گلوکوم (glaucoma) عامل اصلی نابینایی در سراسر جهان است. این امر منجر به از دست رفتن پیشرونده بینایی محیطی میشود و در مراحل پایانی، از بین رفتن دید مرکزی منجر به نابینایی میشود. هدف درمان زودهنگام گلوکوم، جلوگیری یا به تاخیر انداختن از دست دادن بینایی است. افزایش فشار داخل چشم (IOP ؛Elevated Intraocular Pressure) عامل خطر اصلی قابل اصلاح در گلوکوم است. انسداد محل خروج مایع آبکی، علت اصلی افزایش IOP است که میتواند با افزایش جریان خروجی یا کاهش تولید مایع زلالیه (aqueous humor) کاهش یابد. روشهای سیکلودیستراکتیو (Cyclodestructive)، از روشهای مختلف برای هدفگیری و تخریب اپیتلیوم جسم مژگانی (Ciliary Body Epithelium)، محل تولید مایع زلالیه، و در نتیجه کاهش IOP استفاده کنید. شایعترین روش لیزر سیکلوفوتوکوآگولاسیون (Cyclophotocoagulation) است.
ارزیابی اثربخشی و ایمنی روشهای سیکلودیستراکتیو برای مدیریت گلوکوم غیرمقاوم (یعنی، گلوکوم در چشمی که تحت عمل جراحی برشی گلوکوم (Incisional Glaucoma Surgery) قرار نگرفته است). همچنین هدف ما مقایسه اثر مسیرهای مختلف مدیریت درمانی، ابزارهای انجام لیزر و پارامترهای سیکلوﻓﻮﺗﻮﮐﻮﺍﮔﻮﻻﺳﻴﻮﻥ با توجه به کنترل IOP، حدت بینایی، کنترل درد و عوارض جانبی بود.
ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials) (2017؛ شماره 8) (که شامل مرکز ثبت کارآزماییهای گروه چشم و بینایی در کاکرین (Cochrane Eyes and Vision Trials Register) بود)؛ MEDLINE Ovid؛ Ovid Embase ؛ LILACS؛ متارجیستری از کارآزماییهای بالینی (mRCT ؛the metaRegister of Controlled Trials) و ClinicalTrials.gov را جستوجو کردیم. تاریخ جستوجو 7 آگوست 2017 بود. ما همچنین فهرست منابع گزارشهای مطالعات انتخابشده را جستوجو کردیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده را انتخاب کردیم که شامل شرکتکنندگانی بودند که با سیکلودیستراکشن به عنوان درمان اصلی برای گلوکوم، تحت درمان قرار گرفتند. ما فقط کارآزماییهای سر به سر را در نظر گرفتیم که ﺳﻳﮑﻠﻮﻓﻮﺗﻮﮐﻮﺍﮔﻮﻻﺳﻴﻮﻥ را با سایر مداخلات پروسیجرال (Procedural) مقایسه کردند یا به مقایسه ﺳﻳﮑﻠﻮﻓﻮﺗﻮﮐﻮﺍﮔﻮﻻﺳﻴﻮﻥ با استفاده از انواع مختلف لیزر، روشهای انجام، پارامترها یا ترکیبی از این عوامل پرداختند.
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور مستقل از هم نتایج جستوجو را غربالگری کردند، خطرات سوگیری (bias) را ارزیابی نموده، دادهها را استخراج و قطعیت شواهد را طبق استانداردهای کاکرین درجهبندی کردند.
ما یک کارآزمایی (92 چشم از 92 شرکتکننده) را انتخاب کردیم که اثربخشی ﺳﻳﮑﻠﻮﻓﻮﺗﻮﮐﻮﺍﮔﻮﻻﺳﻴﻮﻥ ترانساسکلرا دیود (TSCPC؛Diode Transscleral Cyclophotocoagulation) را به عنوان درمان جراحی اولیه ارزیابی کرد. ما هیچ کارآزمایی واجد شرایط درحال انجام یا تکمیلشده دیگری را شناسایی نکردیم. کارآزمایی انتخاب شده به مقایسه TSCPC با انرژی کم و انرژی بالا در چشمانی با گلوکوم اولیه زاویه باز (primary open‐angle glaucoma) پرداخت. این کارآزمایی در غنا انجام شد و دارای میانگین زمان پیگیری 13.2 ماه پس از درمان بود. در این کارآزمایی، TSCPC با انرژی کم که به صورت 45.0 ژول (J) و انرژی بالا که به صورت 65.5 ژول تعریف شد، مورد استفاده قرار گرفت؛ شایان ذکر است که کارآزماییهای دیگر انرژی کم و زیاد TSCPC را به طور متفاوت تعریف کردند. ما این کارآزمایی را در معرض خطر کم سوگیری انتخاب (selection bias) و سوگیری گزارش (reporting bias)، خطر نامشخص سوگیری عملکرد (performance bias) و خطر بالای سوگیری تشخیص (detection bias) و سوگیری فرسایش (attrition bias) ارزیابی کردیم. نویسندگان کارآزمایی، 13 نفر از شرکتکنندگان را با دادههای پیگیری ناقص حذف کردند؛ بنابراین، تجزیهوتحلیلها شامل 40 نفر (85%) از 47 شرکتکننده در گروه انرژی کم و 39 نفر (87%) از 45 شرکتکننده در گروه انرژی بالا بود.
