اگرچه در سالهای اخیر، درصد نوزادان نارس مبتلا به خونریزی داخل بطنی (IVH) کاهش یافته، هیدروسفالی بعد از خونریزی (PHH ؛posthaemorrhagic hydrocephalus) بهعنوان یک مشکل جدی همراه با میزان بالای فلج مغزی باقی مانده و درمان مبتنی بر شواهد نیز ندارد. بازماندگان اغلب باید تحت جراحی شانت بطنی صفاقی (ventriculoperitoneal shunt) قرار بگیرند که کودک را بهطور دائم به یک سیستم دریچه (valve) و کاتتر (catheter) وابسته میسازد. این امر، خطر قابل توجه عفونت و نیاز به جراحی تعویض شانت را به دنبال دارد. خارج کردن مکرر مایع مغزی نخانی (CSF) از طریق پونکسیون کمری (lumbar puncture)، پونکسیون بطنی (ventricular puncture)، یا از یک مخزن بطنی در نوزادان نارس مبتلا به IVH، بهعنوان درمانی برای کاهش خطر ایجاد PHH پیشنهاد شده است.
تعیین تأثیر خارج کردن مایع مغزی نخاعی (CSF) مکرر (از راه پونکسیون کمری/بطنی یا برداشت از یک مخزن بطنی) در مقایسه با مدیریت محافظهکارانه که طی آن خارج کردن CSF محدود به زمانی است که علائم افزایش فشار داخلجمجمهای (ICP) وجود داشته باشد، بر کاهش خطر وابستگی به شانت دائمی، ناتوانی تکاملی عصبی و مرگ در نوزادان مبتلا یا در معرض خطر ابتلا به هیدروسفالی بعد از خونریزی.
ما برای جستوجو در پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین ( CENTRAL، Cochrane Central Register of Controlled Trials؛ شماره 3، 2016)، MEDLINE از طریق PubMed (از 1966 تا 24 مارچ 2016)، Embase (از 1980 تا 24 مارچ 2016) و CINAHL (از 1982 تا 24 مارچ 2016)، از استراتژی جستوجوی استاندارد نوزادان در کاکرین استفاده کردیم. ما همچنین پایگاههای اطلاعاتی کارآزماییهای بالینی، مجموعه مقالات کنفرانسها و فهرست منابع مقالات بازیابیشده را برای کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) و شبه RCTها جستوجو کردیم.
RCTها و شبه RCTهایی که خارج کردن مکرر CSF (از طریق پونکسیون کمری، پونکسیون بطنی یا برداشت از یک مخزن بطنی) را با مدیریت محافظهکارانه (خروج CSF فقط در هنگام وجود علائم افزایش ICP) مقایسه کرده باشند. همچنین کارآزماییها باید درباره حداقل یکی از پیامدهای مشخصشده مرگ، ناتوانی یا قرار دادن شانت گزارش داشته باشند.
ما جزئیات انتخاب شرکتکننده، تخصیص شرکتکننده و مداخلات را استخراج کردیم. ما این پیامدها را ارزیابی کردیم: VPS، مرگ، مرگ یا شانت، ناتوانی، ناتوانی چندگانه، مرگ یا ناتوانی و عفونت CSF. کیفیت شواهد را با استفاده از رویکرد GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) برآورد کردیم.
چهار کارآزمایی (پنج مقاله)، واجد شرایط ورود به این مطالعه مروری بودند؛ سه مورد، RCT و یکی، شبه RCT؛ و مجموعاً شامل 280 شرکتکننده تحت درمان در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان در انگلستان شدند. این کارآزماییها بین 1980 و 1990 منتشر شده بودند. این مطالعات با توجه به سؤال تحقیقی و مداخلاتی که بررسی کرده بودند به اندازه کافی مشابه بودند؛ تا آنها را جهت ارزیابی اثر این مداخله با یکدیگر ترکیب کرد.
متاآنالیز نشان داد که این مداخله، هیچ تفاوت معناداری در قیاس با مدیریت محافظهکارانه برای این پیامدها نداشته است: گذاشتن شانت هیدروسفالی (خطر نسبی (RR) معمولی: 0.96؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.73 تا 1.26؛ 3 کارآزمایی؛ 233 نوزاد؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت متوسط)، مرگ (RR: 0.88؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.53 تا 1.44؛ 4 کارآزمایی؛ 280 نوزاد؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین)، ناتوانی عمده در بازماندگان (RR: 0.98؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.81 تا 1.18؛ 2 کارآزمایی؛ 141 نوزاد؛ I2 = 11%؛ شواهد با کیفیت بالا)، ناتوانی متعدد در بازماندگان (RR: 0.9؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 066 تا 1.24؛ 2 کارآزمایی؛ 141 نوزاد؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت بالا)، مرگ یا ناتوانی (RR: 0.99؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.86 تا 1.14؛ 2 کارآزمایی؛ 180 نوزاد؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت بالا)، مرگ یا شانت (RR: 0.91؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.75 تا 1.11؛ 3 کارآزمایی؛ 233 نوزاد؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت متوسط) و عفونت قبل از جراحی CSF (RR: 1.73؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.53 تا 5.67؛ 2 کارآزمایی؛ 195 نوزاد؛ شواهد با کیفیت پائین).
ما کیفیت شواهد را برای پیامدهای ناتوانی عمده، ناتوانی چندگانه و ناتوانی یا مرگ، بالا ارزیابی کردیم. ما شواهد مربوط به پیامدهای قرار دادن شانت و مرگ یا قرار دادن شانت را دارای کیفیت متوسط برآورد کردیم؛ زیرا یک کارآزمایی انتخابشده از روش تصادفی سازی جایگزینی استفاده کرده بود. کیفیت شواهد برای پیامدهای مرگ و عفونت پیش از جراحی CSF، پائین بود؛ چراکه یک کارآزمایی، از شیوه جایگزین بهره برده بود، تعداد شرکتکنندگان برای ارزیابی اهداف با دقت کافی، بسیار کم بود و با توجه به یافتهها در کارآزماییهای منتخب درباره پیامد عفونت CSF پیش از جراحی، ناسازگاری وجود داشت.
شواهدی وجود نداشت که برداشت مکرر CSF از طریق پونکسیون کمری، پونکسیون بطنی یا از یک مخزن بطنی، نسبت به مدیریت محافظهکارانه در نوزادان مبتلا یا در معرض خطر ابتلا به PHH از نظر کاهش ناتوانی، مرگ یا نیاز به قرار دادن یک شانت دائمی، برتری داشته باشد.