پیشینه
ریسپریدون (Risperidone) اولین نسل جدید داروی آنتیسایکوتیک است که در بازار به شکل ژنریک/عمومی در دسترس قرار دارد.
اهداف
بررسی اثرات بالینی، ایمنی و مقرون بهصرفه بودن ریسپریدون در مقایسه با دارونما برای درمان اسکیزوفرنی.
روش های جستجو
در 19 اکتبر 2015، ما ثبت کارآزماییهای گروه اسکیزوفرنی در کاکرین (Cochrane Schizophrenia Group Trials Register) را جستوجو کردیم که بر اساس جستوجوی منظم در CINAHL؛ BIOSIS؛ AMED؛ EMBASE؛ PubMed؛ MEDLINE؛ PsycINFO و ثبت کارآزماییهای بالینی انجام شد. ما منابع همه مطالعات انتخابشده را بررسی کردیم و با شرکت تولیدکننده و نویسندگان مطالعات انتخابشده برای مطالعات و دادههای مربوطه تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛Randomised Controlled Trials) برای مقایسه ریسپریدون خوراکی با درمانهای دارونما برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و/یا سایکوز شبهاسکیزوفرنی.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور جداگانه مطالعات را غربالگری، خطر سوگیری (Bias) مطالعات انتخابشده را ارزیابی و دادهها را استخراج کردند. برای دادههای دوتایی، ما خطر نسبی (RR) و 95% فاصله اطمینان (CI) را بر اساس قصد درمان محاسبه کردیم. برای دادههای پیوسته، ما میانگین تفاوت (MD) و 95% فاصله اطمینان (CI) را محاسبه کردیم. ما جدول خلاصهای را از یافتهها با استفاده از رویکرد GRADE تهیه کردیم (درجهبندی توصیهها، ارزیابی، ارتقا و بررسی؛ (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation)).
نتایج اصلی
این مطالعه مروری، 15 مطالعه (2428 = N) را انتخاب کرد. خطر سوگیری انتخاب در بسیاری از مطالعات، بهویژه در مورد تخصیص پنهان، نامشخص است. زمینههای دیگر سوگیری مانند دادههای گم شده و انتخاب گزارش نیز باعث نگرانی شد، هر چند که مسیر تاثیر پیامد اولیه ما را تحت تاثیر قرار نداد، در تجزیه و تحلیل های حساس نشان داده شد.
بسیاری از کارآزماییهای انتخابشده، حمایت شرکت تولیدکننده مداخله را پشتسر داشتند. با این حال، بهطور کلی گروه ریسپریدون به احتمال بیشتری به بهبود قابل توجه بالینی در حالت روانی دست یافتند (6 RCT؛ 864 = N؛ خطر نسبی (RR): 0.64؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.52 تا 0.78؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). این اثر حتی زمانی که سه مطالعه با میزان فرسایش بیش از 50% از تجزیه و تحلیل ها حذف شد (3 RCT؛ 589 = N؛ RR: 0.77؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.67 تا 0.88) باقی ماند.
شرکتکنندگان دریافتکننده دارونما نسبت به شرکتکنندگان دریافتکننده ریسپریدون، با احتمال کمتری بهبود بالینی معنیداری در مقیاس درک بالینی جهانی (CGI) داشتند (4 RCT؛ 594 = N؛ RR: 0.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.57 تا 0.83؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). بهطور کلی، گروه ریسپریدون نسبت به گروه دارونما، 31% کمتر احتمال داشت مطالعه را زودتر ترک کنند (12 RCT؛ 2261 = N؛ RR: 0.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.62 تا 0.78؛ شواهد با کیفیت پائین)، اما بروز عوارض جانبی کافی اکستراپیرامیدال (extrapyramidal) بیشتر احتمال داشت در گروه ریسپریدون رخ بدهد (7 RCT؛ 1511 = N؛ RR: 1.56؛ 95% فاصله اطمینان (CI)؛ 1.13 تا 2.15؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
هنگامی که ریسپریدون و دارونما با کلوزاپین (clozapine) تلفیق شد، تفاوت معنیداری بین گروهها برای پاسخ بالینی که به صورت کاهش کمتر از 20% در نمرات PANSS/BPRS تعریف شد (2 RCT؛ 98 = N؛ RR: 1.15؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.93 تا 1.42؛ شواهد با کیفیت پائین) و فرسایش (ترک زودتر مطالعه به هر دلیل) (3 RCT؛ 167 = N؛ RR: 1.13؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.53 تا 2.42؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود نداشت. یک مطالعه، پاسخ بالینی معنیدار را با استفاده از مقیاس درک بالینی جهانی اندازهگیری کرد و هیچ اثری مشهود نبود (1 RCT؛ 68= N؛ RR: 1.12؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.87 تا 1.44؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ دادهای برای عوارض جانبی اکستراپیرامیدال در دسترس نبود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
بر اساس شواهد با کیفیت پائین، بهنظر میرسد ریسپریدون در مقایسه با دارونما در بهبود وضعیت روانی سودمند باشد، اما همچنین باعث عوارض جانبی میشود. بیش از هشت کارآزمایی از 15 کارآزمایی انتخابشده، توسط شرکتهای دارویی حمایت مالی شده بودند. کیفیت شواهد فعلی موجود، بسیار پائین تا پائین است.
