پیشینه
این نسخه بهروزرسانیشده از مطالعه مروری اصلی کاکرین، منتشرشده در پایگاه اطلاعاتی مرورهای سیستماتیک کاکرین، شماره 1، 2006 است.
صرع یک بیماری شایع عصبی است که در آن تخلیههای الکتریکی غیرطبیعی از مغز، موجب عود تشنجها بدون عامل برانگیزنده میشوند. اعتقاد بر این است که با درمان دارویی مؤثر، تا 70% از افراد مبتلا به صرع فعال ممکن است از تشنج خلاصی یابند و اندکی بعد از آغاز دارودرمانی با یک داروی ضدصرع در مونوتراپی، وارد دوره بهبودی شوند.
انتخاب صحیح درمان خط اول ضدصرع برای افراد مبتلا به تشنجهای تازه تشخیص داده شده، بسیار بااهمیت است. مهم است که انتخاب داروهای ضدصرع برای یک شخص، با استفاده از شواهد با کیفیت بالا با توجه به منافع بالقوه و مضرات درمانهای مختلف انجام شود. همچنین مهم است که اثربخشی و تحملپذیری داروهای ضدصرع مناسب برای استفاده در انواع تشنج، با یکدیگر مقایسه شوند.
کاربامازپین یا لاموتریژین، درمانهای توصیهشده خط اول برای تشنجهای پارشیال تازه ظاهرشده و به عنوان درمان خط اول یا دوم برای تشنجهای تونیک کلونیک منتشر هستند. ترکیب کردن شواهد مطالعات موجود، دقت نتایج را برای پیامدهای مربوط به اثربخشی و تحملپذیری افزایش میدهد و ممکن است به اطلاعرسانی یک انتخاب بین دو دارو کمک کند.
اهداف
بررسی زمان بروز سندرم وابستگی (withdrawal)، بهبودی و نخستین تشنج با لاموتریژین در قیاس با کاربامازپین، هنگامی که به صورت مونوتراپی در افراد مبتلا به تشنجهای پارشیال (پارشیال ساده یا پیچیده و ژنرالیزه ثانویه) یا تشنجهای تونیک کلونیک ژنرالیزه (همراه یا بدون سایر انواع تشنجهای ژنرالیزه) بهکار گرفته میشوند.
روش های جستجو
نخستین جستوجوها برای این مطالعه مروری در سال 1997 انجام شدند. ما برای بهروزرسانی اخیر، مرکز ثبت تخصصی گروه صرع در کاکرین (Cochrane Epilepsy Group) (17 اکتبر 2016)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials) از طریق ثبت آنلاین مطالعات کاکرین (CRSO؛ Cochrane Register of Studies Online؛ 17 اکتبر 2016) و MEDLINE؛ (Ovid؛ از 1946 تا 17 اکتبر 2016) را جستوجو کردیم. ما هیچ محدودیت زبانی اعمال نکردیم. همچنین با شرکتهای داروسازی و محققان کارآزماییها تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده در کودکان یا بزرگسالان مبتلا به تشنجهای پارشیال یا تشنجهای تونیک کلونیک ژنرالیزه که مونوتراپی را با کاربامازپین یا لاموتریژین مقایسه کرده بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
این مطالعه یک بررسی با بهرهگیری از دادههای فردی شرکتکنندگان است. پیامد اولیه ما، زمان تا قطع درمان اختصاص داده شده و پیامدهای ثانویه ما، زمان تا اولین تشنج بعد از تصادفیسازی، زمان تا بهبودی 6 ماهه، 12 ماهه و 24 ماهه و بروز عوارض جانبی بود. ما از مدلهای رگرسیون خطرات متناسب کاکس (Cox proportional hazards regression models) برای دستیابی به برآوردهای مختص کارآزمایی از خطر نسبی (RR) با 95% فاصله اطمینان (CI) و از روش واریانس معکوس عمومی برای به دست آوردن مجموع خطر نسبی ترکیبی و 95% CI استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما 13 مطالعه را در این بررسی انتخاب کردیم. دادههای هر شرکتکننده برای 2572 نفر از 3394 فرد واجد شرایط در 9 عدد از 13 کارآزمایی در دسترس بود: 78% از دادههای بالقوه. RR کمتر از 1، برای پیامدهای بهبودی (remission outcomes) نشاندهنده برتری کاربامازپین و برای پیامدهای نخستین تشنج و قطع درمان RR کمتر از 1 بیانگر برتری لاموتریژین بود.
