تاردیو دیسکینزی (TD) یک اختلال حرکتی ناخوشایند است، اغلب از ناحیه اوروفاشیال سرچشمه میگیرد و اغلب بهدلیل مصرف داروهای آنتیسایکوتیک ایجاد میشود. طیف گستردهای از استراتژیها برای کمک به مدیریت TD مورد استفاده قرار گرفته، و برای کسانی که نمیتوانند داروهای آنتیسایکوتیک خود را متوقف کنند یا بهطور قابل ملاحظهای تغییر دوز دهند، گروه داروهای بنزودیازپین به عنوان یک درمان کمکی مفید پیشنهاد شده است. با این حال، بنزودیازپینها بسیار اعتیادآور هستند.
تعیین اثرات بنزودیازپینها در درمان تاردیو دیسکینزی ناشی از داروهای آنتیسایکوتیک در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوافکتیو یا سایر اختلالات روانی مزمن.
در 17 ژوئیه 2015 و در 26 اپریل 2017، ما ثبت کارآزماییهای مبتنی بر مطالعه گروه اسکیزوفرنی را در کاکرین (از جمله ثبت کارآزماییها) جستوجو کردیم، منابع تمام مطالعات شناسایی شده را برای یافتن کارآزماییهای بیشتر ارزیابی کردیم و با نویسندگان هر یک از کارآزماییهای گنجانده شده برای اطلاعات بیشتر تماس گرفتیم.
ما بر تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) تمرکز کردیم که بنزودیازپینها را با پلاسبو، هیچ مداخله یا مداخله دیگری برای درمان TDدر افراد مبتلا به اسکیزوفرنی (یا سایر اختلالات روانی مزمن) و TD ناشی از آنتیسایکوتیکها مقایسه کرده بودند.
ما بهطور مستقل دادهها را از مطالعات گنجانده شده استخراج و اطمینان حاصل کردیم که آنها بهطور قابل اعتماد انتخاب و کیفیت آنها ارزیابی شده است. برای دادههای دوگانه همگن، تاثیرات تصادفی، خطر نسبی (RR) و 95% فاصله اطمینان (CI) را محاسبه کردیم. ما دادههای پیوسته از مقیاسهای معتبر با استفاده از میانگین تفاوت (MD) ترکیب کردیم. برای پیآمدهای پیوسته، ما دادههای پایانی را به تغییرات دادهها ترجیح دادیم. ما فرض کردیم افرادی که زودهنگام مطالعه را ترک کرده بودند، بهبودی نداشتند.
در حال حاضر، این مرور شامل چهار کارآزمایی (در مجموع 75 نفر، یک کارآزمایی اضافی نسبت به سال 2006، 21 نفر) تصادفیسازی شده بستری و سرپایی در چین و آمریکا است. خطر سوگیری عمدتا نامشخص بود زیرا گزارشها ضعیف بودند. ما در مورد تمام تاثیرات قطعیت نداریم چون تمام شواهد دارای کیفیت بسیار پائین ارزیابی شدند. ما هیچ تفاوت معنیداری را بین بنزودیازپینها و پلاسبو برای پیامد «عدم پیشرفت بالینی مهم در TD» نیافتیم (2 RCT؛ 32 نفر؛ RR: 1.12؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.60 تا 2.09؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). در مقایسه با فنوباربیتال (به عنوان یک دارونمای فعال)، تعداد قابل توجه کمتری از شرکتکنندگان اختصاصیافته به گروه کلونازپام، عدم بهبود مهم را تجربه کردند (RR: 0.44؛ 1 RCT؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.20 تا 0.96؛ 21 نفر؛ شواهد بسیار کم کیفیت). در پیامد «کاهش علائم TD»، هیچ تفاوت واضحی بین بنزودیازپینها و پلاسبو نیافتیم (2 RCT؛ 30 نفر؛ RR: 1.48؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.22 تا 9.82؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). تمام 10 شرکتکننده در گروه بنزودیازپینها در مقایسه با 7/11 مورد اختصاص یافته به گروه فنوباربیتال دچار عوارض جانبی شدند (RR: 1.53؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.97 تا 2.41؛ 1 RCT؛ 21 نفر؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). تفاوت واضحی در میزان ترک زودهنگام مطالعه از سوی شرکتکنندگان در گروه بنزودیازپینها در مقایسه با پلاسبو (3 RCT؛ 56 نفر؛ RR: 2.73؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.15 تا 48.04؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت یا در مقایسه با فنوباربیتال (بهعنوان دارونمای فعال) (هیچ رویدادی؛ 1 RCT؛ 21 نفر؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). هیچ کارآزمایی در مورد اعتمادبهنفس اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکههای اجتماعی یا کیفیت زندگی شخصی، که پیآمدهای مهمی برای بیماران هستند، گزارش نکرده بود. هیچ کارآزمایی بنزودیازپینها را با دارونما و یا درمان معمول در مورد عوارض جانبی مقایسه نکرده بود.
فقط شواهدی با کیفیت بسیار پائین از چند کارآزمایی کوچک و با گزارش ضعیف در مورد اثر بنزودیازپینها به عنوان یک درمان کمکی برای TD ایجاد شده توسط آنتیسایکوتیکها وجود دارد. این نتایج نامتناسب مصرف بالینی معمول را تایید نمیکند و این درمانها هنوز در حالت آزمایشی هستند. در این حوزه تحت تحقیق، کارآزماییهای جدیدتر و بهتر لازم است. با این حال، با توجه به اینکه بنزودیازپینها اعتیادآور هستند، ما احساس میکنیم که قبل از انتخاب بنزودیازپینها باید روشها و داروهای دیگر مورد بررسی قرار گیرند.