آگونیستهای بتا 2 طولانیاثر (LABA) در ترکیب با کورتیکواستروئیدهای استنشاقی (ICS) بطور فزایندهای برای کودکان با آسم تجویز میشوند.
1) بررسی ایمن بودن و موثر بودن افزودن یک LABA به یک ICS در کودکان و بزرگسالان مبتلا به آسم. 2) تعیین اینکه آیا فواید LABA تحت تاثیر شدت پایه انسداد راههای هوایی، دوز ICS که به آن افزوده شده یا با آن مقایسه شده، نوع LABA استفاده شده، تعداد وسایل استفاده شده برای انتقال ترکیب درمانی و طول زمان کارآزمایی، قرار میگیرد یا خیر.
مرکز ثبت کارآزماییهای آسم گروه راههای هوایی در کاکرین (Cochrane Airways Group Asthma Trials Register) را تا ژانویه 2015 بررسی کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) را که ترکیب LABA و ICS را با همان دوز، یا دوز بیشتری از ICS برای حداقل چهار هفته در کودکان و بزرگسالان مبتلا به آسم آزمایش میکردند، در این مطالعه مروری گنجاندیم. هدف اصلی تعداد عودهای نیازمند به استروئیدهای خوراکی نجاتبخش بود. اهداف ثانویه شامل نشانگرهای عود، عملکرد ریوی، علائم، کیفیت زندگی، عوارض جانبی و سندرم محرومیت درنظر گرفته شد.
دو نویسنده مطالعه مروری بطور مستقل مطالعات را برای کیفیت روششناسی و شیوه استخراج دادهها بررسی کردند. ما زمانی که امکانش بود، تایید شرکتکنندگان را در کارآزماییها هم اخذ کردیم.
در این مطالعه مروری در مجموع 33 کارآزمایی را که معرف 39 مقایسه مداخلهای کنترل شده بود و بطور تصادفی 6381 کودک در آنها جای داشتند، گنجاندیم. اکثر شرکتکنندگان با دوز ICS آن مقطع خود به خوبی کنترل نشده بودند. ما اضافه کردن LABA به ICS را با 1) با همان دوز ICS و 2) با دوز افزایش یافته ICS، مقایسه کردیم.
در 28 مطالعه LABA اضافه شده به ICS با همان دوز ICS مقایسه شده بود. سن متوسط شرکتکنندگان 11 سال بود و افراد مذکر 50 درصد جمعیت حاضر را در مطالعات تشکیل میدادند. متوسط فشار بازدمی در یک ثانیه (FEV1) در سطح پایه در 18 مطالعه ≥ 80% میزان تخمین زده شده، در شش مطالعه بین 61% تا 79% میزان تخمین زده شده و در سایر مطالعات ذکر نشده بود. شرکت کنندگان در تمام مطالعات بجز چهار مورد، قبل از تقسیم شدن تصادفی در گروهها، بخوبی کنترل نشده بودند.
تفاوت معناداری بین گروهها در میزان عودهای نیازمند استروئید خوراکی با اضافه کردن LABA به ICS در مقایسه با ICS به تنهایی وجود نداشت (خطر نسبی (RR): 0.95؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.70 تا 1.28؛ 12مطالعه؛ 1669 کودک؛ کیفیت شواهد متوسط). از لحاظ ارجاع بیمارستانی (RR: 1.74؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.90 تا 3.36؛ 7 مطالعه؛ 1292 کودک؛ کیفیت شواهد متوسط) و عوارض جانبی جدی (RR: 1.17؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.75 تا 1.85؛ 17 مطالعه؛ تعداد شرکتکنندگان: 4021؛ کیفیت شواهد متوسط). تفاوت معنادار آماری بین گروهها گزارش نشد. عوارض محرومیت بطور معناداری با اضافه کردن LABA کاهش نشان میداد (23 مطالعه؛ 471 کودک؛ RR: 0.80؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.67 تا 0.94؛ کیفیت شواهد ضعیف).
