین (warfarin) را جدا کنیم، زیرا دستورالعملها، استفاده از غلظت پیچیده پروترومبین (prothrombin) را برای بازگشت اورژانسی وارفارین توصیه کردند.
ما از روشهای استاندارد روششناسی مورد انتظار کاکرین (Cochrane) استفاده کردیم.
ما هیچ RCT؛ غیرRCT یا CBA تکمیل شده یا در حال انجام را شناسایی نکردیم.
هیچ شواهدی از RCTها؛ non-RCTها و CBAها وجود ندارد تا مشخص کند که آیا ترانسفیوژنهای پلاسما قبل از جاسازی سوزن پونسکیون کمری یا کاتتر اپیدورال لازم است یا خیر و در صورت نیاز به ترانسفیوژنهای پلاسما، میزان اختلال انعقاد خون به چه اندازه باید باشد تا این انتقال صورت گیرد. ما نیاز به طراحی مطالعهای با حداقل 47,030 شرکتکننده داریم تا بتوانیم افزایش تعداد کسانی را که پس از پونسکیون کمری یا بیحسی اپیدورال از 1 در 1000 تا 2 در 1000 خونریزی داشتند، شناسایی کنیم.