آسم یک بیماری مزمن شایع در سراسر جهان است. غالبا برای کمک به کنترل علائم آسم، بهبود کیفیت زندگی و کاهش خطر بروز حملات یا تشدید بیماری، داروهای استنشاقی تجویز میشوند. با این حال، شواهد نشان میدهد که بسیاری از افراد مبتلا به آسم به درستی از محفظه استنشاقی خود استفاده نمیکنند. بنابراین ارزیابی اثربخشی و ایمنی استفاده از مداخلاتی که بهطور خاص بهمنظور بهبود روش استفاده از این داروها طراحی شدهاند؛ و اینکه آیا استفاده از این مداخلات پیامدهای بالینی را بهبود بخشیده است یا نه، بسیار اهمیت دارد.
ارزیابی تأثیر و ایمنی مداخلات مربوط به بهبود تکنیکهای استنشاقی بر پیامدهای بالینی در بزرگسالان و کودکان مبتلا به آسم.
ما در مرکز ثبت گروه راههای هوایی در کاکرین جستوجو کردیم، که حاوی رکوردهایی است که از منابع متعدد الکترونیکی و جستوجوی دستی جمعآوری شدهاند. ما همچنین در مراکز ثبت کارآزماییها و فهرست منابع مطالعات اولیه جستوجو کردیم. آخرین جستوجو را در 23 نوامبر 2016 انجام دادیم.
ما مطالعاتی را انتخاب کردیم که گروهی از بزرگسالان یا کودکان مبتلا به آسم را که یک روش مداخله مربوط به روش استنشاقی را دریافت کرده بودند، با آنهایی که مداخلهای کنترل یا مداخلهای جایگزین دریافت میکردند، مقایسه کرده باشند. ما کارآزماییهای موازی و خوشهای-تصادفیسازی شده را با هر طول مدت و در هر شرایطی مورد بررسی قرار دادیم و برنامهریزی شده بود که فقط مرحله اول کارآزماییهای cross-over شناساییشده را وارد مطالعه کنیم. ما مطالعات گزارششده را بهصورت مقالات با متن کامل، آنهایی که بهصورت چکیده منتشر شدهاند و دادههای منتشرنشده، مورد بررسی قرار دادیم.
دو نویسنده مرور نتایج جستوجو را برای مطالعات واجد شرایط تحت غربالگری قرار دادند. ما دادههای مربوط به پیامدها را استخراج کردیم، خطر وجود سوگیری (bias) را ارزیابی کرده، و در صورت وجود اختلاف و عدم توافق بین نویسندگان، یک نویسنده مرور دیگر را شرکت دادیم. مطالعاتی را که مقایسههای مشابه انجام داده بودند، براساس اتفاقنظر گروهبندی کردیم (بهعنوان مثال، همه مطالعاتی که آموزش پیشرفته تکنیکهای استنشاقی را در مقایسه با مراقبتهای معمولی مقایسه کرده بودند)، و فقط در صورتی متاآنالیز را انجام دادیم که درمان، شرکتکنندگان و مشکل بالینی زمینهای به اندازه کافی با هم مشابه بودند تا بتوان دادهها را بهطور معناداری با هم ادغام کرد. دادههای دوتایی (dichotomous) را بهصورت نسبت شانس و دادههای پیوسته را بهصورت تفاوت میانگین یا تفاوت میانگین استانداردشده، و تمامی آنها را با مدلهای اثرتصادفی، مورد تجزیهوتحلیل قرار دادیم. دادههای مبهم را بهصورت روایی توصیف کردیم. ما نتایج را محاسبه کرده و شواهد مربوط به هر مقایسه را در جداول «خلاصهای از یافتهها» ارائه دادیم. پیامدهای اولیه تکنیک استنشاقی، کنترل آسم و وقوع حملاتی بودند که حداقل به کورتیکواستروئیدهای خوراکی (OCS) نیاز داشتند.
این مرور شامل 29 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) موازی با 2210 شرکتکننده است؛ اگر چه همه آنها دادههای مرتبط یا قابل استفاده را گزارش نکرده بودند. همه شرکتکنندگان مبتلا به آسم بودند، و پیگیری آنها بین 2 تا 26 هفته متغیر بود. در اغلب مطالعات، احتمال وجود سوگیری انتخاب و سوگیری فرسایشی (attrition) کم یا نامشخص بود، و خطر سوگیریهای همراه با کورسازی بالا بود. ما کیفیت بیشتر شواهد را به دلیل سوگیریهای آنها و بیدقتی در برآوردهای آنها از تاثیرات مداخله، پائین در نظر گرفتیم.