اضافه کردن LABA در مقایسه با مصرف ICS به تنهایی باعث بهبود مشهودتر در FEV1 (نه مطالعه؛ 1942 کودک؛ واریانس معکوس (IV): 0.08 لیتر؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 تا 0.10.؛ میانگین تفاوت (MD): 2.99%؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.86 تا 5.11؛ هفت مطالعه؛ 534 کودک؛ کیفیت شواهد پایین)، جریان بازدمی حداکثر صبحگاهی (PEF) (شانزده مطالعه؛ 3934 کودک؛ IV: 10.20 لیتر در دقیقه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 8.14 تا 12.26)، کاهش مصرف روزانه استنشاقیهای نجاتبخش (MD: 0.07 - پاف در روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11- تا 0.02 - ؛ 7 مطالعه؛ 1798 کودک)، و کاهش مصرف شبانه استنشاقیهای نجاتبخش(MD: 0.08 - پاف در روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.13 - تا 0.03 - ؛ 3 مطالعه؛ 672 کودک) شد. تفاوت مشهودی در دو گروه در کاهش درصدی در FEV1 ناشی از ورزش، روزهای بدون علامت، نمره علائم آسم، کیفیت زندگی، استفاده از داروهای تسکیندهنده و عوارض جانبی وجود نداشت.
در مجموع 11 مطالعه هم اضافه کردن LABA را به ICS در قبال بالا بردن دوز ICS با گنجاندن تصادفی 1628 کودک بررسی کرده بودند. سن متوسط شرکتکنندگان 10 سال و 64% شرکتکنندگان مذکر بودند. متوسط FEV1 پایه ≥ 80% تخمینی بود. تمام کارآزماییها افرادی را در بررسی گنجانده بودند که علایم آنها با دوز پایه استرویید استنشاقی معادل 400µg یا کمتر در روز بکلومتازون کنترل نشده بودند.
تفاوت معناداری در احتمال عودهای نیازمند استروییدهای خوراکی در گروه LABA و ICS و گروه با دوز دو برابر کورتیکواستروئیدهای استنشاقی (RR: 1.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.85 تا 3.32؛ 3 مطالعه؛ 581 کودک؛ کیفیت شواهد: متوسط)، و احتمال ارجاع بیمارستانی (RR: 1.90؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.65 تا 5.54؛ 3 مطالعه؛ 1008 کودک؛ کیفیت شواهد: متوسط)، وجود نداشت.
تفاوت آماری معناداری بین دو گروه از لحاظ عوارض جانبی وجود نداشت (RR: 1.54؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.81 تا 2.94؛ هفت مطالعه؛ تعداد شرکتکنندگان: 1343 نفر؛ کیفیت شواهد متوسط ) و اختلاف آماری معناداری در مورد احتمال کلی بروز سندرم محرومیت به هر دلیلی هم وجود نداشت (RR: 0.96؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.67 تا 2.94؛ هشت مطالعه؛ تعداد شرکتکنندگان: 1491 کودک؛ کیفیت شواهد متوسط). استفاده از LABA در مقایسه با دوز دوبرابری ICS باعث بهبود معنادار در میزان PEF صبحگاهی شد (MD: 8.73 لیتر/ثانیه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.15 تا 12.31؛ پنج مطالعه؛ تعداد شرکتکنندگان: 1283 کودک؛ کیفیت شواهد متوسط) اما دادهها برای جمعبندی روی سایر نشانگرهای آسم، استفاده از داروهای نجاتبخش و بیداریهای شبانه ناکافی بود. اختلاف معناداری در مورد احتمال کلی عوارض جانبی وجود نداشت. تفاوت معناداری در نمودار رشد پس از 12 ماه مشاهده شد که بطور مشخص نشانگر رشد کمتر در گروه با دوز بیشتر ICS است (دو مطالعه؛ MD: 1.2 سانتیمتر بر سال؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.72 تا 1.70).
در کودکان مبتلا به آسم پایدار، اضافه کردن LABA به ICS با کاهش مشهودی در میزان عودهای نیازمند استروئید سیستمیک همراه نیست، اما برای بهبود عملکرد ریه در مقایسه با دوز یکسان ICS یا دوز افزایش یافته آن، ارجح است. تفاوت معناداری در مورد عوارض جانبی در دو گروه وجود نداشت، در حالی که تصور پیش از انجام مطالعه، افزایش بیشتر آن در گروه LABA اضافه شده به ICS در مقایسه با دوز افزایش یافته ICS بود. روند افزایش احتمالی بستری بیمارستانی با LABA، بدون توجه به دوز ICS، موضوعی مهم و قابل توجه و نیازمند بررسی بیشتر در آینده است.