خلاصه به زبان ساده
ریسپریدون در برابر دارونما برای اسکیزوفرنی
سوال مطالعه مروری
آیا ریسپریدون (شکل قرص) نسبت به دارونما در درمان علائم بیماریهای اسکیزوفرنی یا شبه اسکیزوفرنی موثرتر است یا خیر؟
پیشینه
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب صداهایی را میشنوند و چیزهایی را میبینند(توهم) و باورهای عجیب و غریب (هذیان) دارند. این موارد علائم مثبت نامیده میشوند. بیماریهای روانی همچنین باعث خستگی، بیتفاوتی، بیحسی عاطفی، و گوشهگیری (انزوا) میشوند. اینها علایم منفی نامیده میشوند. درمان اصلی برای نشانههای اسکیزوفرنی، داروهای آنتیسایکوتیک است. داروهای آنتیسایکوتیک را میتوان به داروهای معمولی (قدیمیتر) و غیرمعمولی (جدیدتر) تقسیم کرد. داروهای آنتیسایکوتیک معمولی مانند کلرپرومازین و هالوپریدول، چندین دهه درمان اصلی بودند و در کاهش علائم مثبت اسکیزوفرنی موثر بودند. با این حال، علائم منفی نسبتا مقاوم به درمان بودند. علاوه بر این، درمانهای دارویی با عوارض جانبی ناخوشایند همراه بود که باعث میشد افراد مصرف داروها را قطع کنند که خود ممکن بود منجر به عود شود. تصور میشود آنتیسایکوتیکهای غیرمعمول جدیدتر، مانند ریسپریدون، نسبت به داروهای قدیمیتر که علائم مثبت را کاهش میدهند، اما باعث اثرات جانبی کمتری میشوند، موثرتر باشند.
ویژگیهای مطالعه
جستوجوی کارآزماییهای تصادفیسازی با کیفیت بالا در سال 2008، 2013 و 2015 انجام شد. این مطالعه مروری در حال حاضر، 15 مطالعه را با 2428 شرکتکننده انتخاب کرد. شرکتکنندگان مطالعه (بستری و سرپایی) مبتلا به بیماریهای اسکیزوفرنی یا شبهاسکیزوفرنی در گروههای درمان که ریسپریدون خوراکی یا دارونما دریافت کردند، تصادفیسازی شدند.
نتایج اصلی
نتایج بهدست آمده از دادههای محدود نشان میدهد که ریسپریدون برای کاهش علائم کلی اسکیزوفرنی مؤثرتر از دارونما است، و شرکتکنندگان دریافتکننده ریسپریدون به احتمال زیاد با درمان موافق بودند. با این حال، مانند داروهای آنتیسایکوتیک معمولی قدیمیتر، ریسپریدون نیز با عوارض جانبی جدی مانند بیماری پارکینسون همراه بود.
کیفیت شواهد
شواهد موجود دارای کیفیت بسیار پائینی بود. اطلاعات و دادهها محدود بود، ضعیف گزارش شدند، و احتمالا به نفع ریسپریدون دارای خطر سوگیری بودند. نزدیک به نیمی از کارآزماییهای انتخابشده توسط شرکتهای دارویی حمایت مالی شده بود. نتیجهگیری قطعی بر اساس نتایج حاصل از این مرور، مشکل است. مدیریت/راهنمایی بهتر و گزارش کارآزماییها میتوانست اطمینان را نسبت به نتایج افزایش دهد.
Ben Gray: پژوهشگر ارشد همکار، بنیاد McPin به نشانی http://mcpin.org