نتایج اصلی کلی (RR ترکیبی تطابقیافته برای نوع تشنج) از این قرار بود: زمان تا قطع درمان اختصاصیافته (RR: 0.72؛ 95% CI؛ 0.63 تا 0.82)، زمان تا نخستین تشنج (RR: 1.22؛ 95% CI؛ 1.09 تا 1.37) و زمان تا بهبودی ششماهه (RR: 0.84؛ 95% CI؛ 0.74 تا 0.94)، حاکی از برتری معنادار لاموتریژین در مقایسه با کاربامازپین از نظر قطع، اما برتری معنادار کاربامازپین در مقایسه با لاموتریژین از لحاظ نخستین تشنج و بهبودی ششماهه بود. ما هیچ تفاوتی میان این داروها از نظر زمان تا بهبودی 12 ماهه (RR: 0.91؛ 95% CI؛ 0.77 تا 1.07) یا بهبودی 24 ماهه (RR: 1؛ 95% CI؛ 0.8 تا 1.25) نیافتیم. اگرچه فقط دو کارآزمایی شرکتکنندگان را برای مدت بیش از یک سال پیگیری کرده بودند؛ بنابراین شواهد محدود هستند.
نتایج این مطالعه مروری غالباً مربوط به افراد دارای تشنجهای پارشیال است؛ 88 درصد از افراد منتخب در ابتدا، مبتلا به این نوع از تشنج بودند. ممکن است نوع تشنج تا 50 درصد از تعداد محدود شرکتکنندگانی که مبتلا به تشنجهای ژنرالیزه طبقهبندی شده بودند، اشتباهاً طبقهبندی شده باشند؛ بنابراین ما توصیه به احتیاط در تفسیر نتایج این بررسی برای افراد دچار تشنجهای ژنرالیزه میکنیم.
شایعترین عوارض جانبی گزارششده برای هر دو دارو در بین تمام کارآزماییهای انتخابی، گیجی، خستگی، اختلالات گوارشی، سردرد و مشکلات پوستی بودند. میزان عوارض جانبی در میان این دو دارو مشابه بود.
به طور کلی کیفیت روششناسی کارآزماییهای انتخابشده خوب بود؛ اگرچه برخی شواهد وجود داشت که انتخاب طرح درمان پوشیده یا برچسبباز (masked or open-label) ممکن است میزان قطع کارآزماییها را تحت تأثیر قرار داده باشد. از این رو، ما کیفیت شواهد را از نظر پیامد اولیه ترک درمان، برای افراد مبتلا به تشنجهای پارشیال، متوسط و برای افراد مبتلا به تشنجهای ژنرالیزه، پایین در نظر گرفتیم. ما کیفیت شواهد را از لحاظ پیامدهای اثربخشی (اولین تشنج و بهبودی)، برای افراد دارای تشنجهای پارشیال، بالا و برای افراد دارای تشنجهای ژنرالیزه، متوسط ارزیابی کردیم.
نتیجهگیریهای نویسندگان
احتمال بروز سندرم وابستگی به طور معناداری در لاموتریژین نسبت به کاربامازپین کمتر بود؛ اما نتایج زمان تا نخستین تشنج نشان داد که کاربامازپین ممکن است از نظر کنترل تشنج برتر باشد. انتخاب میان این درمانهای خط اول باید همراه با ملاحظه دقیق انجام گیرد. ما توصیه میکنیم که کارآزماییهای آینده باید با بالاترین کیفیت ممکن همراه با توجه به ماسکه کردن، انتخاب جمعیت، طبقهبندی نوع تشنج، مدت پیگیری، انتخاب پیامدها و تحلیل و ارائه نتایج طراحی شوند.
خلاصه به زبان ساده
مونوتراپی (درمان با یک دارو) لاموتریژین در مقابل کاربامازپین برای صرع
این نسخه بهروزرسانیشده از مطالعه مروری اصلی کاکرین منتشرشده در پایگاه اطلاعاتی مطالعات مروری سیستماتیک کاکرین، شماره 1، 2006 است.
پیشینه
صرع یک بیماری شایع عصبی است که در آن تخلیههای الکتریکی غیرطبیعی از مغز، موجب عود تشنجها میشوند. ما در این مطالعه مروری، دو گونه از تشنجهای صرعی را مطالعه کردیم: تشنجهای ژنرالیزه که طی آن تخلیههای الکتریکی در یک بخش از مغز آغاز میشوند و در سراسر مغز حرکت میکنند؛ و تشنجهای پارشیال (همچنین به عنوان تشنجهای کانونی شناخته میشوند) که در آن تشنج ایجادشده در یک بخش از مغز، در همان بخش اثر میگذارد (یک نیمکره کامل مغز یا قسمتی از یک لوب مغز). تشنجهای پارشیال ممکن است تبدیل به ژنرالیزه شوند (ژنرالیزه ثانویه) و از یک بخش از مغز به سراسر مغز حرکت کنند. یک داروی ضدصرع در حدود 70 درصد از افراد مبتلا به صرع، میتواند تشنجهای ژنرالیزه یا تشنجهای پارشیال را کنترل کند.
