اگرچه تغذیه مکمل یک روش جهانی است، روشها و شیوهای که انجام میشود در فرهنگها، افراد و طبقات اقتصادی اجتماعی مختلف متفاوت است، دوره تغذیه مکمل زمان حیاتی گذار در زندگی یک نوزاد است و شیوههای نامناسب تغذیه مکمل، با عوارض جانبی سلامت مرتبط با آن، مشکلات سلامت عمومی قابل توجهی برجای میگذارد. مداخلات آموزشی بهطور گسترده در ارتقا استراتژی سلامت عمومی و کسانی که با هدف بهبود تغذیه مکمل اطلاعاتی در مورد شیوههای تغذیه مکمل برای مراقبین نوزادان/ کودکان فراهم میکنند، موثر است. بنابراین خلاصه شواهد برای اثربخشی مداخلات آموزشی برای ارتقاء شیوههای تغذیه مکمل برای مراقبین نوزادان اهمیت دارد.
ارزیابی اثربخشی مداخلات آموزشی برای ارتقا شیوههای تغذیه مکمل (از شیر گرفتن) (weaning) ارائه شده توسط مراقبین اولیه کودکان در سن تغذیه مکمل، و پیامدهای رشد و سلامت مرتبط با آن در نوزادان.
در نوامبر 2017، ما در پایگاههای اطلاعاتی CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase و 10 پایگاه اطلاعاتی و 2 پایگاه ثبت کارآزمایی دیگر جستوجو کردیم. همچنین در فهرست منابع مطالعات و مرورهای مرتبط برای شناسایی هر مطالعه اضافی دیگری جستوجو کردیم. ما جستوجوی خود را به تاریخ، زیان یا وضعیت انتشار محدود نکردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs ؛Randomised controlled trials) که مداخلات آموزشی را با عدم مداخله، شیوه معمول یا مداخلات آموزشی ارائه شده در ارتباط با مداخله دیگر مقایسه کردند، تا زمانی که مداخله آموزشی فقط در گروه آزمایش و مداخله اضافی در گروه کنترل انجام میشود. مشارکتکنندگان در مطالعه شامل مراقبین نوزادان از 4 تا 24 ماهگی که تغذیه مکمل دارند. زنان بارداری که در انتظار تولد نوزاد و شروع تغذیه مکمل طی دوران مطالعه بودند نیز مورد مطالعه قرار گرفتند.
2 نویسنده مطالعه مروری بهطور جداگانه دادههای مشارکتکنندگان، محتواها، مداخلات، روششناختی و پیامدها را با استفاده از فرم استخراج اطلاعات بهطور اختصاصی پیشرفته و آزمایشی استخراج کردند. ما نسبت خطر (RR ؛risk ratios) و 95% فاصله اطمینان (CI ؛confidence interval) را برای دادههای ناهمگون و اختلاف میانگین (MD ؛mean differences) و 95% فاصله اطمینان (CI) آن را برای دادههای مداوم محاسبه کردیم. هرجا که اطلاعات اجازه میداد، متاآنالیز را با استفاده از مدل اثرات تصادفی (random effects model) اجرا کردیم. ما خطر سوگیری و همچنین کیفیت شواهد را در مطالعات بازیابی شده با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیهها، ارزیابی، ارتقا و بررسی (GRADE ؛Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation) ارزیابی کردیم.
ما 23 مطالعه (از 35 گزارش) را با مجموع 11170 جفت مراقب - نوزاد که بهطور تصادفی برای دریافت مداخله آموزشی ارائه شده به مراقبین یا مراقبت معمول اختصاص داده شده بودند، وارد کردیم. 19 تا از مطالعات بازیابی شده، مطالعات مبتنی بر جامعه بودند در حالی که 5 تا مطالعه مبتنی بر تسهیلات بودند. علاوهبراین، 13 تا از مطالعات بازیابی شده از نوع تصادفیسازی خوشهبندی شده بوده در حالیکه بقیه تصادفیسازی انفرادی بودند. بهطور کلی، مداخلات بر معرفی زمان مناسب برای تغذیه مکمل، انواع و میزان غذاهای مکمل برای تغذیه نوزاد، و بهداشت تمرکز داشتند. با استفاده از معیار GARDE، کیفیت شواهد را غالبا به علت پنهانسازی تخصیص و کورسازی ناکافی، متوسط ارزیابی کردیم.
مداخلات آموزشی منجر به ارتقا شیوههای تغذیه مکمل برای سن شروع تغذیه مکمل (متوسط RR: 0.88؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.83 تا 0.94؛ 4 مطالعه؛ 1738 کودک؛ شواهد با کیفیت متوسط) و روشهای بهداشتی (متوسط RR: 1.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.23 تا 1.55؛ 4 مطالعه؛ 2029 مشارکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) شد. برای دوره تغذیه انحصاری با شیر مادر، تجمیع نتایج هم با کاهش و هم با افزایش پیامدها سازگار بود (متوسط RR: 1.58؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.77 تا 3.22؛ 3 مطالعه؛ 1544 کودک؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین). شواهد محدودی برای تاثیر بر تمام پیامدهای رشد (با کیفیت پایین یا خیلی پایین) وجود داشت.
کیفیت شواهد
شواهد با کیفیت متوسط تا خیلی پایینی وجود دارد که مداخلات آموزشی میتواند شیوههای تغذیه مکمل را ارتقا دهند اما شواهد برای تاثیر بر پیامدهای رشد کافی نیست.
بهطور کلی، ما شواهدی پیدا کردیم که آموزش، شیوههای تغذیه مکمل را ارتقا میدهد.