چهارده مطالعه را با 651 شرکتکننده از اروپا، آمریکای شمالی و اسرائیل وارد مطالعه مروری کردیم. هشتاد درصد از شرکتکنندگان قفقازی (Caucasian) بودند. بنابراین، یافتهها نمیتواند در مورد کشورهای غیر‐غربی (non‐Western countries) یا سایر گروههای قومی (ethnic groups) در کشورهای غربی، کاربردی داشته باشد. بهطور متوسط، شرکتکنندگان دارای افسردگی در سطح متوسط بودند، که این امر از تعمیم نتایج مطالعه به بیماران با افسردگی شدید جلوگیری میکرد. سن تقریبا تمامی شرکتکنندگان از 36 تا 47 سال متغیر بود.
هیچ شواهدی مبنی بر اختلاف میان زوجدرمانی و رواندرمانی فردی به لحاظ اثر درمان در پایان دوره درمان، چه برای پیامد پیوسته نشانههای افسردگی، بر مبنای نه مطالعه با 304 شرکتکننده (SMD: ‐0.17؛ 95% CI؛ 0.44‐ تا 0.10؛ شواهد با کیفیت پائین)، و چه برای نسبت شرکتکنندگان بهبود‐نیافته (remaining depressed)، بر مبنای شش مطالعه با 237 شرکتکننده (RR: 0.94؛ 95% CI؛ 0.72 تا 1.22؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود نداشت. یافتههای به دست آمده از مطالعات با دوره پیگیری 6 ماهه یا طولانیتر، عدم اختلاف بین دو وضعیت را تایید کرد.
هیچ یک از کارآزماییها اطلاعاتی را درباره اثرات زیانبخش ارائه نکرد. با وجود این، نرخ توقف درمان را به هر دلیل بهعنوان یک نشانگر پراکسی (a proxy indicator) مبنی بر وجود پیامدهای جانبی تلقی کردیم. هیچ شواهدی مبنی بر اختلاف میان زوجدرمانی و رواندرمانی فردی به لحاظ نرخ انصراف دهندگان از ادامه درمان، بر مبنای هشت مطالعه با 316 شرکتکننده (RR: 0.85؛ 95% CI؛ 0.51 تا 1.41؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود نداشت.
دادههای اندکی برای مقایسه با دارو‐درمانی در دسترس بودند. دادههای به دست آمده از یک مطالعه کوچک با 12 شرکتکننده نشان داد که هیچ اختلافی به لحاظ پیامد پیوسته مبنی بر علائم افسردگی در پایان دوره درمان (SMD: ‐0.51؛ 95% CI؛ 1.69‐ تا 0.66؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و دوره پیگیری 6 ماهه (SMD: ‐1.07؛ 95% CI؛ 2.45‐ تا 0.31؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود نداشت. دادههای مربوط به انصراف دهندگان از ادامه درمان در دو مطالعه با 95 شرکتکننده، منفعت شفافی را به نفع زوجدرمانی نشان داد (RR: 0.31؛ 95% CI؛ 0.15 تا 0.61؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). با وجود این، این یافته به شدت از یک مطالعه تکی تاثیر پذیرفته و احتمالا دارای سوگیری (bias) انتخاب به نفع زوجدرمانی بود.
مقایسه بین زوجدرمانی به علاوه دارو‐درمانی و دارو‐درمانی بهتنهایی نشان داد که هیچ اختلافی به لحاظ سطح نشانه افسردگی، بر مبنای دو مطالعه با 34 شرکتکننده (SMD: ‐1.04؛ 95% CI؛ 3.97‐ تا 1.89؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و به لحاظ انصراف دهندگان از ادامه درمان، بر مبنای دو مطالعه با 45 شرکتکننده (RR: 1.03؛ 95% CI؛ 0.07 تا 15.52؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت.
مقایسه با عدم درمان/درمان حداقلی نشان دهنده وجود اثری بزرگ و قابل توجه به نفع زوجدرمانی برای هر دو سطح نشانه افسردگی، بر مبنای سه مطالعه با 90 شرکتکننده: (SMD: ‐0.95؛ 95% CI؛ 1.59‐ تا 0.32‐ ؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و افسردگی پایدار، بر مبنای دو مطالعه با 65 شرکتکننده (RR: 0.48؛ 95% CI؛ 0.32 تا 0.70؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) بود. هیچ دادهای به لحاظ تعداد انصراف دهندگان از ادامه درمان برای این مقایسه در دسترس نبود.
در ارتباط با دیسترس تعاملاتی، مقایسه با رواندرمانی فردی نشان داد که زوجدرمانی در کاهش سطح دیسترس در پایان دوره درمان، بر مبنای شش مطالعه با 187 شرکتکننده (SMD: ‐0.50؛ 95% CI؛ 0.97‐ تا 0.02‐؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و استمرار دیسترس، بر مبنای دو مطالعه با 81 شرکتکننده (RR: 0.71؛ 95% CI؛ 0.51 تا 0.98؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) اثربخشتر به نظر میرسید. کیفیت شواهد به شدت دارای ناهمگونی قابل توجهی است (I2 = 59%). در تجزیهوتحلیل محدود شده به مطالعاتی که فقط زوجهای دچار دیسترس را در برمیگرفتند، هیچگونه ناهمگونی یافت نشد و اثر روی سطح دیسترس در پایان دوره درمان بزرگتر بود (SMD: ‐1.10؛ 95% CI؛ 1.59‐ تا 0.61‐). دادههای بسیار کمی درباره این پیامد برای سایر مقایسهها در دسترس بودند.
قطعیت شواهد را با استفاده از سیستم درجهبندی توصیهها، ارزیابی، ارتقا و بررسی (GRADE) ارزیابی کردیم. نتایج، بهواسطه پائین بودن کیفیت شواهد مربوط به اثرات روی نشانه افسردگی، در مقایسه با رواندرمانی فردی، و به واسطه پائین بودن بسیار زیاد کیفیت شواهد برای دیگر مقایسهها و برای اثرات روی دیسترس تعاملاتی، تضعیف شدند. بیشتر مطالعات تحت تاثیر مشکلاتی از جمله کوچک بودن تعداد موارد، سوگیری عملکرد، سوگیری ارزیابی به دلیل عدم کورسازی در ارزیابی پیامدها، گزارشدهی ناکامل پیامدها و سوگیری وفاداری محققان (allegiance bias of investigators) قرار داشتند. ناهمگونی به ویژه در مورد دادههای مربوط به دیسترس تعاملاتی مشکلساز بود.