اختلال عملکرد غدد بزاقی (Salivary gland dysfunction) یک اصطلاح «چتری» برای وجود هرگونه زروستومیا (xerostomia) (احساس ذهنی خشکی دهان) یا هیپوفانکشن غده بزاقی (کاهش تولید بزاق) است. این یک عارضه جانبی قابل پیشبینی پرتودرمانی در ناحیه سر و گردن است و با مشکلات قابل توجهی از کیفیت زندگی همراه است. طیف گستردهای از مداخلات دارویی، با مکانیزمهای مختلف عمل، برای جلوگیری از اختلال عملکرد غدد بزاقی ناشی از اشعه استفاده شده است.
ارزیابی اثرات مداخلات دارویی برای جلوگیری از اختلال غدد بزاقی ناشی از اشعه.
متخصص اطلاعات سلامت دهان در کاکرین، پایگاههای اطلاعاتی زیر را جستوجو کرد: پایگاه ثبت کارآزماییهای سلامت دهان در کاکرین (تا 14 سپتامبر 2016)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ شماره 8، 2016)، در کتابخانه کاکرین (the Cochrane Library) (جستوجو در 14 سپتامبر 2016)، MEDLINE Ovid (از 1946 تا 14 سپتامبر 2016)، Embase Ovid (از 1980 تا 14 سپتامبر 2016)، CINAHL EBSCO (Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature؛ از 1937 تا 14 سپتامبر 2016)، LILACS BIREME Virtual Health Library (پایگاههای اطلاعاتی علمی سلامت آمریکای لاتین و کارائیب Latin American and Caribbean Health Science Information database، از 1982 تا 14 سپتامبر 2016)، مجموعه مقالات کنفرانسهای Zetoc (Zetoc Conference Proceedings، از 1993 تا 14 سپتامبر 2016)؛ و OpenGrey (از 1997 تا 14 سپتامبر 2016). ما ثبت کارآزماییهای در حال انجام موسسه ملی سلامت آمریکا (US National Institutes of Health Ongoing Trials Register) (ClinicalTrials.gov) و پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت World Health Organization International Clinical Trials Registry Platform را برای کارآزماییهای در حال انجام جستوجو کردیم. هنگام جستوجوی پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی، محدودیتی از نظر زبان یا تاریخ نشر اعمال نشد.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده را صرف نظر از زبان انتشار یا وضعیت انتشار آنها انتخاب کردیم. کارآزماییها شرکتکنندگان را از تمام سنین، نژاد و جنسیت، برنامهریزی شده برای دریافت پرتودرمانی به تنهایی یا بههمراه شیمیدرمانی در ناحیه سر و گردن انتخاب کرده بودند. شرکتکنندگان میتوانستند بیماران سرپایی یا بستریشده باشند. ما کارآزماییهایی را انتخاب کردیم که هرگونه رژیم دارویی تجویز شده را برای پیشگیری از اختلال غدد بزاقی قبل یا طی پرتودرمانی، با دارونما، عدم مداخله یا مداخله دارویی جایگزین مقایسه کردند. مقایسههای مربوط به روشهای رادیاسیون حذف شدند.
ما از روشهای استاندارد روششناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم.
ما 39 مطالعه را انتخاب کردیم که 3520 شرکتکننده را تصادفیسازی کردند؛ تعداد شرکتکنندگان مورد استفاده در تجزیهوتحلیل بر اساس پیامد و نقاط زمانی متغیر بود. این مطالعات به 14 مقایسه جداگانه تقسیمبندی و مرتب شدند و انجام متاآنالیز (meta-analysis) فقط در سه گروه از مطالعات امکانپذیر بود.
ما شواهدی با کیفیت پائین یافتیم که نشان میدهد آمیفوستین (amifostine)، در مقایسه با پلاسبو یا کنترل بدون استفاده از درمان، ممکن است خطر زروستومیای متوسط تا شدید (درجه 2 یا بالاتر در مقیاس 0 تا 4) را در پایان پرتودرمانی (خطر نسبی (RR): 0.35؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.19 تا 0.67؛ 0.001 = P؛ 3 مطالعه؛ 119 شرکتکننده)، و تا سه ماه پس از پرتودرمانی (RR: 0.66؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.48 تا 0.92؛ 0.01 = P؛ 5 مطالعه؛ 687 شرکتکننده) کاهش دهد، اما شواهد کافی وجود ندارد که نشان دهد این اثر تا 12 ماه پس از پرتودرمانی پایدار باشد (RR: 0.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.40 تا 1.23؛ 0.21 = P؛ 7 مطالعه؛ 682 شرکتکننده).
