کمبود ریزمغذیهای چندگانه (MMN؛ multiple-micronutrient) اغلب در میان زنان در سن باروری در کشورهای با درآمد کم تا متوسط وجود داشته است. با توجه به افزایش تقاضا، این کمبود در دوران بارداری تشدید میشود و منجر به اثرات بالقوه منفی بر مادر و رشد جنین میشود. هر چند که مصرف زودتر مکمل MMN، به دلیل وجود شواهدی مبنی بر تاثیر آن بر پیامد بارداری توصیه شده، باید یک توافق کلی در مورد جایگزینی مکملهای آهن و اسید فولیک با MMNها حاصل شود. از آخرین بهروزرسانی این مطالعه مروری کاکرین، شواهد به دست آمده از چند کارآزمایی در مقیاس بزرگ بهتازگی در دسترس قرار گرفته که گنجاندن آنها برای سیاست اطلاعرسانی، ضروری است.
بررسی منفعتهای مکمل خوراکی ریزمغذی چندگانه در دوران بارداری بر پیامدهای سلامت مادر، جنین و نوزاد.
جستوجوی خود را در مرکز ثبت کارآزماییهای گروه بارداری و زایمان در کاکرین (Cochrane Pregnancy and Childbirth Group's Trials Register) (در 11 مارچ 2015) و فهرست مراجع مقالات بازیابی شده و مرورهای کلیدی انجام دادیم. همچنین با کارشناسان در این زمینه برای یافتن کارآزماییهای بیشتر و در حال انجام، تماس گرفتیم.
همه کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده آیندهنگر که به ارزیابی مکمل MMN در دوران بارداری و اثرات آن بر پیامد بارداری پرداخته بودند، صرفنظر از زبان یا وضعیت انتشار مناسب انتخاب بودند. ما کارآزماییهای تصادفیسازی شده خوشهای را نیز انتخاب کردیم، اما کارآزماییهای شبهتصادفیسازی شده را حذف کردیم.
دو نویسنده این مطالعه مروری به طور جداگانه کارآزماییها را از نظر مناسب بودن معیارهای ورود و خطر سوگیری (bias) ارزیابی کرده، دادهها را استخراج و از نظر دقت بررسی کردند. کیفیت شواهد با استفاده از روش GRADE انجام شد.
19 کارآزمایی (شامل 138538 زن) برای ورود به مطالعه مناسب ارزیابی شدند اما فقط از دادههای 17 کارآزمایی (شامل 137791 زن) در این مطالعه مروری استفاده شد. 15 مورد از این 17 کارآزمایی در کشورهای با درآمد کم و متوسط انجام شده و به مقایسه مکملهای MMN حاوی آهن و اسید فولیک در مقابل مکملهای حاوی آهن با یا بدون اسید فولیک پرداختهاند. دو کارآزمایی در بریتانیا انجام شده که به مقایسه MMN با دارونما پرداخته است.
مکمل MMN حاوی آهن و اسید فولیک در برابر آهن، با یا بدون اسید فولیک (15 کارآزمایی بالینی): MMN منجر به کاهش قابلتوجهی در تعداد نوزادان تازه متولدشده میشود که به صورت وزن کم هنگام تولد (LBW) (متوسط خطر نسبی (RR)؛ 0.88؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.85 تا 0.91، شواهد با کیفیت بالا) یا کوچک برای سن بارداری (SGA) (متوسط RR؛ 0.92، 95% CI؛ 0.86 تا 0.98، شواهد با کیفیت بالا) تعریف میشوند. تفاوتهای قابلتوجهی برای دیگر پیامدهای مادری و بارداری مشاهده نشد: زایمانهای زودرس (متوسط RR؛ 0.96، 95% CI؛ 0.90 تا 1.03، شواهد با کیفیت بالا)، مردهزایی (متوسط RR؛ 0.97، 95% CI؛ 0.87 تا 1.09، شواهد با کیفیت بالا)، آنمی مادر در تریمستر سوم (متوسط RR؛ 1.03، 95% CI؛ 0.85 تا 1.24، شواهد با کیفیت بالا)، سقط (متوسط RR؛ 0.91، 95% CI؛ 0.80 تا 1.03، شواهد با کیفیت بالا)، مورتالیتی مادر (متوسط RR؛ 0.97، 95% CI؛ 0.63 تا 1.48، شواهد با کیفیت بالا)، مورتالیتی پریناتال (متوسط RR؛ 1.01، 95% CI؛ 0.91 تا 1.13، شواهد با کیفیت بالا)، مورتالیتی نئوناتال (متوسط RR؛ 1.06، 95% CI؛ 0.92 تا 1.22، شواهد با کیفیت بالا)، یا خطر زایمان از راه سزارین (متوسط RR؛ 1.04، 95% CI؛ 0.74 تا 1.46، شواهد با کیفیت بالا).