ما مطالعات را به سه دسته تقسیم کردیم: جلسات آموزشی چهرهبهچهره، آموزشهای چند رسانهای (مانند DVD، برنامه کامپیوتری یا بازی)، و دستگاههای بازخورد تکنیک. تفاوت بین مداخلات، جمعیتها و روشهای اندازهگیری پیامدها انجام تجزیهوتحلیلهای کمی را با محدودیت روبهرو کرد، بهویژه برای حملات، عوارض جانبی، ویزیت خارج از برنامه با یک ارائهدهنده خدمات بهداشتی و غیبت از کار یا مدرسه.
آموزش پیشرفته تکنیکهای استنشاقی و آموزش چند رسانهای در اغلب مطالعات بلافاصله پس از مداخله و پیگیری روش استفاده را بهتر کرده بود؛ هرچند تنوع چکلیستهای استفادهشده به این معنا است که ارزیابی قابل اعتمادبودن آن دشوار است. برای هر دو رده سنی بزرگسالان و کودکان، چگونگی و زمانی که تکنیکهای استنشاقی ارزیابی شده بودند، نشان میدهد که این روشها چگونه و تا چه اندازه اثربخش هستند.
تجزیهوتحلیل از تعداد افرادی که روش صحیح یا «به اندازه کافی خوب» را انجام داده بودند عموما مفیدتر از نمرات چکلیست بود. مطالعات مربوط به بزرگسالان در زمینه آموزش پیشرفته نشان داد که استفاده از این معیار در طی 2 تا 26 هفته سودمند بوده است (نسبت شانس (OR): 5.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.83 تا 13.65؛ 258 شرکت کننده؛ 3 مطالعه؛ 31 مورد از 100 با روش صحیح در گروه کنترل در مقایسه با 69 (95% فاصله اطمینان (CI): 45 تا 86) در گروه آموزشی؛ شواهد با کیفیت متوسط). نتایج مشابهی در مطالعات انجامشده روی دستگاههای بازخورد با پیگیری چهار هفتهای مشاهده شد (OR: 4.80؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.87 تا 12.33؛ 97 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ 51 مورد از 100 با روش درست در گروه کنترل، در مقایسه با 83 (95% فاصله اطمینان (CI): 66 تا 93) در گروه بازخورد؛ شواهد کم کیفیت). با این حال، مزایای آموزش چند رسانهای برای بزرگسالان حتی بلافاصله پس از مداخله، نامعلوم بود (OR: 2.15؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.84 تا 5.50؛ 164 شرکت کننده؛ 2 مطالعه؛ I² = 49%؛ 30 در 100 در گروه کنترل با روش صحیح در مقایسه با 47 (95% فاصله اطمینان (CI): 26 تا 70) در گروه چند رسانهای؛ شواهد با کیفیت متوسط). شواهد مربوط به کودکان شفافیت کمتری دارد، بیشتر به این دلیل که نتایج بر اساس مطالعات کمتر و کوچکتر است.
بعضی از مطالعات تجربیات خود را به نحوی که امکان انجام متاآنالیز فراهم شود، گزارش نکرده بودند. دیگر مطالعات نتایج غیر قابل نتیجهگیری ارائه داده بودند. مداخلات مربوط به روشهای استفاده از محفظه استنشاقی اثرات مفیدی بر کنترل آسم و کیفیت زندگی دارد؛ اما بهطور کلی منافع بالینی پایدار یا بااهمیتی را برای بزرگسالان و کودکان به ارمغان نمیآورد. فواصل اطمینان هیچ تفاوتی نشان ندادند یا به آستانهای نرسیدند که میتواند به لحاظ بالینی مهم باشد. گاهی اوقات تجزیهوتحلیلهای پاسخدهنده (responder analyses) نشاندهنده بهبودی بیشتری در میان افراد گروه مداخله بود، حتی در مواردی که تفاوت میانگین بین گروهها کوچک بود. ما هیچ شواهدی را در رابطه با عوارض و مضرات نیافتیم.
اگر چه مداخلات مربوط به ارتقاء تکنیکهای استفاده از داروهای استنشاقی ممکن است در بعضی شرایط موثر واقع شود؛ انواع مختلف مداخلات و تفاوت در روشهای اندازهگیری آنها باعث شد تا امکان انجام متاآنالیز ها وجود نداشته باشد و منجر به این شد تا یافتههای ما کیفیتی کم تا متوسط داشته باشند. بیشتر مطالعات پیشرفت مهمی در پیامدهای بالینی گزارش نکرده بودند. دستورالعملها بهطور متفقالقول توصیه میکنند که پزشکان بهطور منظم روشهای استفاده بیماران خود را از محفظه استنشاقی بررسی کنند؛ آنچه مشخص نیست این است که درصورت نامناسب بودن تکنیک یک بیمار، چگونه پزشکان میتوانند بهطور موثری مداخله کنند، و اینکه آیا چنین مداخلاتی تاثیر قابل توجهی بر پیامدهای بالینی دارند یا خیر.