ما شواهدی با کیفیت بسیار پائین یافتیم که نشان دادند آمیفوستین، میزان ترشح بزاق غیر تحریکی را تا 12 ماه پس از پرتودرمانی، هر دو براساس میلیگرم بزاق در هر 5 دقیقه (میانگین تفاوت (MD): 0.32؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.09 تا 0.55؛ 0.006 = P؛ 1 مطالعه؛ 27 شرکتکننده)، و تولید بیش از 0.1 گرم بزاق را در 5 دقیقه (RR: 1.45؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.13 تا 1.86؛ 0.004 = P؛ 1 مطالعه؛ 175 شرکتکننده) افزایش داد. با این حال، هنگام بررسی میزان بزاق تحریکی، شواهد کافی مبنی بر وجود تفاوت وجود نداشت. شواهد کافی (با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت که نشان دهد آمیفوستین، اثرات درمان سرطان را از نظر معیارهای بقا به خطر میاندازد.
شواهدی با کیفیت بسیار پائین در مورد منفعت اندک آمیفوستین بر کیفیت زندگی (مقیاس 10 نقطهای) در 12 ماه پس از پرتودرمانی وجود داشت (MD: 0.70؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.20 تا 1.20؛ 0.006 = P؛ 1 مطالعه؛ 180 شرکتکننده)، اما شواهد کافی در پایان و تا سه ماه بعد از پرتودرمانی وجود نداشت. مطالعه دیگری شواهدی از تفاوت در 6، 12، 18 و 24 ماه بعد از پرتودرمانی نشان نداد. شواهدی با کیفیت پائین وجود داشت که نشان داد آمیفوستین با افزایش در موارد زیر مرتبط است:
استفراغ (RR: 4.90؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.87 تا 8.38؛ 0.00001 < P؛ 5 مطالعه؛ 601 شرکتکننده)، هیپوتانسیون (فشارخون پایین) (RR: 9.20؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.84 تا 29.83؛ 0.0002 = P؛ 3 مطالعه؛ 376 شرکتکننده)، حالت تهوع (RR: 2.60؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.81 تا 3.74؛ 0.00001 < P؛ 4 مطالعه؛ 556 شرکتکننده)، و پاسخ آلرژیک (RR: 7.51؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.40 تا 40.39؛ 0.02 = P؛ 3 مطالعه؛ 524 شرکتکننده).
ما برای اینکه مشخص کنیم آیا پیلوکارپین (pilocarpine) نسبت به کنترل پلاسبو یا عدم استفاده از درمان برای پیامدهای زیر بهتر است یا بدتر، شواهد ناکافی داشتیم (که کیفیت بسیار پائینی داشتند): زروستومیا، میزان ترشح بزاق، بقا، و کیفیت زندگی. برخی از شواهد با کیفیت پایین وجود داشت که نشان داد پیلوکارپین با افزایش تعریق مرتبط است (RR: 2.98؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.43 تا 6.22؛ 0.004 = P؛ 5 مطالعه؛ 389 شرکتکننده).
ما برای تعیین اینکه آیا پالفرمین (palifermin) بهتر یا بدتر از پلاسبو عمل میکند، شواهد کافی نداشتیم: زروستومیا (کیفیت پائین)، بقا (کیفیت متوسط)؛ و هرگونه عوارض جانبی.
همچنین شواهد کافی برای تعیین اثرات مداخلات زیر وجود نداشت: بیپریدن (biperiden) بههمراه پیلوکارپین، طب چینی، بتانکول (bethanechol)، بزاق مصنوعی، سلنیوم، دهانشویه ضدعفونیکننده، لوسیون ضدمیکروبی، پولاپریزینک (polaprezinc)، مایع شستشوی آزولن (azulene rinse)، و ونالوت دپوت (Venalot Depot).
برخی از شواهد با کیفیت پائین وجود دارند که نشان میدهند آمیفوستین از احساس خشکی دهان در افراد دریافتکننده پرتودرمانی در ناحیه سر و گردن (با یا بدون شیمیدرمانی) در کوتاهمدت (پایان پرتودرمانی) تا میانمدت (سه ماه پس از پرتودرمانی) جلوگیری میکند. با این حال، روشن نیست که آیا این اثر تا 12 ماه بعد از پرتودرمانی پایدار است یا خیر. مزایای آمیفوستین باید در برابر هزینههای بالای آن و عوارض جانبی آن سنجیده شود. شواهد کافی برای نشان دادن اینکه هرگونه مداخله دیگری مفید است یا خیر، وجود نداشت.