این سومین بهروزرسانی از مروری است که در اصل در کتابخانه کاکرین در سال 2002، شماره 2 منتشر شد. افراد مبتلا به سرطان، خانوادهها و مراقبین آنها، شیوع بالایی از استرس روانی دارند، که ممکن است با برقراری ارتباط موثر و حمایت از مشارکت متخصصان مراقبتهای بهداشتی (HCPs ؛healthcare professionals) به حداقل برسد. تحقیقات نشان میدهد که مهارتهای ارتباطی با تجربه بهبود نمییابند، بنابراین، تلاشهای قابل توجهی به دورههایی اختصاص داده شده که ممکن است مهارتهای ارتباطی مربوط به HCPها را از جمله در مراقبت از سرطان بهبود ببخشد. در عمل دورههای آموزش مهارتهای ارتباطی (CST ؛communication skills training) مختلف وجود دارد. ما این مرور را انجام دادیم تا تعیین کنیم که آیا CST کار میکند و اینکه کدام نوع CST، در صورت وجود، موثرتر هستند.
ارزیابی اینکه آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در تغییر رفتار HCPهایی که در زمینه مراقبت از سرطان و بهبود سلامت HCP، وضعیت سلامت و رضایت بیمار کار میکنند، موثر است.
برای این بهروزرسانی، ما پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی زیر را تا می 2018 جستوجو کردیم: پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials؛ شماره 4، 2018)؛ MEDLINE via Ovid؛ Embase via Ovid؛ PsycInfo و (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Litreture. بهعلاوه، ما مرکز ثبت کارآزمایی بالینی دارویی در کتابخانه ملی ایالات متحده را جستوجو کردیم و فهرست منابع مقالات مرتبط و مجموعه مقالات کنفرانس را برای مطالعات اضافی به صورت دستی جستوجو کردیم.
مرور اصلی یک مرور روایی شامل کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs ؛randomised controlled trails) و مطالعات کنترلشده پیشآزمون و پسآزمون بود. در نسخههای بهروز شده، ما معیارهای خود را به RCTهای ارزیابی کننده CST در مقایسه با عدم استفاده از CST یا CST دیگر در HCPهایی که در بخش مراقبت از سرطان کار میکنند، محدود کردیم. پیامدهای اولیه تغییرات ایجاد شده در مهارتهای ارتباطی HCP بود که در تعامل با افراد واقعی یا شبیه سازی شده مبتلا به سرطان یا هر دو، با استفاده از مقیاسهای هدف اندازهگیری شدند. ما مطالعاتی را که بر مهارتهای ارتباطی در مواجهه با رضایت آگاهانه برای تحقیق متمرکز بودند از مطالعه حذف کردیم.
2 نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کارآزماییها را ارزیابی کرده و دادهها را با استفاده از فرم از پیش طراحی شده گردآوری داده استخراج کردند. ما دادهها را با استفاده از روش اثرات تصادفی گردآوری کردیم. برای دادههای پیوسته، ما از میانگین تفاوت استاندارد شده (SMD) استفاده کردیم.
ما 17 RCT را انتخاب کردیم که بهطور عمده در شرایط سرپایی انجام شدند. 11 کارآزمایی مداخله CST را با عدم استفاده از مداخله CST مقایسه کردند؛ 3 کارآزمایی به مقایسه تأثیر پیگیری مداخله CST بعد از آموزش اولیه CSTپرداختند؛ 2 کارآزمایی، اثر CST و کوچینگ (coaching) بیمار را مقایسه کردند؛ و 1 کارآزمایی دو نوع CST را مقایسه کرد. انواع دورههای CST مورد ارزیابی در این کارآزماییها متغیر بودند. شرکتکنندگان مطالعه عبارت بودند از انکولوژیست، ساکنان، سایر پزشکان، پرستاران و تیم ترکیب شده از HCPها. بهطور کلی 1240 HCP مشارکت کردند (612 پزشک از جمله 151 نفر از ساکنین؛ 532 پرستار و 96 HCP ترکیب شده) شرکت کردند.
10 کارآزمایی دادهها را به متاآنالیزها اضافه کردند. HCPها در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، احتمال بیشتری داشت که از پرسشهای باز در مصاحبههای پس از مداخله استفاده کنند (SMD: 0.25؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 0.48؛ 0.03 = P؛ 62% = I2؛ 5 مطالعه؛ 796 شرکتکننده در مصاحبه؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین)؛ احتمال زیادی وجود داشت که با بیماران خود همدلی نشان دهند (SMD: 0.18؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.05 تا 0.32؛ 0.008 = P؛ 0% = I2؛ 6 مطالعه؛ 844 شرکتکننده در مصاحبه؛ شواهد با قطعیت متوسط)؛ و کمتر احتمال داشت که فقط واقعیتها را ارائه دهند (SMD: 0.26-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.51- تا 0.01-؛ 0.05 = P؛ 68% = I2؛ 5 مطالعه؛ 780 شرکتکننده در مصاحبه؛ شواهد با قطعیت پایین).
قطعیت شواهد مبنی بر عدم تفاوت بین CST و عدم استفاده از CST برای رفع نگرانیهای بیمار و ارائه اطلاعات مناسب متوسط بود. شواهدی مبنی بر تفاوت در سایر مهارتهای ارتباطی HCP، از جمله شفاف سازی و / یا خلاصه کردن اطلاعات، و مذاکره، وجود نداشت. پزشکان و پرستاران برای هر پیامد HCP متفاوت عمل نکردند.
تفاوتی بین گروهها در رابطه با «فرسودگی شغلی» HCP (شواهد با قطعیت پایین) یا در رابطه با رضایت بیمار یا درک بیمار از مهارتهای ارتباطی HCPها (شواهد با قطعیت بسیار پایین) وجود نداشت. از 17 RCT انتخاب شده 15 RCT در معرض خطر پایین سوگیری کلی در نظر گرفته شدند.
به نظر میرسد دورههای مختلف CST در بهبود مهارتهای ارتباطی HCP مرتبط با مهارتهای حمایتی موثر باشد و به HCPها کمک میکند تا با احتمال کمتری واقعیتها را فقط بدون مجزا کردن پاسخهای آنها به احساسات بیمار یا ارائه پشتیبانی بیان کنند. ما قادر به تعیین اینکه آیا اثرات CST در طول زمان پایدار هستند یا خیر، آیا جلسات تلفیقی ضروری هستند و کدام نوع از برنامههای CST به احتمال زیاد کار میکند، نبودیم. ما هیچ مدرکی را برای حمایت از اثر مفید CST بر «فرسودگی شغلی» HCP، سلامت روانی یا فیزیکی و رضایت افراد مبتلا به سرطان نیافتیم.