افزایش شیوع پیشبینیشده در بروز دیابت نوع 2 (T2DM) میتواند به یک مشکل قابل توجه سلامت در سراسر جهان تبدیل شود. اینکه مهارکنندههای دیپپتیدیل پپتیداز-4 (DPP) یا آنالوگهای پپتیدی شبیه گلوکاگون-1 (GLP) قادر به پیشگیری یا به تاخیر انداختن T2DM و عوارض همراه با آن در افرادی که در معرض خطر ابتلا به T2DM هستند یا خیر، نامشخص است.
بررسی تاثیر اثرات مهارکنندههای DPP-4 و آنالوگهای GLP-1 بر پیشگیری یا بهتاخیر انداختن T2DM و عوارض مرتبط با آن در افراد مبتلا به اختلال تحمل گلوکز، اختلال در قند خون ناشتا، میزان متوسطی از سطح هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) یا هر مجموعه ای از آنها.
ما پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین؛ MEDLINE؛ PubMed؛ Embase؛ ClinicalTrials.gov؛ پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO)؛ و فهرست منابع مطالعات مروری؛ مقالات و گزارشهای ارزیابی فنآوریهای سلامت را جستوجو کنیم. ما از پژوهشگران کارآزماییهای گنجاندهشده برای اطلاعات در مورد کارآزماییهای دیگر پرسوجو کردیم. تاریخ آخرین جستوجو در تمام پایگاههای دادهها ژانویه 2017 بود.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) را وارد کردیم که به مدت حداقل 12 هفته یا بیشتر انجام شده و به مقایسه مهارکنندههای DPP-4 و آنالوگهای GLP-1 با هر مداخله دارویی کاهش دهنده گلوکز، مداخلات تغییر دهنده رفتاری، پلاسبو یا عدم مداخله در افراد مبتلا به اختلال گلوکز ناشتا، اختلال تحمل گلوکز، HbA1c اندکی بالا یا ترکیبی از اینها پرداخته بودند.
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور مستقل تمام خلاصه مقالات و متن کامل مقالات و سوابق را مطالعه کردند، کیفیت دادهها را ارزیابی و استخراج دادهها را انجام دادند. یک نویسنده مطالعه مروری دادهها را استخراج کرد که توسط نویسنده دوم هم بررسی شد. ما اختلافات را با اجماع یا دخالت نویسنده سوم مطالعه مروری حلوفصل کردیم. برای متاآنالیز، ما برای استفاده از یک مدل تاثیرات تصادفی با بررسی خطر نسبی (RR) برای نتایج دومولفهای، و میانگین تفاوت (MD) برای نتایج پیوسته، با استفاده از %95 فاصله اطمینان (CI) برنامهریزی کردیم. ما کیفیت کلی شواهد را با استفاده از ابزار GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
ما هفت RCT کامل شده را در مطالعه مروری گنجاندیم؛ با حدود 98 شرکتکننده که بهطور تصادفی تحت تکدرمانی با یک مهارکننده DPP-4 قرار گرفته و 1620 نفر که بهطور تصادفی تحت تکدرمانی با یک آنالوگ GLP-1 قرار گرفته بودند. در دو کارآزمایی یک مهارکننده DPP-4 و در پنج کارآزمایی یک آنالوگ GLP-1 مورد بررسی قرار گرفته بود. در مجموع 924 شرکتکننده بهصورت تصادفی با دادههای مرتبط با تخصیص در گروههای کنترل در یک گروه جای گرفتند، 889 شرکتکننده بهطور تصادفی در گروه پلاسبو و 33 نفر از شرکتکنندگان به تکدرمانی با متفورمین جای گرفتند. یک RCT با لیراگلوتاید (liraglutide) 85% از کل شرکتکنندگان را در خود جای داده بود. مدت مداخلات از 12 هفته تا 160 هفته متغیر بود. ما هیچکدام از کارآزماییهای گنجانده شده را دارای ریسک پائین سوگیری برای همه حوزههای خطرزای سوگیری ارزیابی نکردیم و متاآنالیز را انجام ندادیم چرا که تعداد کارآزماییها کافی نبود.
یک کارآزمایی که به مقایسه داروی ویلداگلپتین (vildagliptin)، که مهارکننده DPP-4 است، با دارونما پرداخته بود، هیچ موردی را از مرگ گزارش نکرد (شواهد با کیفیت بسیار پائین). شیوع T2DM با استفاده از معیارهای تشخیصی WHO در این کارآزمایی 3/90 شرکتکننده بود که بهصورت تصادفی در گروه ویلداگلیپتین جای گرفته، در مقایسه با 1/89 شرکت کننده که به طور تصادفی در گروه دارونما جای گرفته بود (شواهد با کیفیت بسیار پایین). همچنین، 1/90 شرکتکننده در گروه ویلداگلیپتین در مقایسه با 2/89 شرکت کننده در گروه پلاسبو، دچار یک عارضه جدی شدند (شواهد با کیفیت بسیار پائین). یکی از هر 90 نفر شرکتکننده، دچار نارسایی احتقانی قلب در گروه ویلداگلپتین در مقایسه با گروههای دارونما شد (شواهد با کیفیت بسیار پائین). هیچ اطلاعاتی در مورد انفارکتوس قلبی غیر مرگبار، سکته مغزی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت یا تاثیرات اجتماعی-اقتصادی گزارش نشده بود.
