عفونت هلیکوباکتر پیلوری (H pylori) در شماری از بیماریهای بدخیم و غیر بدخیم شامل زخمهای پپتیک، سوءهاضمه (دیسپپسی) غیر وابسته به زخم، خونریزی مکرر زخم پپتیک، کمخونی فقر آهن بدون دلیل، پورپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک و آدنومهای کولورکتال دخیل است. برای تایید تشخیص هلیکوباکتر پیلوری بیوپسی اندوسکوپیک صورت میگیرد، سپس آزمایش هیستوپاتولوژیک با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلن-ائوزین (H & E) یا رنگآمیزیهای اختصاصی مانند رنگآمیزی گیمسا و رنگآمیزی Warthin-Starry روی آن انجام میشود. رنگآمیزیهای اختصاصی دقیقتر از رنگآمیزی H & E هستند. در مورد دقت تشخیص آزمایشات غیر تهاجمی برای تشخیص H pylori عدیم اطمینان بسیار زیادی وجود دارد.
مقایسه دقت تشخیصی تست تنفسی اوره، سرولوژی و آزمایش آنتیژن مدفوع، هرکدام بهتنهایی یا همراه با یکدیگر، برای تشخیص عفونت H pylori در افراد علامتدار و بدون علامت، بهطوری که براساس آن درمان ریشهکنی H پیلوری بتواند آغاز شود.
ما در منابع MEDLIN E Embase ،Science Citation Index و موسسه ملی پایگاه اطلاعاتی ارزیابی تکنولوژی سلامت در 4 مارس 2016 به جستوجو پرداختیم. در تحقیقات گنجاندهشده، برای شناسایی مطالعات بیشتر، فهرست منابع را نیز بررسی کردیم. همچنین استنادات مطالعات مرتبط را اخیرا در تاریخ 4 دسامبر 2016 انجام دادیم. هیچگونه محدودیتی از لحاظ زبان یا وضعیت نشر، یا این که آیا دادهها به صورت آیندهنگر یا گذشتهنگر جمعآوری شدهاند یا خیر، در مطالعات اعمال نکردیم.
مطالعات مربوط به دقت تشخیص که حداقل یکی از آزمونهای شاخص (تست تنفسی اوره با استفاده از ایزوتوپهایی همچون 13C یا 14C، آزمایش سرولوژی و تست آنتیژن مدفوع) در مقایسه با روش استاندارد (آزمایش هیستوپاتولوژیک با استفاده از رنگآمیزی H & E، رنگآمیزیهای اختصاصی یا رنگآمیزی هیستوشیمی) در افرادی که مشکوک به ابتلا به عفونت H پیلوری هستند مورد بررسی قرار داده باشند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل به غربالگری منابع برای شناسایی مطالعات مربوطه پرداخته و بهصورت جداگانه دادهها را استخراج کردند. ما کیفیت روششناسی مطالعات را با استفاده از ابزار QUADAS-2 ارزیابی کردیم. بهمنظور برآورد و مقایسه منحنیهای SROC، با استفاده از روش منحنیهای مشخصه عملکرد خلاصه سلسله مراتبی (HSROC) متاآنالیز انجام دادیم. در صورت لزوم، برای ارزیابی حساسیت و اختصاصیت نتیجهگیری از مدلهای رگرسیون لجستیک دومتغیره یا یکمتغیره استفاده کردیم.
ما 101 مطالعه را شامل 11003 شرکتکننده انتخاب کردیم که از میان آنها 5839 نفر (53.1٪) مبتلا به عفونت H پیلوری بودند. شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری در مطالعات بین 15.2 تا 94.7 درصد و شیوع متوسط آن 53.7 درصد (دامنه بین چارکی 42.0 تا 66.5 درصد) بود. اکثر مطالعات (57٪) شامل شرکتکنندگان مبتلا به دیسپپسی بود و در 53 مطالعه شرکتکنندگانی که اخیرا مهارکنندههای پمپ پروتونی (PPI) یا آنتیبیوتیک مصرف کرده بودند؛ از مطالعه حذف شدند. در هر مطالعه، حداقل یک مورد سوگیری (bias) نامشخص یا نگرانی درمورد قابلیت اجرا وجود داشت.
از 101 مطالعه، 15 مورد دقت دو آزمون شاخص و دو مطالعه صحت سه آزمون شاخص را با هم مقایسه کرده بودند. سی و چهار مطالعه (4242 شرکتکننده) به ارزیابی سرولوژی پرداخته بودند؛ 29 مطالعه (2988 شرکتکننده) تست آنتیژن مدفوع را بررسی کرده بودند؛ 34 مطالعه (3139 شرکت کننده) تست تنفسی اوره 13C؛ 21 مطالعه (1810 شرکتکننده) تست تنفسی اوره 14C؛ و دو مطالعه (127 شرکتکننده) تست تنفسی اوره را بدون آنکه ایزوتوپ استفاده شده را گزارش کنند، ارزیابی کرده بودند. آستانههای مورد استفاده برای تعریف مثبتبودن تست و تکنیکهای رنگآمیزی استفاده شده برای آزمایش هیستوپاتولوژیک (روش استاندارد) بین مطالعات متفاوت بود. با توجه به پراکنده بودن دادهها برای هر آستانه گزارش شده، امکان تعیین بهترین آستانه برای هر آزمون وجود نداشت.