تعدادی از پیامدهای بالینی مهم از پیش تعیین شده، با توجه به اطلاعات ناکافی یا ناموجود قابل ارزیابی نبودند. کارآزماییهای مجزا نتایج زیر را گزارش کردند: تولد بسیار زودرس یعنی کمتر از 34 هفته، ماکروزومی (macrosomia)، عوارض جنبی مکملها، وضعیت تغذیه کودکان و ناهنجاریهای مادرزادی از جمله نقص لوله عصبی و پیامد عصبی تکاملی: نمرات مقیاسهای بیلی توسعه نوزاد (BSID؛ Bayley Scales of Infant Development). هیچ یک از این کارآزماییها گزارش پرهاکلامپسی (pre-eclampsia)، جداشدن زودرس جفت، پارگی زودرس غشاء، هزینه مکمل و سلامت یا رضایت مادر را گزارش ندادند.
کیفیت شواهد با توجه به معیارهای GRADE ارزیابی شد و برای پیامدهای اصلی بررسی، خوب بود. نتایج کلی به دست آمده برای نتایج اولیه در آزمایشهای متعدد با اندازه نمونه بزرگ و برآورد دقیق استوار بود. با توجه به درجهبندی انجام شده، کیفیت شواهد مربوط به پیامدهای زیر بالا بود: تولد زودرس، وزن کم هنگام تولد، مرگ و میر پریناتال، مردهزایی و مرگ و میر نوزادان. پیامد SGA دارای کیفیت متوسط، درجهبندی شد و درجه کیفیت شواهد با توجه به عدم تقارن نمودار قیفی (funnel plot) و تورش بالقوه انتشار کاهش یافت.
ما تحلیل حساسیت را با حذف کارآزماییهای دارای سطوح بالایی از سایش نمونه (sample attrition) (به اندازه 20%) انجام دادیم. نتایج به دست آمده از این تحلیل با تحلیلهای اصلی توافق داشتند. ناهمگونی بین مطالعات از طریق تحلیل زیرگروه بر اساس قد و شاخص توده بدنی (BMI) مادر، زمان مصرف مکمل و دوز آهن کشف شد. تفاوت بین زیرگروهها برای BMI مادر و زمان مصرف مکمل برای پیامد تولد زودرس با یافتههای معنیدار بین زنان با BMI پایین و با شروع زودتر مکمل در دوره قبل از تولد، مشاهده شد. همچنین تفاوت زیرگروهها برای BMI مادر، قد مادر و دوز آهن برای پیامد SGA مشاهده شد، که نشان میدهد تاثیر قابلتوجهی در میان زنان با BMI و قد بیشتر و با مکمل MMN حاوی 30 میلیگرم آهن در مقابل کنترل با دریافت 60 میلیگرم آهن وجود دارد. یافتهها بین زیرگروهها برای دیگر نتایج اصلی، بینتیجه بود.
مکمل MMN در برابر دارونما (دو کارآزمایی): در یک کارآزمایی در بریتانیا، تفاوت آشکاری بین گروهها از نظر تولد زودرس، SGA، وزن کم هنگام تولد یا کمخونی مادر در سه ماهه سوم یافت نشد. کارآزمایی دوم تعداد زنان با پرهاکلامپسی را گزارش داد. شواهدی مبنی بر تفاوت بین دو گروه وجود نداشت. پیامدهای دیگر گزارش نشده بود.
یافتههای ما از تاثیر مکمل MSM حاوی آهن و اسید فولیک در بهبود پیامدهای تولد، حمایت میکند. این یافتهها، به طور سازگار در چند ارزیابی نظاممند شواهد مشاهده شد که پایههای قوی را برای استفاده از جایگزینی آهن و اسیدفولیک با استفاده از مکملهای MMN حاوی آهن و اسید فولیک در زنان باردار در کشورهای در حال توسعه که در آن کمبود MMN در میان زنان در سن باروری شایع هستند، فراهم میکند. تلاشها باید روی یکپارچهسازی این مداخله در تغذیه مادر و برنامههای مراقبت قبل از زایمان در کشورهای در حال توسعه متمرکز شود.