داروهای آنتیسایکوتیک (نورولپتیک) بهطور گستردهای برای درمان افراد مبتلا به اختلالات روانی جدی مورد استفاده قرار میگیرد. با این حال، آنها با طیف گستردهای از عوارض جانبی، از جمله اختلالات حرکتی، همراه هستند. بههمین دلیل، بسیاری از افرادی که تحت درمان با داروهای آنتیسایکوتیک قرار میگیرند، داروهای آنتیکولینرژیک هم دریافت میکنند تا برخی از عوارض جانبی حرکتی آن را کاهش دهند. با این حال، آزمایشات حیوانی پیشنهاد کردهاند که تجویز مزمن آنتیکولینرژیکها میتواند باعث تاردیو دیسکینزی شود.
تعیین اینکه آیا استفاده یا محرومیت داروهای آنتیکولینرژیک (بنژکول benzhexol، بنزوتروپین benztropine، بیپیریدین biperiden، اورفنادرین orphenadrine، پروسیکلیدین procyclidine، اسکوپولامین scopolamine، یا تریهگزیلفنیدین trihexylphenidyl) از لحاظ کلینیکی برای درمان هم افراد مبتلا به تاردیو دیسکینزی ناشی از آنتیسایکوتیکها و اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات مزمن روانی موثر است.
ما 712 منبع را از جستوجو در ثبت کارآزماییهای مبتنی بر گروه اسکیزوفرنی در کاکرین که شامل ثبت کارآزماییهای بالینی (16 جولای 2015 و 26 اپریل 2017) میشد، بازیابی کردیم. ما همچنین منابع تمام مطالعات شناسایی شده را برای کارآزماییهای بیشتر بررسی کردیم و با نویسندگان برای اطلاعات بیشتر تماس گرفتیم.
ما گزارشهایی را که در جستوجو یافته بودیم در بررسی گنجاندیم، به شرطی که آنها کارآزماییهای کنترل شده با افراد مبتلا به تاردیو دیسکینزی ناشی از آنتیسایکوتیکها و اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات روانی مزمن بوده که بهطور تصادفی به گروههای زیر (a) داروهای آنتیکولینرژیکها در مقایسه با پلاسبو (یا بدون مداخله)، (b) داروهای آنتیکولینرژیک در مقایسه با هر مداخله دیگری برای درمان تاردیو دیسکینزی، یا (c) ترک داروهای آنتیکولینرژیک در مقایسه با ادامه داروهای آنتیکولینرژیک، اختصاص داده شده بودند.
ما بهطور مستقل دادهها را از کارآزماییهای گنجانده شده استخراج کردیم و خطر نسبی (RR) را با 95% فاصله اطمینان (CIs) برآورد کردیم. ما فرض کردیم افرادی که زودهنگام مطالعه را ترک کرده بودند، بهبودی نداشتند. ما ریسک سوگیری را ارزیابی کردیم و یک جدول «خلاصه یافتهها» با استفاده از GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) شکل دادیم.
نسخه قبلی این بهروزرسانی شامل هیچ کارآزمایی نبود. ما دو کارآزمایی را شناسایی کردیم که از جستوجوهای سالهای 2015 و 2017 قابل گنجانده شدن بودند. آنها 30 بیمار بستری و سرپایی مبتلا به اسکیزوفرنی را در آمریکا و آلمان بهطور تصادفی اختصاص داده بودند. بهطور کلی، خطر سوگیری، عمدتا به دلیل گزارش ضعیف، عدم گزارش پنهانسازی تخصیص، نامشخص بودن توالی نسلی، کور نشدن مشخص مطالعات و عدم گزارش کامل دادههای پیامدی، نامشخص بود.
یافتهها پراکنده بودند. یک مطالعه پیامدهای اولیه را گزارش داده و دریافته بود که تعداد قابل ملاحظه بیشتری از شرکتکنندگان اختصاص یافته به پروسیکلیدین (آنتیکولینرژیک) بعد از 40 هفته درمان از لحاظ بالینی، نسبت به آنهایی که به ایزوکاربوکسید (مهار کننده MAO) اختصاص یافته بودند، به میزان قابل توجهی بهبود نیافته بودند (1 RCT؛ n = 20؛ RR: 4.20؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.40 تا 12.58؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛ شواهدی از تفاوت در بروز هرگونه عوارض جانبی (1 RCT؛ n = 20؛ RR: 0.33؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 7.32؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، یا پذیرش درمان (اندازهگیری شده توسط شرکتکنندگان ترک کننده زودهنگام مطالعه (1 RCT؛ n = 20؛ RR: 0.33؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 7.32؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت. کارآزمایی دیگر، محرومیت از آنتیکولینرژیک را با تداوم آنتیکولینرژیک مقایسه کرده بود و هیچ شواهدی از تفاوت در میزان پذیرش درمان (که توسط شرکتکنندگانی که زودهنگام از مطالعه خارج شدند) نیافت (1 RCT؛ n = 10؛ RR: 2.14؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11 تا 42.52؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
هیچ کارآزمایی در مورد اعتمادبهنفس اجتماعی، پذیرفته شدن در اجتماع، شبکههای اجتماعی یا کیفیت زندگی شخصی - پیامدهایی که برای بیماران طراحیشده، گزارش نکرده بود. هیچ مطالعهای که به مقایسه 1- مقایسه آنتیکولینرژیکها با پلاسبو یا هیچ درمان، یا 2- مطالعات مربوط به محرومیت آنتیکولینرژیک، پرداخته بود، اطلاعاتی از پیامدهای اولیه «عدم بهبود بالینی چشمگیر در علائم TD و عوارض جانبی» آن نیافته بود.
در حال حاضر بر اساس شواهد موجود، هیچ اظهار نظر قاطعی در مورد اثربخشی آنتیکولینرژیکها برای درمان افراد مبتلا به تاردیو دیسکینزی ناشی از آنتیسایکوتیکها ممکن نیست. همین امر برای قطع مصرف این داروها نیز صادق است. این که آیا محرومیت از آنتیکولینرژیکها ممکن است برای افراد مبتلا به TD ناشی از داروهای انتیسایکوتیک سودمند باشد، باید در کارآزماییهای با گروههای موازی، تصادفی شده کنترل شده با پلاسبو با اندازه نمونه کافی و حداقل 6 هفته پیگیری بررسی شود.