عدم تعادل GABA و تعدیلکنندههای مرتبط، به عنوان عامل مهمی در پاتوژنز اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) که نام دیگر آن بیماری نورون حرکتی (MND) است، در نظر گرفته شده است. در این مطالعه، نقش و مکانیسم عمل گاباپنتین و باکلوفن به صورت گستردهای بررسی شده، اگرچه نتایج چالشبرانگیز هستند. این اولین مطالعه مروری نظاممند برای بررسی کارآزماییهای بالینی تعدیلکنندههای GABA در درمان ALS است.
ارزیابی اثربخشی گاباپنتین، باکلوفن، یا دیگر تعدیلکنندههای GABA در تاخیر پیشرفت ALS، و ارزیابی عوارض جانبی این مداخلات.
در 16 آگوست 2016، پایگاههای اطلاعاتی زیر را جستوجو کردیم: مرکز ثبت تخصصی عصبیعضلانی در کاکرین (Cochrane Neuromuscular Specialised Register)، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials)، MEDLINE ،Embase ،CINAHL Plus ،AMED و LILACS. به علاوه، کتابشناسی کارآزماییها را به جهت شناسایی کارآزماییهای دیگر بررسی کردیم، و برای شناسایی نتایج مرتبط و منتشرنشده یا کارآزماییهای بالینی بیشتر با نویسندگان کارآزمایی تماس گرفتیم. در 30 آگوست 2016، دو مرکز ثبت کارآزمایی بالینی را جستوجو کردیم.
مطالعات: کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) دوسوکور یا شبهRCT
شرکتکنندهها: بزرگسالان با تشخیص احتمالی یا قطعی ALS
مداخلات: گاباپنتین، باکلوفن، یا دیگر تعدیلکنندههای GABA در مقایسه با دارونما، عدم درمان، یا با هم
پیامد اولیه: بقا در سال اول از شروع عضوگیری مطالعه
پیامدهای ثانویه: نرخ تکی کاهش حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی (MVIC)، که به عنوان megascore بازو بیان میشود؛ نرخ کاهش درصد ظرفیت حیاتی اجباری (FVC) پیشبینی شده؛ نرخ کاهش مقیاس درجهبندی عملکردی ALS (ALSFRS)؛ کیفیت زندگی مربوط به سلامت؛ بقا با ارزیابی خطرات تجمعی؛ و عوارض جانبی.
حداقل دو نویسنده مطالعه مروری مستقلا عناوین را بررسی و چکیدهها را با جستوجو و شناسایی کردند. این نویسندگان دادههای اصلی شرکتکنندههای هر مطالعه را بهدست آوردند و مستقلا آنها را تحلیل کردند؛ نویسندگان دیگر و ویراستار مدیریت گروه عصبیعضلانی کاکرین (Cochrane Neuromuscular Managing Editor) دادههای پیامدی را بررسی کردند. دو نویسنده مستقلا خطر سوگیری (bias) را در مطالعات گردآوری شده ارزیابی کردند.
2 RCT دوسوکور را از درمان گاباپنتین در ALS برای انتخاب در این مطالعه مروری شناسایی کردیم. هیچ RCT مناسبی برای باکلوفن یا دیگر تعدیلکنندههای GABA پیدا نکردیم. مطالعات انتخاب شده، کارآزماییهای فاز 2 و 3 بودند و به ترتیب مدت آنها 6 و 9 ماه گزارش شد. این 2 مطالعه کاملا قابل مقایسه بودند، به دلیل اینکه هردو در مورد مقایسههای گاباپنتین خوراکی و دارونما بوده و توسط پژوهشگران یکسانی انجام شده بود. این کارآزماییها 335 شرکتکننده مبتلا به ALS داشتند: 80 شرکتکننده در گروه گاباپنتین و 72 شرکتکننده در گروه دارونما در کارآزمایی اول (فاز 2) و 101 شرکتکننده در گروه گاباپنتین و 102 شرکتکننده در گروه دارونما در کارآزمایی دوم (فاز 3). هیچکدام از کارآزماییها به اندازه کافی برای گزارش بقا طی یک سال، که پیامد اولیهمان بود، طولانی نبودند. تفاوت کم یا هیچ تفاوتی در بقا طی یک سال بین گروه درمان شده و گروه دارونما پیدا کردیم (78% در مقابل 77%؛ P = 0.63 با آزمون log-rank؛ شواهد با کیفیت بالا). همچنین، تفاوت کم یا هیچ تفاوتی در نرخ کاهش MVIC که بهصورت megascore بازو بیان میشود، یا نرخ کاهش FVC پیدا کردیم (شواهد با کیفیت بالا). یک کارآزمایی کاهش ماهانه را در ALSFRS و کیفیت زندگی ارزیابی شده را با استفاده از Item Short Form Survey (SF-12) بررسی کرد و تفاوت کم یا هیچ تفاوتی بین گروهها پیدا کرد (شواهد با کیفیت متوسط). این کارآزماییها عوارض جانبی مشابهای را گزارش کردند. شکایاتی که در بیماران گروه گاباپنتین بهطور واضحی بیشتر بود و بر اساس تحلیلهای دادههای ترکیبی است، بهصورت سبکی سر، گیجی، و ورم اندام بود (شواهد با کیفیت بالا). در یک کارآزمایی خستگی و افتادن روی زمین در گروه گاباپنتین نسبت به گروه دارونما بیشتر بود، اما وقتی همه دادههای خستگی را از هر دو مطالعه با هم ترکیب کردیم، هیچ تفاوت واضحی بین گروهها وجود نداشت. خطر کلی سوگیری در کارآزماییهای گردآوری شده پائین بود.
بر اساس شواهد با کیفیت بالا، گاباپنتین در درمان ALS موثر نیست. این دارو، بقا را افزایش نمیدهد و نرخ کاهش قدرت عضلات و عملکرد تنفسی را آهسته نمیکند، و بر اساس شواهد با کیفیت متوسط، احتمالا کیفیت زندگی را بهبود نمیبخشد یا کاهش ماهانه ALSFRS را آهسته نمیکند. دیگر تعدیلکنندههای GABA در این کارآزماییهای تصادفیسازی شده مطالعه نشدهاند.