کنترل IOP، که به صورت کاهش IOP به میزان 20% از مقدار پایه تعریف شد، در 47% از چشمها و با نرخ مشابه در گروه انرژی کم و گروه انرژی بالا، به دست آمد؛ اندازه کوچک مطالعه، سبب عدم اطمینان در مورد معنیدار بودن تفاوت، در صورت وجود، بین تنظیمات انرژی شد (خطر نسبی (RR): 1.03؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.64 تا 1.65؛ 79 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت کم). تفاوت اثر بین تنظیمات انرژی بر اساس کاهش میانگین IOP، در صورت وجود، نیز نامطمئن بود (میانگین تفاوت (MD): mmHg -0.50؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.79- تا 4.79؛ 79 نفر؛ شواهد با قطعیت کم).
کاهش بینایی به صورت نسبت شرکتکنندگان با کاهش 2 خط یا بیشتر از خطوط در نمودار Snellen، یا یک یا چند رده از حدت بینایی، زمانیکه قادر به خواندن نمودار چشم نباشند، تعریف شد. بیست و سه درصد از چشمها کاهش دید داشتند. اندازه هر مقدار تفاوت بین گروه انرژی کم و گروه انرژی بالا، غیرقطعی بود (RR: 1.22؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.54 تا 2.76؛ 79 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت کم). دادهها برای متوسط حدت بینایی در دسترس نبود و نسبت شرکتکنندگان با تغییر بینایی به میزان بیش از 1 خط در نمودار Snellen تعریف شد.
تفاوت در میانگین تعداد داروهای گلوکوم پس از سیکلوفوتوکوآگولاسیون در مقایسه با گروههای درمان مشابه بود (MD: 0.10؛ 95% فاصله اطمینان (CI): -0.43 تا 0.63؛ 79 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط). 20% از چشمها مجددا درمان شدند؛ اثر برآورد شده تنظیمات انرژی بر نیاز به درمان مجدد غیرقطعی بود (RR: 0.76؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.31 تا 1.84؛ 79 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت کم). هیچ اطلاعاتی برای پیامدهای میداندید، مقرونبهصرفه بودن، یا کیفیت زندگی توسط محققان کارآزمایی گزارش نشد.
عوارض جانبی به جای آنکه برای تفکیک گروهها ارائه شود، برای کل جمعیت مورد مطالعه، گزارش شد. نویسندگان کارآزمایی اظهار داشتند که اکثر شرکتکنندگان، پس از عمل درد خفیف تا متوسط داشتند و بسیاری از آنها سوختگیهای موقت ملتحمه (Conjunctival) پیدا کردند (درصد گزارش نشد). آماس عنبیه (Iritis) شدید در دو چشم و هایفما (Hyphema) در سه چشم رخ داد. هیچ نمونهای از هیپوتونی یا Phthisis Bulbi گزارش نشد. تنها نتیجه نامطلوب که توسط گروه درمان گزارش شده بود، مردمک اتونیک (Atonic Pupil) بود (RR: 0.89 در گروه انرژی کم؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.47 تا 1.68؛ 92 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت کم).
شواهد کافی برای ارزیابی اثربخشی نسبی و ایمنی پروسجرهای سیکلودیستراکتیو برای مدیریت پروسیجرال اولیه گلوکوم غیرمقاوم وجود ندارد. نتایج حاصل از یک کارآزمایی انتخاب شده، سیکلوفوتوکوآگولاسیون را با سایر مداخلات پروسیجرال مقایسه نکرد و در مورد هرگونه تفاوت در پیامدها، هنگام مقایسه دیود TSCPC با انرژی کم و انرژی بالا، عدم اطمینان نشان داد. در مجموع، تأثیر لیزر بر کنترل IOP، نسبتا کم و تعداد چشمهایی که بینایی خود را از دست دادند، محدود بود. تحقیقات بیشتری برای مدیریت گلوکوم غیرمقاوم مورد نیاز است.