رخداد مرگ به هر علت و مرگ قلبی-عروقی متعاقب درمان با آنالوگ GLP-1 به ندرت گزارش شده بود؛ یک کارآزمایی از اگزناتید (exenatide) گزارش داده بود که هیچ شرکت کنندهای فوت نکرده است. کارآزمایی دیگری از لیراگلوتید 3.0 میلیگرم نشان داد که 2/1501 نفر از گروه لیراگلوتید و 2/747 نفر از گروه دارونما پس از 160 هفته درمان فوت کردند (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
شیوع T2DM پس از درمان با لیراگلوتید 3.0 میلیگرم در مقایسه با پلاسبو پس از 160 هفته، 26/1472 (%1.8) در شرکتکنندگان بهطور تصادفی جای گرفته در گروه لیراگلوتید در مقایسه با 46/738 (%6.2) شرکتکنندگان به طور تصادفی جای گرفته در گروه دارونما (شواهد با کیفیت بسیار پائین) بود. این کارآزمایی خطر ابتلا (تشخیص) به T2DM را با HbA1c %5.7 تا %6.4 (%5.6 یا بیشتر)، گلوکز ناشتای پلاسما 5.6 mmol/L یا بیشتر تا 6.9 mmol/L یا کمتر (7.0 mmol/L یا بیشتر) یا گلوکز پلاسما دو ساعت پس از غذای 7.8 mmol/L یا بیشتر تا 11.0 mmol/L 11.1) mmol/L) در نظر گرفته بود. در مجموع، 70/1472 (%66) شرکت کننده از هیپرگلیسمی متوسط به قند خون طبیعی رسیدند، در مقایسه با 268/738 (%36) شرکتکنندگان در گروه دارونما. میزان بروز T2DM پس از 12 هفته ادامه یافته بدون درمان (پس از 172 هفته) نشان داد که پنج فرد دیگر در گروه لیراگلوتید با T2DM تشخیص داده شدند، در مقایسه با یک شرکتکننده در گروه دارونما. پس از 12 هفته از قطع درمان، 740/1472 (%50) شرکت کنندگان در گروه لیراگلوتید در مقایسه با 263/738 (%36) شرکتکنندگان در گروه دارونما دارای قند خون طبیعی بودند.
در یک کارآزمایی با استفاده از اگزناتید 2/17 شرکتکننده بهطور تصادفی جای گرفته در گروه اگزناتید در مقابل 1/16 شرکتکننده بهطور تصادفی جای گرفته در گروه دارونما به سمت T2DM رفتند (شواهد با کیفیت بسیار پائین). این کارآزمایی تعریفی از ابتلا به T2DM ارائه نداده بود. یک کارآزمایی عوارض جانبی جدی را در 230/1524 (%15.1) در شرکت کنندگان گروه لیراگلوتید 3.0 میلیگرم در مقایسه با 96/755 (%12.7) شرکتکنندگان در بازوی پلاسبو گزارش کرده بود (شواهد با کیفیت بسیار پائین). هیچ عارضه جانبی جدی در کارآزمایی استفاده کرده از لیراگلوتید وجود نداشت. انفارکتوس میوکارد غیرمرگبار در 1/1524 شرکتکننده در بازوی لیراگلوتاید و در 0/55 شرکتکننده در بازوی دارونما در 172 هفته گزارش شد (شواهد با کیفیت بسیار پائین). یک کارآزمایی نارسایی احتقانی قلب را در 1/1524 شرکتکننده گروه لیراگلوتید و 1/755 شرکتکننده بازوی پلاسبو گزارش کرد (شواهد با کیفیت بسیار پائین). شرکتکنندگان دریافت کننده لیراگلوتید در مقایسه با گروه دارونما متوسط بهبودی اندک در مقیاس خلاصه 36 موردی داشتند که اختلاف 0.87 امتیاز را نشان میداد (95% فاصله اطمینان (CI): 0.17 تا 1.58؛ P = 0.02؛ 1 کارآزمایی، 1791 شرکتکننده؛ کیفیت شواهد بسیار پائین). هیچ کارآزمایی در مورد آنالوگهای GLP-1 دادههایی درباره سکته مغزی، عوارض میکروواسکولار یا تاثیرات اقتصادی- اجتماعی گزارش نکرده بود.
شواهد قاطعی وجود ندارد که مهارکنندههای DPP-4 یا آنالوگهای GLP-1 عمدتا در مقایسه با دارونما تاثیر قابل توجهی بر احتمال ابتلا به T2DM و بهخصوص عوارض مرتبط با آن در افرادی داشته باشد که در معرض خطر افزایش T2DM قرار دارند. اغلب کارآزماییها پیامدهای مهم بیمار را بررسی نکرده بودند.