سوال مطالعه مروری
ما شواهد مربوط به مزیت آنتیبیوتیکهای استنشاقی را در برابر عفونت مکرر سودوموناس آئروژینوزا (Pseudomonas aeruginosa) در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک (cystic fibrosis) مرور کردیم.
پیشینه
فیبروز سیستیک یک بیماری ارثی است که منجر به تولید موکوس غیر‐طبیعی در بخشهای مختلف بدن میشود. قسمت اصلی بدن که تحت تاثیر قرار میگیرد؛ ریهها هستند که مستعد عفونت از طریق باکتریهای خاص هستند. عفونت باعث التهاب شده و منجر به آسیب پیشرونده در ریهها میشود. زمانی که افراد مبتلا به فیبروز سیستیک مسنتر میشوند، بیشتر احتمال دارد که در طولانیمدت آلوده به سودوموناس آئروژینوزا شوند. این شایعترین علت عفونت مزمن ریوی در افراد مبتلا به CF است.
ما به دنبال دانستن این موضوع بودیم که آنتیبیوتیکهایی که سودوموناس آئروژینوزا را مورد هدف قرار میدهند، تاثیر عفونت را هنگام ورود به ریهها کاهش میدهند یا خیر. میخواستیم بدانیم که این درمان عملکرد ریه، کیفیت زندگی و بقا را بهبود میبخشد یا خیر. همچنین به دنبال تاثیرات مضر درمان بودیم.
تاریخ جستوجو
شواهد تا تاریخ زیر بهروز است: 13 فوریه 2018.
ویژگیهای کارآزمایی
این مرور 18 کارآزمایی را با 3042 فرد مبتلا به فیبروز سیستیک بین پنج تا 56 ساله وارد کرد. کارآزماییها از 3 تا 33 ماه ادامه یافتند. تعداد یازده کارآزمایی از این تعداد به مقایسه آنتیبیوتیکهای استنشاقی با دارونما (placebo) (یک ماده استنشاقی بدون وجود دارو در آن) پرداختند و افراد به صورت تصادفی برای یک درمان یا درمان دیگر وارد شدند. هشت کارآزمایی یک آنتیبیوتیک استنشاقی را با یک آنتیبیوتیک استنشاقی متفاوت یا یک برنامه دیگر از همان آنتیبیوتیک استنشاقی مقایسه کردند. یکی از کارآزماییها یک آنتیبیوتیک را با دارونما و همچنین با یک آنتیبیوتیک مختلف مقایسه کرد و بنابراین به دو گروه تقسیم شد.
نتایج کلیدی
نتایج به دست آمده از چهار کارآزمایی نشان داد که در مقایسه با دارونما، آنتیبیوتیکهای استنشاقی عملکرد ریه را بهبود میبخشند و تعداد دفعاتی را که نشانههای افراد مبتلا به فیبروز سیستیک بدتر میشوند (تشدید)، کاهش میدهد. شواهد کافی که بر اساس آنها قادر به اظهار نظر درباره چگونگی تاثیر این آنتیبیوتیکها بر کیفیت زندگی، قد و وزن، یا بقا باشیم، نیافتیم.
در جایی که کارآزماییها آنتیبیوتیکهای استنشاقی مختلف را مقایسه کردند، در هر یک از هشت مقایسه، فقط یک کارآزمایی وجود داشت. در یک کارآزمایی، ما دریافتیم که آزترئونام (aztreonam) بیشتر از توبرامایسین (tobramycin) باعث بهبود عملکرد ریه میشود، اما در کارآزماییهای دیگر با توجه به عملکرد ریه، تفاوتهای مهمی یافت نشد.
عوارض جانبی مهم که مربوط به درمان بودند در کارآزماییها بسیار شایع نبودند، اما عوارض مربوط به توبرامایسین کمتر از آنتیبیوتیکهای دیگر بود.
کیفیت شواهد
کارآزماییهایی که ما در این مرور وارد کردیم از نظر شیوه اندازهگیری نحوه کارکرد ریهها پس از درمان، و اینکه چگونه اغلب افراد دچار بدتر شدن ناگهانی نشانههای میشوند، بسیار متفاوت بودند. این موضوع ترکیب نتایج به دست آمده را از کارآزماییهای مختلف مربوط به تحکیم شواهد برای ما دشوار کرد. ما تصور کردیم که کیفیت کلی شواهد عمدتا به دلیل خطرات سوگیری (bias) درون کارآزماییها برای بسیاری از پیامدها پائین بود و نرخ پایین عوارض به این معنی است که نتایج دقیق نبودند.