این مطالعه مروری در اشخاص دارای تشنجهای پارشیال (با یا بدون ژنرالیزه شدن ثانویه) و افراد دارای تشنجهای تونیک کلونیک ژنرالیزه (نوع خاصی از تشنجهای ژنرالیزه) انجام شد. این مطالعه مروری در افراد مبتلا به سایر انواع تشنجهای ژنرالیزه مانند تشنجهای absence یا میوکلونیک انجام نشد؛ زیرا درمانهای توصیهشده برای این تشنجها متفاوت هستند.
اهداف
کاربامازپین و لاموتریژین، درمانهای خط اول برای افراد مبتلا به صرع تازه تشخیص داده شده هستند. هدف این مطالعه مروری، مقایسه نحوه اثربخشی این داروها در کنترل کردن تشنجها، یافتن ارتباط احتمالی آنها با عوارض جانبی که ممکن است منجر به بروز سندرم وابستگی داروها در افراد شوند و آگاهی از انتخاب بین این داروها است.
روشها
آخرین جستوجو برای کارآزماییها در اکتبر 2016 انجام گرفت. ما شواهد 13 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده را مربوط به مقایسه لاموتریژین با کاربامازپین، ارزیابی کردیم. ما توانستیم دادهها را برای 2572 نفر در نه مورد از 13 کارآزمایی ترکیب کنیم؛ دادههای 822 نفر باقیمانده از چهار کارآزمایی برای استفاده در این مطالعه مروری در دسترس نبودند.
نتایج
نتایج حاصل از این مطالعه مروری نشان میدهد که افراد تمایل بیشتری به قطع زودتر کاربامازپین نسبت به درمان با لاموتریژین داشتند. شایعترین علت مرتبط با قطع دارو، عوارض جانبی بود: 51 درصد از تمام قطع درمانها در شرکتکنندگان مربوط به کاربامازپین و 36 درصد از آنها مربوط به لاموتریژین بود. دومین دلیل رایج مرتبط با قطع دارو، عود تشنج بود: 56 نفر از 683 قطع درمان کلی (8%) در کاربامازپین و 93 نفر از 610 قطع کلی (15%) در لاموتریژین.
همچنین این نتایج نشان میدهد که عود تشنجها پس از شروع درمان با لاموتریژین ممکن است زودتر از درمان با کاربامازپین رخ دهد و وضعیت بدون تشنج برای یک دوره شش ماه ممکن است در کاربامازپین سریعتر از لاموتریژین اتفاق بیافتد. اکثر افراد منتخب در 13 کارآزمایی (88%) مبتلا به تشنجهای پارشیال بودند؛ بنابراین نتایج حاصل از این مطالعه مروری عمدتاً شامل بیماران مبتلا به این نوع از تشنج میشود.
شایعترین عوارض جانبی گزارششده توسط شرکتکنندگان در طول کارآزمایی، گیجی، خستگی، مشکلات گوارشی، سردرد و مشکلات پوستی بود. این عوارض جانبی توسط افرادی که لاموتریژین یا کاربامازپین مصرف میکردند، به تعداد دفعات مشابهی گزارش شد.
کیفیت شواهد
ما کیفیت شواهد را برای افراد مبتلا به تشنجهای پارشیال، از نظر پیامدهای عود تشنج و بهبودی تشنج، بالا و از لحاظ پیامد قطع درمان، متوسط ارزیابی کردیم. طراحی کارآزماییها (آیا بیماران و پزشکان معالجهکننده میدانستند که چه دارویی استفاده میکنند) ممکن است بر میران خروج از درمان تأثیر گذاشته باشد. امکان دارد تا 50% از کسانی که در کارآزماییهای بهکاررفته در نتایج ما شرکت داشتهاند، به اشتباه به عنوان ابتلا به تشنجهای ژنرالیزه طبقهبندی شده باشند. ما کیفیت شواهد را برای افراد مبتلا به تشنجهای ژنرالیزه، از لحاظ پیامدهای عود تشنج و بهبودی تشنج، متوسط و از نظر قطع درمان، پایین در نظر گرفتیم.
نتیجهگیری
لاموتریژین و کاربامازپین، درمانهای مؤثری در افراد مبتلا به تشنجهای پارشیال هستند و انتخاب میان این دو درمان باید با دقت انجام شود. اطلاعات بیشتری برای بیماران دارای تشنجهای ژنرالیزه موردنیاز است. ما توصیه میکنیم که همه کارآزماییهای آینده که این داروها یا هر داروی ضدصرع دیگری را مقایسه میکنند، باید با استفاده از روشهای با کیفیت بالا طراحی شوند. همچنین نوع تشنج افراد انتخابشده در کارآزمایی باید با دقت بسیاری طبقهبندی شود تا از کیفیت بالای نتایج نیز اطمینان حاصل شود.