با استفاده از دادههای حاصل از 99 مطالعه در یک مقایسه غیر مستقیم، شواهد آماری در رابطه با متفاوت بودن دقت تشخیص بین تست تنفسی اوره 13C، تست تنفسی اوره 14C، سرولوژی و آزمایش آنتیژن مدفوع وجود داشت (P=0.024). نسبت شانس (odds ratio) تشخیصی برای تست تنفسی اوره 13C، تست تنفسی اوره 14C، سرولوژی و آزمایش آنتیژن مدفوع به ترتیب 153 (%95 فاصله اطمینان (CI): 73.7 تا 316)، 105 (%95 فاصله اطمینان (CI): 74.0 تا 150)، 47.4 (%95 فاصله اطمینان (CI): 25.5 تا 88.1) و 1.45 (%95 فاصله اطمینان (CI): 24.2 تا 84.1) بود. حساسیت (%95 فاصله اطمینان (CI)) با یک اختصاصیت ثابت 0.90 (میانگین از چهار تست تشخیصی در بین مطالعات) به شرح زیر بود: 0.94 برای تست تنفسی اوره 13C (%95 فاصله اطمینان (CI): 0.89 تا 0.97)، 0.92 برای تست تنفسی اوره 14C (%95 فاصله اطمینان (CI): 0.89 تا 0.94)، 0.84 برای سرولوژی (%95 فاصله اطمینان (CI): 0.74 تا 0.91)، و 0.83 برای آزمایش آنتیژن مدفوع (%95 فاصله اطمینان (CI): 0.73 تا 0.90). این بدان معناست که بهطور متوسط، با توجه به یک اختصاصیت 0.90 و شیوع 53.7٪ (اختصاصیت و شیوع متوسط در مطالعات)، از هر 1000 نفری که برای عفونت هلیکوباکترپیلوری تحت آزمایش قرار گرفتند، 46 مورد مثبت کاذب وجود خواهد داشت (افراد بدون ابتلا به عفونت هلیکوباکترپیلوری که به عنوان عفونت H پیلوری تشخیص داده شوند). در این کوهورت فرضی، میزان منفی کاذب (افراد مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری که تشخیص داده نخواهند شد) برای تست تنفسی اوره 13C، تست تنفسی اوره 14C، سرولوژی و آزمایش آنتیژن مدفوع به ترتیب 30 (%95 فاصله اطمینان (CI): 15 تا 58)، 42 (%95 فاصله اطمینان (CI): 30 تا 58)، 86 (%95 فاصله اطمینان (CI): 50 تا 140) و 89 (%95 فاصله اطمینان (CI): 52 تا 146) است.
مقایسههای مستقیم بر اساس چند مطالعه سربهسر صورت گرفته بود. مقادیر نسبت شانس تشخیصی (DOR) برای مقایسه تست تنفسی اوره 13C و سرولوژی 0.68 (%95 فاصله اطمینان (CI): 0.12 تا 3.70؛ P = 0.56) (هفت مطالعه)، برای تست تنفسی اوره 13C و آزمایش آنتیژن مدفوع 0.88 (%95 فاصله اطمینان (CI): 0.14 تا 5.56؛ P = 0.84) (هفت مطالعه) بود. میزان فاصله اطمینان این برآوردها با مقادیر DORهای مقایسههای غیر مستقیم همپوشانی داشت. برای انجام متاآنالیز برای سایر مقایسههای مستقیم، دادهها محدود یا غیر قابل دسترس بودند.
در افراد بدون سابقه گاسترکتومی و کسانی که اخیرا آنتیبیوتیک یا مهارکننده پمپ پروتون استفاده نکردهاند، تست تنفسی اوره دقت تشخیصی بالایی برای تشخیص عفونت هلیکوباکترپیلوری داشت؛ در حالی که آزمونهای سرولوژی و آنتیژن مدفوع دقت تشخیصی کمتری داشتند. این اطلاعات بر اساس مقایسه غیر مستقیم به دست آمدهاند (که به دلیل نامرتب بودن دادهها احتمال وجود سوگیری در آنها وجو داشت)، زیرا شواهد مربوط به مقایسههای مستقیم محدود یا خارج از دسترس بود. آستانههای مورد استفاده برای این آزمونها بسیار متغیر بودند و ما قادر به شناسایی آستانههای خاصی که در عملکرد بالینی بتوان از آنها استفاده کرد، نبودیم.
برای به دست آوردن شواهد قابل اطمینان از دقت نسبی بین آزمونها، به مطالعات مقایسهای بیشتر با کیفیت روششناسی بالایی نیاز داریم. چنین مطالعاتی باید بهصورت آیندهنگر در طیف گستردهای از شرکتکنندگان انجام شود و به روشنی گزارش شود تا ریسک سوگیری پائینی را در پی داشته باشد. مهمتر از همه، مطالعات باید آستانههای استفاده شده را بهطور واضح گزارش دهند و از استثناءهای نامناسب جلوگیری کنند.