یک رویکرد امیدوارکننده در درمان بیماری قلبی ایسکمیک مزمن و نارسایی احتقانی قلب، استفاده از سلولهای بنیادی است. دهه گذشته شاهد یک افراط در انجام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده در سرتاسر جهان بودیم که نتایج متناقضی را بهوجود آوردهاند.
ارزیابی منتقدانه شواهد بالینی درمورد ایمنی و کارایی سلولهای بنیادی / دودمانی مشتق از مغز استخوان بالغ اتولوگ به عنوان درمان برای بیماری قلبی ایسکمیک مزمن و نارسایی احتقانی قلب.
ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (Cochrane Central Register of Controlled Trials; CENTRAL) را واقع در کتابخانه کاکرین؛ ،MEDLINE ،Embase CINAHL ،LILACS و چهار پایگاه اطلاعاتی کارآزماییهای در حال انجام را برای کارآزماییهای مربوطه تا تاریخ 14 دسامبر 2015 جستوجو کردیم.
مطالعات واجد شرایط، کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای بودند که سلولهای بنیادی/ دودمانی بالغ اتولوگ را با فقدان سلول در افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک مزمن و نارسایی احتقانی قلب مقایسه کردند. ما مداخلات همراه (co-interventions) را، مانند آنژیوپلاستی اولیه، جراحی، یا استفاده از عوامل بسیجکننده سلول بنیادی بهطور مساوی در هنگام پذیرش گروهها برای درمان و کنترل، انتخاب کردیم.
دو نویسنده مروری بهطور مستقل از یکدیگر، تمامی منابع را از نظر واجد شرایط بودن بررسی کرده، کیفیت کارآزماییها را ارزیابی و دادهها را استخراج کردند. با استفاده از متاآنالیزهای اثرات تصادفی (random-effect)، یک سنجش کمی (quantitative evaluation) را از دادهها انجام دادیم. ناهمگنی را با استفاده از آماره I2 (I2 statistic) سنجیده و ناهمگنی قابل ملاحظهای (I2 بیش از 50%) را از طریق تحلیلهای زیرگروه پیدا کردیم. کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم. با استفاده از پروفیل GRADE یا GRADEpro جدول «خلاصهای از یافتهها» درست کردیم، مطالعاتی را که خطر سوگیری انتخاب در آنها بالا یا نامشخص بود خارج کردیم. در جدول «خلاصهای از یافتهها» به متغیرهای پیگیری طولانیمدت مرگومیر، پیامدهای موربیدیتی، و کسر جهشی (ejection fraction) اندازهگیری شده بطن چپ از طریق MRI تمرکز کردیم.
ما در این بهروزرسانی مرور، 38 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده را شامل 1907 شرکتکننده (1114 سلولدرمانی، 793 کنترل) انتخاب کردیم. 23 کارآزمایی در معرض خطر زیاد یا نامشخص سوگیری انتخاب بودند. منابع بالقوه دیگر سوگیری عبارت بودند از کور (blind) نبودن شرکت کنندگان (12 کارآزمایی) و داشتن حمایت تجاری کامل یا جزئی (13 کارآزمایی).
سلولدرمانی بروز مرگومیر را در درازمدت (≥ 12 ماه) کاهش داد (خطر نسبی (RR): 0.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.21 تا 0.87؛ 491 شرکتکننده؛ 9 مطالعه؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین). عوارض جانبی مربوط به روش عمل که مرتبط با نقشهبرداری یا روش تزریق سلول/ دارونما باشد، به ندرت رخ داده بودند. سلولدرمانی همچنین با کاهش میزان بروز انفارکتوس میوکارد غیر کشنده (non-fatal) در درازمدت (RR: 0.38؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.15 تا 0.97؛ 345 شرکتکننده؛ 5 مطالعه؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین) و نیز کاهش بروز آریتمیها (RR: 0.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.36 تا 1.09؛ 375 شرکتکننده؛ 6 مطالعه؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین) همراه بود. با این وجود، ما هیچ مدرکی مبنی بر اینکه سلولدرمانی خطر بروز موارد زیر را کاهش میدهد نیافتیم: بستری شدن مجدد برای نارسایی قلبی (RR: 0.63؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.36 تا 1.09؛ 375 شرکتکننده؛ 6 مطالعه؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین)، بروز مرگومیر، انفارکتوس میوکارد غیر کشنده و/یا بستری مجدد بیمارستانی برای نارسایی قلبی (RR: 0.64؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.38 تا 1.08؛ 141 شرکتکننده؛ 3 مطالعه؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین)، یا اندازهگیری کسر جهشی بطنچپ در درازمدت اندازهگیری شده با MRI (MD: 1.60 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 8.70 - به 5.50؛ 25 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین).
این مرور نظاممند و متاآنالیز، شواهدی با کیفیت پائین پیدا کرد مبنی بر آن که درمان با سلولهای بنیادی/دودمانی (progenitor) مشتق شده از مغز استخوان، مرگومیر را کاهش داده و در پیگیری کوتاهمدت و درازمدت، کسر جهشی بطن چپ را بهبود میبخشد و میتواند بروز انفارکتوس میوکارد غیر کشنده را کاهش دهد. همچنین میتواند در افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک مزمن و نارسایی احتقانی قلب، درجه طبقهبندی کارکردی انجمن قلب نیویورک (NYHA) (New York Heart Association (NYHA) Functional Classification) را اصلاح کند. از آنجا که میزان وقوع رویدادها بهطور کلی کم بوده و این امر منجر به بیدقتی خواهد شد، لازم است این یافتهها با احتیاط تفسیر شوند.